با گذشت نزدیک به۶ سال از قطع روابط دیپلماتیک تهران و ریاض، اکنون چند ماهی است که دو کشور مذاکراتی را به میزبانی بغداد با هدف بهبود روابط انجام دادهاند؛ در واقع از ابتدای سال جاری تا به امروز ۴ دور مذاکره در بغداد برگزار شده و اخبار رسمی و غیررسمی حاکی از آن است که ظاهرا تا به امروز روند گفتگوها مثبت بوده است.
دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با دنیای اقتصاد، به بررسی متغیرهای تاثیرگذار در بهبود مناسبات ایران و عربستان سعودی و چشمانداز این گفتگوها پرداخت. دهقانی در پاسخ به اینکه چه متغیرهایی در تصمیم تهران و ریاض برای انجام مذاکره در این مقطع زمانی تاثیرگذار بوده، گفت: «مهمترین دلیل آغاز چنین گفتگوهایی این است که منطق قدرت به گونهای است که ایران و عربستان به لحاظ جبر ژئوپلیتیک و قدرت باید همدیگر را به رسمیت بشناسند. به ویژه بعد از سقوط صدام حسین و تحولاتی که در منطقه رخ داد، جایگاه منطقهای و قدرت منطقهای ایران افزایش پیدا کرد. این در حالی است که سعودیها با توجه به اینکه حکام جدیدی در عربستان روی کار آمده بود تلقی میکردند که میتوانند ایران را مهار کرده یا قدرتش را تضعیف کنند.»
این کارشناس با توجه به شرایط بینالمللی رخ داده از جمله روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا که یک فشار حداکثری را بر ایران وارد کرد، ادامه داد: «در آن دوره، سعودیها احساس کردند که الان یک فرصت تاریخی رخ داده و اعلام هم کردند که میتوانند ایران را مهار و اهرمهای قدرت منطقهایاش را کوتاه کنند تا به عنوان یک قدرت متعارف در منطقه مطرح شوند.» وی تاکید کرد: «این در حالی است که وزن ژئوپلیتیک و جایگاه ایران به گونهای است که حتی یک قدرت بینالمللی مانند آمریکا هم نمیتواند این کار را بکند.»
به گفته دهقانی فیروزآبادی امروز با قدرت گرفتن دموکراتها شرایط تغییر کرده و کاهش حضور آمریکا در منطقه عامل موثری است که موجب شده سعودیها دیگر نتوانند به آمریکا اتکا کنند.
این کارشناس شکست استراتژیک عربستان در یمن را موضوع دیگری عنوان کرد که بر گفتگوهای تهران و ریاض تاثیرگذار بوده و توضیح داد: «سعودیها گمان میکردند که میتوانند طی چند روز به غائله یمن خاتمه دهند، اما در حال حاضر شاهد هستیم که نزدیک به ۶ سال است نتوانستهاند آن بحران را مدیریت کنند؛ لذا این ناکامی در یمن مهمترین عاملی است که ریاض را به سمت مذاکره و عادیسازی روابط با تهران سوق داده است.»
استاد دانشگاه علامه با اشاره به تحولات عراق تاکید کرد: «این تحولات نیز منجر به آن شده تا ایران و عربستان مذاکراتی را جهت بهبود روابط آغاز کنند؛ چرا که سعودیها گمان میکردند میتوانند نفوذ ایران را در عراق کاهش دهند، اما به این نتیجه رسیدند که چنین امری شدنی نیست.»
دهقانی درباره موضع ایران به تحولات بین دو کشور توضیح داد: «در ایران، ما به این واقعبینی رسیدهایم که هزینههای تنش با عربستان بیشتر از منافعش است و با وجود اختلافاتی که بین دو کشور وجود دارد، اما منافع مشترک ایجاب میکند که مناسبات را مدیریت کرده و به یک تنشزدایی و اعتمادسازی روی آوریم تا روابط از وضعیت جنگ سرد به وضعیت صلح سرد انتقال پیدا کند.»
