عباس عبدی در اعتماد نوشت: رییس سازمان برنامه کشور را میتوان مغز اقتصادی دولت دانست، به ویژه رییس جدید که تاکنون در چند مورد گزارههای معقول و قابل قبولی را ابراز کرده است، ولی به نظر میرسد که با سختتر شدن وضعیت اقتصاد، ایشان هم مثل دیگر مقامات اقتصادی شده و تحلیلهای مشابهی میکند. در روزهای گذشته و در چند مورد گزارههایی را اظهار داشتند که قابل توجه است. ازجمله: «۲۸درصد منابع بودجه امسال محقق نشده است/ سال گذشته به علت حذف ارز حمایتی، فشار اقتصادی زیادی به مردم تحمیل شد/ سیاست کنترل تورم نتایج رضایتبخشی را به دنبال نداشته/ اگر میخواستیم گشادهدستی کنیم باید نرخ حقوق و دستمزد را ۲۵ تا ۳۰درصد افزایش میدادیم؛ اما دولت به دنبال محبوبیت کاذب نیست.»
۱ـ محقق نشدن ۲۸درصد منابع درآمدی بودجه، رقم بسیار بالایی است. گرچه بودجه سال گذشته در زمان ریاست ایشان تهیه نشده بود، ولی به عنوان رییس فعلی این سازمان باید توضیح دهد که این کسری بزرگ چگونه تامین شده است؟ آیا هزینهها کم شده یا استقراض صورت گرفته است؟ به علاوه چرا این درآمد محقق نشده بود؟ آیا از ابتدا صوری و بیش برآورد شده بود یا آنکه در عمل نتوانستند آن را محقق کنند؟ در هر صورت چه تضمینی برای جلوگیری از تکرار این وضع در بودجه سال آینده وجود دارد؟ همچنین سهم این عدم تحقق در رشد تورم چقدر بوده است؟ بدون پاسخ به این پرسشها، اعلان چنان گزارهای مشکلی را حل نخواهد کرد.
۲ـ فشار اقتصادی به مردم به علت حذف ارز حمایتی نبود. این خلاف آشکار است. چرا؟ علت حذف این ارز چه بود؟ منطق روشنی داشت. افزایش مصرف کالاهای مشمول آن ارز به علاوه قاچاق و اتلاف منابع. پس حذف آن ارز کار صحیحی بود. از ابتدا هم برقرار کردنش نادرست بود. حذف این ارز موجب شد که رقم زیادی ارز که قبلا ۴۲۰۰ تومان فروخته میشد به ۲۸۵۰۰ تومان فروخته شود، یعنی حدود ۲۴ هزار تومان بیشتر. اگر ارز مذکور را حداقل ۱۲ میلیارد دلار درنظر بگیرید (رقم واقعی اعلام نشده است) ۲۸۸ هزار میلیارد تومان که رقم بسیار بالایی است نصیب دولت شده است که میبایست آن را به مردم برمیگرداند که در عمل جزء کوچکی از آن چنین شد و مردم تحت فشار قرار گرفتند. پس حذف ارز ترجیحی مشکل اصلی نبود، نحوه مصرف منابع ریالی به دست آمده از سوی دولت نادرست بود که به مردم فشار وارد شد.
۳ـ چرا سیاست مهار تورم آن هم در سالی که شعارش مهار تورم است، نتایج رضایتبخشی نداشته است؟ به این علت که اصولا سیاستی موثر در این مورد وجود نداشته است. تقریبا هر کشوری که اراده کرده تورم را مهار کند، توانسته است، چون راهحل آن روشن است. شما نگاهی به ردیفهای بودجه بیندازید تا متوجه شوید چگونه بودجههای فراوانی به اموری تخصیص داده شده است که هیچ نیازی از مردم را تامین نمیکند. با این سیاستها نمیتوان تورم را مهار کرد. مثل آن است که کسی بگوید میخواهد وزن خودش را کم کند، ولی غذای فستفودی چرب و شیرین خودش را که زیاد هم هست، زیادتر کند. این دو خواست با یکدیگر جور در نمیآیند.
۴ـ بدترین گزاره ایشان بحث افزایش حقوق و محبوبیت کاذب است. اول اینکه مطالعات نشان داده که مردم اصلا دنبال افزایش حقوق نیستند، بلکه دنبال کاهش تورم هستند، ولی، چون از کاهش تورم قطع امید کردهاند، میخواهند کاهش درآمدشان از طریق افزایش حقوق جبران شود. مسوولیت تورم صددرصد متوجه دولت است و مردم هیچ نقشی در آن ندارند. چرا باید ۴۰درصد تورم داشت و به همین نسبت جیب خالی شده مردم را جبران نکرد؟ دنبال محبوبیت کاذب نیستید، ولی تورم نفرت و بیزاری و کراهت واقعی ایجاد میکند. این حق مردم است که حداقل (تاکید میشود حداقل) به اندازه تورم بهعلاوه درصد رشد اقتصادی و نه ۲۵ تا ۳۰درصد موردنظر شما، بلکه حداقل ۴۵درصد به حقوق آنان افزوده شود. این رویکرد نسبت به مردم طلبکارانه است. باید بخش تورم و بیارزش کردن پول مردم را برجسته و از نفرتانگیزی واقعی آن پرهیز کرد. دولت اگر دنبال محبوبیت کاذب نیست، چرا در حال افزایش استانهای کشور است که هزینه سنگینی را بر بودجه و مردم بار میکند؟ سیاست غیرموثری که هدفش جلب حمایت مردم با سیاستی نادرست است.