
درک ارزشهای شخصی و فرهنگی، چه در مورد خود و چه در مورد شریک زندگیتان، یکی از مهمترین گامها در ساخت یک ازدواج پایدار و رضایتبخش است. اگر شما و همسرتان در باورهایی مانند خودمختاری، سنت یا خوشبختی شخصی اختلاف نظر عمیقی داشته باشید، ممکن است در آینده بر سر مسائل اساسی دچار چالش شوید. اما اگر زوجین زمان بگذارند تا متوجه شوند کجا با یکدیگر همسو هستند و کجا تفاوت دارند، میتوانند رابطه خود را با آگاهی و هدفمندی بیشتری مدیریت کنند. در نهایت، عشق مهم است، اما این ارزشهای مشترک هستند که معمولاً پیشبینی میکنند آیا یک ازدواج در طول زمان شکوفا خواهد شد یا شکست خواهد خورد.
فرارو- طلاق یک زوج تنها بر احساسات آنها تأثیر نمیگذارد بلکه پیامدهای مالی نیز خواهد داشت و تأثیرات عمیقی بر جایگاه اجتماعی و فرهنگی زوجین خواهد گذاشت.
به گزارش فرارو به نقل از فوربز، مطالعهای در دی ماه ۲۰۲۵ نگرش افراد نسبت به طلاق و احتمال وقوع آن در ۵۵ کشور را بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد برخی ارزشهای فردی و فرهنگی نقش کلیدی در احتمال طلاق گرفتن زوجها دارند؛ ارزشهایی که از دوران کودکی شکل میگیرند و در طول زندگی نسبتاً ثابت میمانند. بر اساس این مطالعه، ارزشهایی که در ادامه معرفی میشوند، تأثیر بسزایی در تصمیمگیری زوجها برای پایان دادن به یک ازدواج ناموفق دارند.
طلاق همواره تعریف سنتی جامعه از روابط و ثبات خانواده را به چالش میکشد. برخی فرهنگها آن را نوعی اختلال در نظم اجتماعی میبینند، در حالی که برخی دیگر آن را گامی ضروری برای تحقق فردی و ایجاد روابط سالمتر میدانند. ارزشهای فرهنگی، نگرش افراد نسبت به ازدواج و جدایی را شکل میدهند. در واقع، آنها تعیین میکنند که آیا طلاق بهعنوان حقی برای تعیین سرنوشت فردی در نظر گرفته میشود، یا بهعنوان ناتوانی در حفظ تعهدات اجتماعی. پژوهشگران دریافتند جوامعی که بر خودمختاری فردی تأکید دارند، نرخ طلاق بالاتری دارند، در حالی که جوامعی که پیوند اجتماعی را در اولویت قرار میدهند، کمتر به طلاق گرایش دارند.
در فرهنگهایی که خودمختاری فردی ارزشمند است، افراد تشویق میشوند که هویت مستقل خود را بیان کنند، به دنبال شادی شخصی باشند و آرزوهای فردی خود را دنبال کنند. در این فرهنگها، طلاق اغلب بهعنوان یک انتخاب قابلقبول و حتی ضروری برای دستیابی به رضایت شخصی تلقی میشود. در مقابل، در جوامعی که بر پیوند اجتماعی تأکید دارند، افراد خود را بخشی جداییناپذیر از یک کل بزرگتر میدانند. این جوامع از افراد انتظار دارند که ثبات را حفظ کنند، به سنتها پایبند بمانند و انتظارات اجتماعی را بر خواستههای فردی ترجیح دهند. در چنین فرهنگهایی، طلاق با انگ اجتماعی همراه است و افراد حتی در ازدواجهای ناموفق نیز کمتر به جدایی فکر میکنند. اگر در فرهنگی بزرگ شدید که بر پیوند اجتماعی تأکید دارد، ممکن است تحت فشار زیادی باشید که ازدواج خود را حفظ کنید. اما اگر در فرهنگی بزرگ شدهاید که بر خودمختاری فردی تأکید دارد، احتمالاً طلاق را بهعنوان راهی منطقی برای خروج از یک رابطه نامطلوب میبینید.