وی تاکید کرد: «اکنون با توجه به مجموعه این مسائل، دو کشور به این جمعبندی رسیدهاند که بدون یکدیگر نمیتوانند منطقه را مدیریت کنند و جمهوری اسلامی ایران نیز به این جمعبندی رسیده که برای تثبیت قدرت منطقهایاش نیاز دارد که با همسایگان روابط باثباتی را دنبال کند یا به عبارت دیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشد. همزیستی مسالمتآمیز به معنای پذیرش اختلافات است ضمن آنکه کشورها بتوانند با یکدیگر زندگی و همکاری کنند. به ویژه بین همسایگان این همزیستی مسالمتآمیز بسیار ضروری است.»
استاد دانشگاه علامه با اشاره به اینکه در دولت جدید ایران سیاست همسایگی اولویت پیدا کرده، گفت: «نخستین الزام پیگیری چنین سیاستی این است که ما بتوانیم تنش را در همسایگیمان کاهش داده و منازعات را کنترل کنیم تا بتوانیم سیاست همسایگی فعالی داشته باشیم.»
دهقانی فیروزآبادی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره روند مذاکرات بین ایران و عربستان سعودی نیز توضیح داد: «درباره روند مذاکرات خیلی اطلاعات دقیق و رسمی وجود ندارد و بیشتر در حدگمانهزنی است. اما با توجه به اینکه این گفتگوها تحت نظارت دستگاههای امنیتی دو کشور هدایت میشود میتوان حدس زد که اصل موضوعات بر سر مسائل امنیتی و بحرانهایی است که در منطقه وجود دارد و در راس آن نیز موضوع یمن است.» وی تاکید کرد: «از منظر ایران، بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریها و در کل شرایطی که بتواند تنش را کاهش دهد مدنظر است. اما از نگاه سعودیها مهمترین موضوع، یمن است و از جمهوری اسلامی انتظار دارند که از اهرمهایی که در این کشور دارد استفاده کرده و حوثیها را ترغیب کند که به مذاکرات صلح با عربستان بازگردند.»
به بیان استاد دانشگاه علامه، راهحل یمنی-یمنی و تشکیل یک دولت فراگیر، همواره موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران بوده و تهران خواهان آن است که خود یمنیها بتوانند درباره آینده نظام سیاسی کشورشان به توافق برسند.
دهقانی فیروزآبادی در تشریح چشمانداز این مذاکرات و مناسبات تهران و ریاض نیز گفت: «الان نزدیک به ۱۰ سال است تنشها بین ایران و عربستان روند افزایشی داشته و در ۶ سال اخیر نیز بسیار تشدید شده که به قطع روابط دیپلماتیک منجر شد. با توجه به مجموع شرایط و ژئوپلیتیک منطقه و جایگاه دو کشور و تحولات بینالمللی پیشبینی میشود ایران و عربستان اگر به یک صلح گرمی هم نرسند حداقل از این وضعیت جنگ سرد عبور خواهند کرد.»
وی تاکید کرد: «بدبینانهترین حالت در روند گفتگوهای تهران و ریاض این است که ما شاهد یک صلح سرد بین دو کشور باشیم. به این معنا که تمامی اختلافات و تنشها بین ایران و عربستان پایان نخواهد یافت، ولی دو کشور سعی خواهند کرد که منطق منازعه بین خودشان را کنترل کنند.»
به گفته این کارشناس، ایران و عربستان ابتدا به یک صلح سرد دست خواهند یافت و در نهایت با توجه به تجربه چند ساله، این خوشبینی وجود دارد که دو طرف به شرایط عادی بازگردند. وی ادامه داد: «البته باز تاکید میکنم که عادیسازی روابط به معنای از بین رفتن اختلافات و اختلافنظرهایی که بین دو کشور وجود دارد نیست.»
دهقانی معتقد است یکی از ملزومات مذاکرات، اعتمادسازی است و یک هدف عمده این مذاکرات هم اعتمادسازی است؛ به این معنا که دو کشور چگونه میتوانند تضمینهایی به یکدیگر بدهند تا تنشهایی که بینشان وجود دارد کنترل شود.
