محمدرضا باهنر، نایب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی، گفت: حتی دولت آقای خاتمی، دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، دولت آقای احمدی نژاد، بالأخره نیروهایی کارآمد بوده اند و در دوره خودشان موفقیتهایی داشته اند.
به گزارش جماران، مشروح گفتگو با محمدرضا باهنر را در ادامه میخوانید:
در آستانه روی کار آمدن دولت سیزدهم مطالب مختلفی در خصوص کابینه جدید مطرح میشود. از جمله اینکه رئیس جمهوری منتخب تأکید دارد دولت من فراجناحی خواهد بود. ولی بعضی از آقایان سعی دارند بگویند ایشان با حمایت یک جناح انتخاب شده و طبیعتا باید کابینه از افراد آن جناح باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من این جوری میپسندم که دأب آقای رئیسی این نباشد که میخواهیم کارهای دولتهای گذشته را محکوم کنیم. من حتی معتقد هستم از همه دولتهای گذشته اگر وزیر خوب، کارآمد، توانمند و قادر پیدا میکنند استفاده کنند و هیچ دولتی برای آنها خط قرمز نباشد.
حتی دولت آقای روحانی؟
بله؛ حتی دولت آقای خاتمی، دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، دولت آقای احمدی نژاد، بالأخره نیروهایی کارآمد بوده اند و در دوره خودشان موفقیتهایی داشته اند. از این نیروهای توانمند استفاده شود و البته نیروهای جدید هم بیایند و وارد چرخه کار شوند. یعنی میخواهم این جمله کلی را بگویم که پیشنهاد من این است که از میان دولتهای گذشته هیچ دولتی برای آقای رئیسی خط قرمز نباشد. اگر نیروی با صلاحیتی پیدا کردند این نگرانی را نداشته باشند که این آقا در فلان دولت بوده است.
این رویه خوبی نیست. دولتی بر سر کار میآید و طبیعی است که وزیر را عوض میکند. وزیر هم میگوید معاونان را عوض میکنم و معاون هم میگوید مدیران کل را عوض میکنم. مثلا در آموزش و پرورش مدیرکل میگوید میخواهم رئیس ادارات را عوض کنم، رئیس اداره هم میگوید میخواهم مدیر مدرسه را عوض کنم و مدیر مدرسه هم میگوید میخواهم فرّاش را عوض کنم؛ این که نمیشود.
من فکر میکنم در کشور ما حداکثر ۱۰۰ تا ۱۵۰ پست سیاسی داریم و بقیه سیاسی نیستند؛ کارمند هستند و دارند کارشان را میکنند و یکی موفقتر و یکی ناموفقتر است. بنابر این، همین اشکال ایجاد میکند و تا این تعویضها انجام شود چهار سال تمام میشود. در حالی که ضرورتی ندارد.
اینکه بگوییم ۳۲ استاندار زمان آقای روحانی به درد نمیخورند و هر ۳۲ استاندار باید عوض شوند، ضرورتی ندارد. به دولت آقای روحانی حتما ایراداتی وارد هست؛ کما اینکه به دولت آقای خاتمی، احمدی نژاد و مرحوم آقای هاشمی هم وارد بوده، اما نقاط مثبتی هم داشته اند. اگر بگوییم نقاط مثبت نداشته اند، پس این همه کار را چه کسی انجام داده است؟ هم ۱۰ مجلس گذشته و هم ۱۲ دولت گذشته کمک داده اند و مملکت پیشرفت کرده است.
حتما جناب آقای رئیسی مواضعی دارند. خط قرمز همان است که فرموده اند. یکی باید فساد باشد و خدای ناکرده کسی فساد مالی یا اخلاقی نداشته باشد. نباید «وادادگی» باشد؛ یعنی اگر وزیری روز اول بگوید در این اوضاع و احوال نمیشود کار کرد، از همان روز اول شکست خورده است.