علاوه بر فرهنگ، ارزشهای شخصی نیز بر نگرش افراد نسبت به ازدواج و طلاق تأثیرگذارند. پژوهشگران دریافتند که افرادی که به ارزشهای سنتی پایبند هستند، کمتر احتمال دارد که به طلاق گرفتن فکر کنند. این ارزشها بر ثبات، احترام به هنجارها و پایبندی به سنتها تأکید دارند و شامل موارد زیر میشوند:
انطباق (Conformity): افرادی که به انطباق اهمیت زیادی میدهند، به احتمال بیشتری به هنجارهای اجتماعی پایبند میمانند. از آنجا که طلاق در بسیاری از جوامع همچنان با قضاوت و برچسبزنی همراه است، این افراد برای اجتناب از نگاه منفی جامعه، تمایل بیشتری به حفظ ازدواج خود دارند، حتی اگر در این زندگی مشترک به شدت آزرده خاطر و ناراضی باشند.
سنت (Tradition): بسیاری از فرهنگها و ادیان، طلاق را نکوهش میکنند و آن را نوعی شکست در انجام تعهدات اخلاقی یا معنوی میدانند. کسانی که به ارزشهای سنتی پایبند هستند، ممکن است احساس وظیفه کنند که ازدواج خود را حفظ کنند حتی اگر به قیمت حال خوب خودشان باشد.
اما در مقابل، افرادی که به ارزشهای نو (Openness to Change) پایبند هستند، در صورت عدم تطابق رابطه با اهداف شخصیشان، احتمال بیشتری دارد که طلاق را انتخاب کنند. این ارزشها شامل موارد زیر میشوند:
خودجهتدهی (Self-Direction): افرادی که استقلال و رشد شخصی را ارزشمند میدانند، طلاق را فرصتی برای تعریف دوبارهی زندگیشان میبینند. آنها تمایل کمتری دارند که در رابطهای باقی بمانند که مانع تحقق آرزوها یا رشد فردیشان شود.
تحریکپذیری (Stimulation): کسانی که به دنبال تنوع و هیجان هستند، ممکن است احساس کنند که در یک ازدواج گیر افتادهاند. اگر رابطه به لحاظ عاطفی یا فکری دیگر جذاب نباشد، ممکن است طلاق را راهی برای کشف فرصتهای جدید بدانند.
لذتگرایی (Hedonism): افرادی که رضایت و لذت شخصی را در اولویت قرار میدهند، کمتر حاضرند ناراحتی و نارضایتی طولانیمدت در ازدواج را تحمل کنند. آنها طلاق را راهی برای جستجوی خوشبختی و روابط رضایتبخشتر میبینند.
یافتههای این مطالعه نشان داد افراد دارای ارزشهای نو، نهتنها پذیرای طلاق بودند، بلکه در هنگام نارضایتی از ازدواج، احتمال بیشتری داشت که اقدام به جدایی کنند. جالب اینجاست که این تأثیر در جوامعی که بر خودمختاری تأکید دارند، قویتر بود؛ که نشان میدهد ارزشهای فرهنگی و فردی در کنار یکدیگر، احتمال در نظر گرفتن طلاق را تعیین میکنند. بااینحال، پژوهشگران به یک استثنای مهم اشاره میکنند: درحالیکه ارزشهای سنتی معمولاً طلاق را نکوهش میکنند، تمایل به امنیت در این جوامع میتواند گاهی افراد را به سوی طلاق سوق دهد. برای مثال، اگر فردی احساس کند امنیت مالی، سلامت عاطفی یا حتی امنیت جانیاش در خطر است، طلاق ممکن است تنها راه محافظت از خود و فرزندانش باشد. در این موارد، طلاق نه به معنای رد ثبات، بلکه اقدامی برای بازپسگیری آن است.
درک ارزشهای شخصی و فرهنگی، چه در مورد خود و چه در مورد شریک زندگیتان، یکی از مهمترین گامها در ساخت یک ازدواج پایدار و رضایتبخش است. اگر شما و همسرتان در باورهایی مانند خودمختاری، سنت یا خوشبختی شخصی اختلاف نظر عمیقی داشته باشید، ممکن است در آینده بر سر مسائل اساسی دچار چالش شوید. اما اگر زوجین زمان بگذارند تا متوجه شوند کجا با یکدیگر همسو هستند و کجا تفاوت دارند، میتوانند رابطه خود را با آگاهی و هدفمندی بیشتری مدیریت کنند. در نهایت، عشق مهم است، اما این ارزشهای مشترک هستند که معمولاً پیشبینی میکنند آیا یک ازدواج در طول زمان شکوفا خواهد شد یا شکست خواهد خورد.