این استاد دانشگاه در توضیح اینکه در صورت عادی شدن روابط تهران و ریاض، مهمترین تاثیر آن بر کدام پروندههای منطقهای خواهد بود، گفت: «مهمترین مساله برای سعودیها، یمن است و مهمترین بازتاب عادیسازی روابط ایران و عربستان بر بحران یمن خواهد بود. در عراق نیز این مساله بازتاب خواهد داشت تا دو کشور بتوانند ضمن همکاری با یکدیگر در آنجا حضور داشته باشند.
بحران سوریه هم بدون شک تحت تاثیر بهبود روابط ایران و عربستان قرار خواهد گرفت؛ چون بخشی از اختلافنظر طرفین درباره بحران سوریه بود و به تحلیل نادرست سعودیها از وضعیت بشار اسد در سوریه بازمیگشت. نهایتا نیز روابط تهران و ریاض بر ثبات منطقهای اثرگذار خواهد بود؛ چرا که ایران و عربستان با وجود تمام اختلافنظرهایی که دارند اگر بتوانند با هم ارتباطات دیپلماتیک و رایزنی داشته باشند میتوانند یک صلح و امنیت حداقلی در منطقه ایجاد کنند.»
استاد دانشگاه علامه در نهایت در واکاوی نگاه مثبت اروپاییها و آمریکاییها به مذاکرات ایران و عربستان گفت: «این امر به چند دلیل بازمیگردد نخست اینکه آمریکاییها و تیم بایدن گفته بودند که برجام باید به موضوعات دیگری از جمله مساله منطقهای و موشکی توسعه پیدا کند که از آن به عنوان برجام ۲ و ۳ یاد میشد که خط قرمز ایران است. البته راهحل این بود که مذاکرات منطقهای فارغ از برجام باشد که در این گفتگوها مهمترین بازیگران ایران و عربستان هستند؛ بنابراین این گفتگوها به نوعی به مذاق آمریکاییها نیز خوش آمده است، زیرا اگرچه هدف حداکثری آنها را تامین نمیکند، اما زمینه را برای این هدف ایجاد میکند.»
این کارشناس ادامه داد: «دلیل دیگر این است که بعد از روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، اعراب منطقه داعیه این را دارند که آنها نیز باید در مذاکرات هستهای حضور داشته باشند که البته ادعای بیمنطقی است؛ بنابراین این ادعای اعراب هم اگر در چارچوب بحثهای برجامی قابل تحقق نباشد که نیست، میتواند بین کشورهای منطقه دنبال شود که این امر، شرایط مذاکره بین ایران و گروه ۱+۵ را تسهیل میکند. زیرا وقتی بین کشورهای منطقه به ویژه عربستان و ایران مذاکراتی صورت بگیرد در واقع همان موضوعاتی را پوشش میدهد که کشورهای منطقه و آمریکاییها خواهان حل آن هستند. در چنین شرایطی وقتی خود کشورها بتوانند این پروندهها را حل و فصل کنند دیگر نیازی نیست که این دو موضوع یعنی برجام و گفتگوهای منطقهای را به هم پیوند بزنیم.»
با توجه به مجموع شرایط و ژئوپلیتیک منطقه و جایگاه ایران و عربستان و تحولات بینالمللی، پیشبینی میشود که دو کشور اگر به یک صلح گرم هم نرسند حداقل از این وضعیت جنگ سرد عبور خواهند کرد.
ایران و عربستان ابتدا به یک صلح سرد دست خواهند یافت و در نهایت با توجه به تجربه چند ساله، این خوشبینی وجود دارد که دو طرف به شرایط عادی بازگردند.
بدبینانهترین حالت در روند گفتگوهای تهران و ریاض این است که ما شاهد یک صلح سرد بین دو کشور باشیم. به این معنا که تمامی اختلافات و تنشها بین ایران و عربستان پایان نخواهد یافت، ولی دو کشور سعی خواهند کرد که منطق منازعه بین خودشان را کنترل کنند. در ایران، ما به این واقعبینی رسیدهایم که هزینههای تنش با عربستان بیشتر از منافعش است و با وجود اختلافاتی که بین دو کشور وجود دارد، اما منافع مشترک ایجاب میکند که مناسبات را مدیریت کرده و به یک تنشزدایی و اعتمادسازی روی آوریم تا روابط از وضعیت جنگ سرد به وضعیت صلح سرد انتقال پیدا کند.