یادداشت دریافتی- علی امیری؛ اخیرا آقای روحانی سفری به استان سمنان نمود که اتفاقا ایشان و رئیس جمهور قبلی هر دو از این خطه هستند و هر دوی آنها به علاوه آقای هاشمی و همه دولتمردان، همیشه از وعده انتقال آب دریای خزر یا خلیج فارس به دشتهای مرکزی و کرمان یا سمنان صحبت میکنند و یک طرح قدیمی مربوط به پنجاه سال پیش را مبنا وعدههای خود قرار میدهند و البته همیشه در چند ده سال اخیر مقالاتی در حمایت از چنین پروژه یی میبینیم.
بدون اینکه خواسته باشم به این دوستان دولتمرد یا کارشناس جسارتی کرده باشم وقتی این اخبار، وعدهها و مقالات به ظاهر علمی را میخوانیم واقعاً با تمام وجود احساس ناامیدی و یاس به ما دست میدهد، یعنی هنوز در کشور من کسانی هستند که چنین اعتقادی دارند و بدتر از آن ۱۳۰ نفر مشغول به آن میشوند و با بودجه چند میلیاردی، ۱۰ جلد گزارش و تحقیق ارائه میدهند که بله این طرح امکان پذیر است!
فقط چند نکته:
۱- این دوستان فقط و فقط یکبار به خود زحمت دادهاند که بدانند چرا برخی مناطق دنیا خشک و کویر است؟!
۲- این دوستان یکبار از خود پرسیدند که چرا ساحل شرقی دریا خزر یا اطراف خلیج فارس، یا سواحل دریای سرخ، یا سواحل جنوب مدیترنه در شمال افریقا، یا ساحل شرقی شیلی در آمریکای جنوبی که با دریاها و اقیانوسها در تماس تماس مستقیم هستند، چرا خشکترین و بیبارانترین نقاط کره زمین هستند؟! مگر دریا ندارند، مگر آب آبادانی نمیاورد؟!
۳- اطمینان دارم این کارشناسان هرگز حتی نشینیدند که بر اساس مطالعات ناسا، خشکترین و کم بارانترین مناطق دنیا، بر روی اقیانوس آرام جنوبی است! یعنی اگر در آنجا خشکی بود، کم بارانترین نقطه خشکی زمین بود که بیابانهای استرالیا ادامه همان منطقه است.
۴- دوستان فقط کافیست یک مقدار کلیمتولوژی واحد یک دانشگاه را بخوانید و متوجه بشوید که سیستمهای پر فشار که بزرگترین آن در نیمکره جنوبی بر روی همان اقیانوس آرام جنوبی و در نیمکره شمالی بر روی خشکیها همین صحرای بزرگ افریقا و شبه جزیره عربستان است و دریا سرخ و خلیج فارس هم بخشی از آن و تا ایران و مرکز آسیا تحت عنوان کمربند بیابانی ادامه یافته، مسول اصلی خشکسالی نواحی عظیمی از دنیا هستند. اما چرا چنین است؟ به خاطر حرکت زمین به دور محور خود و میلیونها سال طول میکشد که این سیستمهای پر فشار و کم فشار جای خود را عوض کنند.
۵- یعنی اگر همه ایران مرکزی هم پر آب شود، باز سواحل آن خشکترین مناطق دنیا خواهد بود کما اینکه سواحل خلیج فارس و دریا سرخ خشکترین مناطق کره زمین است.
این از بحث علمی دلیل بیهوده بودن این برنامهها (اگر بتوان اسم آن را برنامه گذاشت و نه توهم علمی! که به درد فیلم سازهای علمی تخیلی میخورد مانند فیلم ۲۰۱۲ و شکسته شدن پوسته کره زمین!)، اما بحث فنی:
۱- ابتدا باید گفت از نظر فنی و مهندسی همه چیز امکان دارد، حتی تراشیدن رشته کوه البرز. ولی آیا مساله را حل میکند، بسیاری از همین دوستان کارشناس، میگویند اگر البرز نبود، ابرهای دریای خزر به داخل ایران مرکزی میآمدند و ایران مرکزی مانند کرانه دریای خزر آباد و جنگل میشد! این دوستان اصلا متوجه نیستند که تنها دلیل آبادی کرانه دریای خزر همین کوهها است که به دلیل جریان باد از شمال، رطوبت خزر در برخورد با آنها به ارتفاعات بالاتر سوق پیدا میکند و در نتیجه تشکیل ابر میدهد، ولی فقط این منطقه، و مثلأ کرانه شرقی دریای خزر که کوهی نیست، این رطوبت در آسمان به دلیل همان سیستم مسلط پر فشار محو میشود و هرگز امکان تشکیل ابر و در نتیجه بارانی وجود ندارد. خلاصه اگر کوه البرز نبود، کرانه خزر چیزی شبیه کرانه خلیج فارس بود!
۲- در ثانی وقتی از امکان پذیر بودن پروژهائ یی صحبت میشود نه تنها ابعاد مهندسی، بلکه ابعاد اقتصادی و هزینه نیز مهم است که در آن صورت فقط یک کلمه را به دوستان یادآوری باید کرد: بزرگراه تهران- شمال و یا تونل خرگوش دره در فاز ۳ آن! ... دوستان شوخی میفرمایند که با مثلأ ۱۰ میلیارد دلار یا ۲۰۰ میلیارد دلار امکان ساخت کانالهای عظیم آب و حوضچههای آبی در ایران مرکزی وجود دارد، حتی اگر همه دانش فنی و امکانات مهندسی امروز دنیا آماده شود، این پروژه کانال آب، ۱۰۰ سال دیگر هم تمام نمیشود. تونل مانش در زیر تنگه ۲۰ کیلومتری انگلیس و فرانسه، ۲۰ سال طول کشید تا بتوانند یک خط راه آهن را از عرض آن عبور دهند.
در پایان، به دنبال ثابت کردن غیرعملی بودن این برنامه یا توهم علمی بودن آن نیستیم که همانطور که گفته شد فقط با یک سوال که چرا کرانه خلیج فارس سبز و آباد نیست، پاسخ مشخص است و اگر مهندسی از روی خیر خواهی، ۵۰ سال پیش این پروژه را مطرح کرد، نه ماهواره یی بود و نه سیستم پر فشار و کم فشاری شناخته شده بود و احتمالا این مهندس هرگز به ساحل خلیج فارس سفر نکرده بوده است.
ولی مساله بزرگتر این است که هنوز ما در ایران کارشناسان و از آن بدتر دولتمردانی و از آن ناراحت کنندهتر، انتظارات مردمی داریم که این چنین مسائلی مورد بحث و صحبت و سخنرانی ریاست جمهوری از آقای هاشمی، تا مدیر جهانی و تا مدیر اعتدال داریم که وقت خود و کشور را برای این برنامه میگذارند و این همه دستگاههای کارشناسی کشور و وزرا و محیط زیست به آنها مشاوره نمیدهد، گویی که خود نیز به آن اعتقاد دارند.
شخصاً ایمان دارم این پروژه بزرگترین شاخص در صداقت و دانش محوری هر دولت و دولتمردان آن است به این معنی که هر مدیر و دلتمردی صحبت از انتقال آب شور دریای خزر و دریای عمان به ایران مرکزی و مثلأ سمنان و کرمان میکند، از دو حال خارج نیست، یا دانش ندارد، یا اینکه به دنبال استفاده تبلیغی و سرگرم کردن مردم است که در هر دو صورت مایه تاسف است.