چرا به اجماع نمیرسیم / پیدا کنید پرتقال فروش را!
«وقتی افراد در خانواده، مدرسه، دانشگاه و البته جامعه، با برخی نواقص در زمینه فرهنگ گفتگو و تعامل با هدف نیل به اجماع رو به رو هستند، عجیب نیست که شاهد سرایت این موضوع به عرصه حکمرانی نیز باشیم. این همان موضوعی است که بسیاری از جامعهشناسان بارها نسبت به آن هشدار داده اند.»
فرارو- یکی از موضوعاتی که به نظر می رسد جامعه ایران با چالش های جدی در مورد آن دست به گریبان است، مساله عدم دستیابی به اجماع می باشد. به عنوان مثال، تاکنون بارها و بارها گفته شده که ایرانی ها در کارهای انفرادی موفقتر از کارهای گروهی هستند.
به گزارش فرارو؛ در عین حال، کمتر شاهد هستیم که مثلا اعضای یک خانواده بتوانند در مورد موضوعات مختلف و مهم که برای کلیت خانواده تعیین کننده هستند، به اجماع برسند. در دیگر حوزه ها نیز بیش از اینکه افراد تمایل به همکاری و اجماعسازی داشته باشند، گویی در جزیره های فکری جدا از هم زندگی می کنند و به شدت هم نسبت به حد و حدود خود حساس هستند.
در این چهارچوب، عرصه حکمرانی در ایران نیز فارغ از این چالش نیست. کما اینکه دولتمردان و سیاستمداران و جریان های سیاسی مختلف، در سال ها و دهه های گذشته، هنوز نتوانسته اند در مورد برخی اصول و چهارچوبهای کلی، به توافق و اجماع نظر برسند. البته که اختلافات فکری در حوزه حکمرانی طبیعی هستند اما در علم حکمرانی، باید در مورد چهارچوب های کلی میان نخبگان این عرصه، نوعی اجماع نظر ایجاد شود تا هزینه و وقت کشور تلف نشود.
عدم تحقق این گزاره در ایران سبب شده تا برخی به این موضوع اشاره کنند که نخبگان حکمرانی در ایران در قالب دولت های مختلف، بیش از همه نمودی از یک جامعه کلنگی را به ذهن متبادر می کنند. در واقع، هرکدام از آن ها وقتی فرصت حضور در قدرت را پیدا می کنند، به آنچه گذشتگان کرده اند پشت می کنند و سعی میکنند طرحی نو دراندازند و این چرخه معیوب به همین منوال ادامه پیدا می کند.
از این رو، یک سوال جای طرح دارد و آن هم این است که براستی چرا نخبگان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ایران نمی توانند در مورد موضوعات کلان کشور به اجماع برسند؟ موضوعی که خود ایجادکننده طیف متنوعی از دیگر چالش ها برای ایران است. به نظر می رسد در پاسخ به این سوال باید 3 مولفه بنیادین را مد نظر داشت.
1. ضعیف بودن فرهنگ گفتگو و تعامل
یکی از نقدهای جدی که چه در مورد نخبگان حکمرانی در ایران و چه در مورد کلیت جامعه ایرانی از قابلیت مطرح شدن برخوردار است این موضوع می باشد که فرهنگ گفتگو و تعاملِ مثبت در جامعه ایران، با برخی کمبودها مواجه است. البته که این مساله تاکنون بارها و بارها مورد اشاره جامعه شناسان نیز بوده و آمارهای مختلفی هم در مورد بروندادهای این چالش، مثلا در قالب خانواده های ایرانی مطرح شده است.
حال وقتی افراد در خانواده، مدرسه، دانشگاه و البته جامعه، با برخی نواقص در زمینه فرهنگ گفتگو و تعامل با هدف نیل به اجماع رو به رو هستند، عجیب نیست که شاهد سرایت این موضوع به عرصه حکمرانی نیز باشیم. فرهنگ ایرانی در زمره فرهنگ های غنی جهان است و طبیعی است که مردم این کشور در کنار همه ویژگی های مثبت خود، با برخی نواقص نیز دست به گریبان باشند. از این رو، شناسایی اصلِ چالش و برنامه ریزی برای حل آن، از اهمیت زیادی برخوردار است. جامعه نباید شکل اتمیزه(فردی) پیدا کند بلکه جنس نگاه باید به اجتماعی و ملی تغییر پیدا کند.
2. متغیرِ مولفههای حزبی و جناحی
وقتی افراد در قالب حزب و جناحهای سیاسی مختلف قرار می گیرند، بیش از پیش در معرض متغیرهای سازمانی قرار دارند و این مساله سبب می شود تا بعضا منافع حزب و جناح سیاسی خود را برتر از دیگران تشخیص دهند و به آن اولویت بخشند.
همین موضوع سبب می شود تا در کشاکش درگیری های احزاب و گروه های سیاسی، شاهد تلفشدن وقت و هزینههای کشور باشیم. از یاد نبریم که به اذعان بسیاری از صاحبنظران، این مولفه خود یکی از موضوعات و محرک های شکل دهنده به بسیاری از روندهای اصلی حکمرانی در ایران است. شاید عینیترین نمود این موضوع را بتوان در این مساله مشاهده کرد که مثلا وقتی فلان طیف سیاسی قدرت را به دست می گیرد رویه هایی را در پیش می گیرد که کاملا در تضاد با رویکردهای فلان جریان سیاسی هستند.
حوزه های مختلف نظیر پرونده هسته ای ایران و یا مدیریت اقتصادی کشور، از جمله عینیترین نشانه های این مساله هستند. در قالب این مولفه، افراد مزیت و امتیاز اصلی را برای جناح و دسته سیاسی خود و نوع نگرش آن به موضوعات مختلف حکمرانی قائل هستند و طرفهای دیگر را نقد و بعضا رد می کنند. این در حالی است که اگر نسبی هم به ماجرا بنگریم، گروه ها و جریان های سیاسی هرکدام روایتگر بخشی از رویکردهای درست و منطقی هستند و در تعامل و گفتگو با یکدیگر است که می توانند به راه حل های موثر و پایدار برای کشور در حوزه های مختلف حکمرانی برسند.
3. پیدا کن پرتقالفروش را!
اجماع در حوزه های مختلف حکمرانی در مورد اصول و چهارچوب های کلی، زمانی حاصل می شود که نخبگان عرصه های مختلف حکمرانی، نگاهی حلالمسائلی داشته باشند نه اینکه به دنبال مقصر جلوه دادن افراد و جریانهای رقیب با خود در مورد مشکلات کشور باشند.
در حقیقت، تا زمانی که رویکرد حلالمسائلی در نگاه به مشکلات و چالش های کشور ایجاد نشود، اینکه توقع داشته باشیم نخبگان عرصه حکمرانی به سمت اجماع نظر در مورد چهارچوب های کلی این عرصه حرکت کنند و نقشه راه پایداری را تدوین و عملیاتی کنند، چندان منطقی نیست. از این رو، تغییر پارادایم و گفتمان در نگاه به حوزه حکمرانی و اولویت بخشی به رویکردهای حل المسائلی، آن چیزی است که محقق شدنش می تواند تا حد زیادی روند حل مشکلات در کشور را تسریع و هزینهها در امر حکمرانی در کشورمان را نیز کاهش دهد.