کسی که میآید باید سرحال، شاداب و امیدوار باشد و واقعیت را هم بداند. تحریمها حتما بر مملکت ما اثر دارند، ولی حتما خیلی کارها میشود انجام داد. باید تحریمها را هم دور بزنیم و اصلا کسی طرفدار تحریم نیست، اما اگر کسی بگوید، چون تحریمها هست نمیشود کاری کرد، به درد مسئولیت الآن نمیخورد.
ما دو دوره دولتهایی داشتیم که زیاد کار میکردند، ولی خیلی فکر نمیکردند و بعضی از دولتها هم بودند که فقط فکر میکردند و کار نمیکردند. ما دولتی میخواهیم که هم فکر داشته باشد و هم اهل تلاش و کار و فعالیت باشد.
مقام معظم رهبری روی بر سر کار آمدن «دولت جوان انقلابی» تأکید داشته اند. اما آقای رئیسی تا جایی که من به خاطر دارم روی بحث «انقلابی» و «ضد فساد» تأکید دارند، ولی نشنیده ام که راجع به «جوان» بودن کابینه حرفی به میان بیاورند. نظر و توصیه شما در این خصوص چیست؟
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم هم فرمودند باید از نیروهای جوان استفاده و مسیرها اصلاح شود و بعضیها میخواستند از این مسأله سوء استفاده کنند که مثلا یک رئیس جمهور خیلی جوان بیاید. خود رهبری توضیح دادند و تبیین فرمودند که وقتی من میگویم «دولت جوان» مقصودم پیرزدایی نیست. نه اینکه هرکس تجربه دارد و کار کرده کنار برود.
یک زمانی از من سؤال میکردند که چرا بعد از هفت دوره نمایندگی دوباره کاندیدا نشدی؟ گفتم نوبت بقیه است. اما من یک مثال همیشه میزنم و اینجا هم تکرار میکنم. همه دنیا قبول کرده اند که وقتی کسی میخواهد در نیروهای مسلح «امیر» شود باید اول ستوان بعد سروان، سرگرد و سرهنگ شود و بعد اگر کار مهمی کرد امیر شود. این جوری نیست که بگوییم یک نفر خیلی جوان خوبی است و بنابر این همان روز اول رئیس جمهور شود. باید میدان داد تا تجربه بیاندوزند.
در بُعد سیاست، اقتصاد و جاهای دیگر هم باید این اتفاق بیفتد. البته کسی با هوشتر است و این پلکان را سریعتر طی میکند، کسی که کندتر باشد کندتر طی میکند و ممکن است یک عده هم نتوانند طی کنند و به پست آخر نرسند. بنابر این استفاده از نیروهای جوان بسیار خوب است. جوانان هم انگیزه بالایی دارند و هم جوش و خروش دارند، اما به این معنا نیست که نباید از تجربه استفاده کرد.
به تعبیر من مدیریت معجونی از سه شاخص تجربه، علم و هنر است. ممکن است یک نفر علمش خیلی بالا باشد، ولی توان مدیریت دانشگاه را ندارد و نمیتوانیم او را رئیس دانشگاه بگذاریم. همچنین ممکن است کسی تجربه داشته باشد، ولی علم نداشته باشد. یک زمانی در کشور پزشک تجربی مطرح بود؛ پزشک باید درس طبابت هم خوانده باشد. مدیر بودن یک فن مدیریت هم میخواهد.
بنابر این باید میدان را برای جوانها باز کرد. بعضی از ما آنچنان به پست چسبیده ایم که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد؛ نگذاریم به آن نقطه برسد و خودمان کار را تحویل بدهیم. البته تجربهای که داریم باید در اتاق فکر استفاده شود.
دولت آقای رئیسی از انتخاباتی بر سر کار میآید که کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی را داشته و اگر بخواهیم میزان واجدین شرایط رأی دادن را لحاظ کنیم، رئیس دولت حدود ۳۰ درصد از رأی مردم را دارد. به نظر شما دولتی که با این میزان رأی مردم بر سر کار بیاید توان حل مشکلات فعلی کشور را دارد؟
در کشور ما همواره میزان مشارکت با تأیید حرکتهای کلی نظام همراه بوده است. بالأخره در ده دوازده سال گذشته مردم گرفتاری زیادی از جمله گرانیها و بیکاری کشیده اند و مسائلی مثل سال ۹۸ و گران شدن بنزین را داشته ایم. امید یک عده به آینده را کمرنگ کرده ایم.
درست است که میانگین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشارکت در کشور ما معمول بوده، اما در خیلی از کشورهای دنیا معمول نیست. معدل میزان مشارکت در کشورهای اروپایی و کشورهایی که سابقه زیادی در دموکراسی دارند مثل ژاپن و جاهای دیگر بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. ما ۹۸ درصد مشارکت هم داشته ایم، اما به این معنا نیست که همیشه باید دنبال ۹۸ درصد مشارکت باشیم. نسلها عوض میشوند و حرفها و مطالبات عوض میشود.
مهم این است که رئیس جمهور منتخب خودش را رئیس همه مردم بداند و «جمهور» به معنای ۸۰ میلیون نفر است. متأسفانه برخی تنگ نظریها در برخی از دولتها بود که مثلا نگاه کنند در کدام استان بیشتر رأی آورده اند و کدام استان کمتر رأی آورده اند، کدام شهرستان بیشتر رأی آورده اند و کدام شهرستان رقیبشان بیشتر رأی آورده است. این تقسیم بندیها خیلی تنگ نظری است.
در اوضاع کرونا مردم بعضا به خاطر معیشتشان هم حاضر نیستند در صف بایستند. اینها همه دست به دست هم داد. واقع قضیه این است که بالأخره این ۴۸ درصد مشارکت عدد خوبی بود، ولی مطلوب نبود. متأسفانه سرمایههای اجتماعی هم بعضا به دلیل همین مسائل پایین آمده است.
نمیتوانیم گردن همدیگر هم بیندازیم. یکی میگوید دولت اصلاحات تأثیر داشته و یکی میگوید دولت روحانی اصلاح طلب بوده یا نبوده است. بالأخره عمل دولتها در زندگی شخصی مردم اثر میگذارد. ان شاء الله دست به دست هم بدهیم که دولت موفق باشد و رئیس دولت هم همان جوری که از بیاناتشان استفاده کرده ایم خودشان را رئیس جمهور همه کشور میدانند.
به نظر شما دولت سیزدهم باید اولویت را به مسائل بین المللی و حل مسائلی مثل برجام و FATF بدهد یا بیشتر به مسائل داخلی کشور توجه کند؟
رئیس جمهور نباید از هیچ کاری غفلت کند. نه میتواند سیاست خارجی و نظام تعامل بین الملل را پشت سر بیاندازد و نه میتواند به فکر معیشت مردم نباشد و بگوید موقعی که مشکلات خارجی حل شد معیشت مردم را حل میکنم. نباید این کارها را در طول هم دید و تمام کارها باید در عرض همدیگر انجام شود.
در زمان آقای احمدی نژاد گفتم و در دوره دولت اول آقای روحانی هم گفتم؛ بعضیها گفتند تحریمها چقدر در زندگی ما اثر گذاشته است؟ من آن موقع گفتم ۴۰ درصد اثر تحریمها و ۶۰ درصد اثر ناهماهنگیها و ناکارآمدیهای داخلی است. اگر همه مسائل داخلی را حل کنیم، ۴۰ درصد تحریمها را میماند. اما نمیشود منتظر حل آن ۴۰ درصد بود و این ۶۰ درصد را عمل نکرد. دولت آقای روحانی هم خدمات زیادی کردند، اما یکی از اشتباهات استراتژیک این بود که تمام ظرفیت خارجی را در ۱+۵ گذاشتیم.
یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که ۱۰ تا ۱۵ کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با ۱۹۰ کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که میخواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد میآید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.
متأسفانه من در بعضی از کشورها دیده ام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب میکند و میفرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است.