
«در ضرورت پویش «نه به تصادف» هیچ شکی نیست، آمارها در این زمینه وحشتناک است. طبق آمار، سالانه ۲۰ هزار نفر جان خود را در تصادفات از دست میدهند و پنج برابر آن هم مصدوم میشوند. خسارتهای اقتصادی ناشی از تصادفات پنج، شش سال را که با هم جمع کنیم، به قول یکی از مقامات به اندازه خسارتهای اقتصادی جنگ تحمیلی ایران و عراق میشود؛ بنابراین با وجود این تصادفات وحشتناک، یک جنگ تدریجی و خاموش در ایران داریم ولی رسیدگی به این وضعیت در اولویت قرار نگرفته است.»
تصادف از نامش پیداست، ناگهانی رخ میدهد و دلخواه کسی هم نیست. برای همین است که خیلیها از آخر آن راضی نیستند. تصادف تأثیر مستقیمی بر ابعاد مختلف یک جامعه از لحاظ روانی، اقتصادی و اجتماعی دارد، چون هر تصادفی فقط شکستن چراغ آینه و خراب شدن کاپوت و گلگیر نیست و ممکن است باعث مصدومیت و مرگ سرنشینها شود. اعداد و ارقام مربوط به افرادی که هر سال در تعطیلات نوروز به دلیل تصادف جانشان را از دست میدهند، اصلاً شوخی نیست. همین موضوع باعث راهاندازی پویش «نه به تصادف» شده است.
به گزارش ایران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این پویش را به راه انداخته تا توجه به این موضوع مهم بیشتر شود. اهمیت این موضوع آنقدر زیاد است که سبب شده تعداد زیادی از چهرههای ورزشی و مردمی با آن همراه شوند. آرین سلیمی تکواندوکار طلایی المپیک پاریس، حامد حدادی اسطوره بسکتبال ایران و آسیا، محسن محمدسیفی مربی تیم ملی ووشو، واسو میلوویچ مربی مونتهنگرویی تیمهای پایه یک بسکتبال ایران، مبینا علینسب استادبزرگ شطرنج و عضو تیم ملی، از این پویش حمایت کردهاند.
حسین ایمانیجاجرمی، جامعهشناس با اشاره به این موضوع و راهکارهای کاهش تصادف میگوید:«در ضرورت پویش «نه به تصادف» هیچ شکی نیست، آمارها در این زمینه وحشتناک است. طبق آمار، سالانه ۲۰ هزار نفر جان خود را در تصادفات از دست میدهند و پنج برابر آن هم مصدوم میشوند. خسارتهای اقتصادی ناشی از تصادفات پنج، شش سال را که با هم جمع کنیم، به قول یکی از مقامات به اندازه خسارتهای اقتصادی جنگ تحمیلی ایران و عراق میشود. بنابراین با وجود این تصادفات وحشتناک، یک جنگ تدریجی و خاموش در ایران داریم ولی رسیدگی به این وضعیت در اولویت قرار نگرفته است.»
این جامعهشناس در ادامه میگوید:«از زمانی که خودرو به ایران آمده، این مشکل را داریم ولی نسبت به اولویت قرار دادن آن غفلت شده است. اینکه حالا یک وزارتخانه در زمینه آگاهیبخشی فعالیت میکند، خیلی خوب است اما کافی نیست. البته فرهنگ رانندگی در ایران مشکل دارد و موضوع ریسک و خطر در رفتار رانندگان تعریف نشده است و دستگاههای مرتبط هم آن کارآمدی لازم را ندارند.»
این جامعهشناس به اهمیت نقش ارگانها در کاهش تصادفات اشاره میکند و میگوید:«پلیس، کارخانههای سازنده خودرو، واردکنندگان خودرو و حتی وزارت کشور باید برای کاهش آمار تصادفات تلاش کنند. حتی یکی از نهادهایی که میتواند در اصلاح رفتار رانندگان مؤثر باشد، انجمن رانندگان است. جامعه مدنی فقط نباید از طریق اعتراض نقش داشته باشد، ما باید به دنبال آسان کردن راههایی باشیم که از خود رانندگان برگرفته است. تلاشگران واقعی باید همین انجمنها باشند و قاعدتاً دستگاههای دولتی پاسخ دهند که تا الان چه کاری انجام دادهاند.»
موضوع مهم دیگر خرابی جادههاست. ایمانیجاجرمی در اینباره میگوید:«طراحی جادهها خیلی مهم است. نقص جادهها باید برطرف شود. یکی از دوستان من در استرالیا در یکی از وزارتخانههای مربوط به ایمنی راهها کار میکند، او برای من تعریف میکرد که مسأله تصادف چقدر در استرالیا مهم است و آنها بررسی آماری و جامعهشناختی مکرری در این زمینه انجام دادهاند. مثلاً اگر در جایی دو مورد تصادف در سال رخ بدهد، اگر به سه تا چهار مورد افزایش پیدا کند، وضعیت آن منطقه اضطراری اعلام میشود ولی ما این حساسیت را در کشورمان نداریم.»
او با اشاره به سایر پیامدهای تصادف میگوید:«تصادف تأثیرات روانی و اقتصادی زیادی بر خانواده میگذارد. همچنین تروما و نقصی که ایجاد میشود تا ابد برای خانواده ماندگار است. از این بدتر وقتی است که یک خانواده فرزندش را در تصادف از دست بدهد. سالانه تعدادی دانشآموز و دانشجو جان خود را در تصادفات از دست میدهند.»
این جامعهشناس در واکنش به طرحهایی از جمله همیار پلیس و کمرنگ شدن آن بیان میکند:«این طرحها بیشتر برای حساس کردن مردم استفاده میشود ولی باید در کنار آن، اقدامات عملی با سیاست و برنامه مشخصی لحاظ شود. کشور ما به صورت بخشی اداره میشود به همین دلیل باید بخشهای مختلف اقدام مشترک داشته باشند. هیچ کدام از دستگاههای پلیس، وزارتخانههای بهداشت، کشور و شهرسازی به تنهایی نمیتوانند این مسأله را سر و سامان دهند و باید برای همه بخشها یک نقش مناسب تعریف شود.»
او درباره تجربه کشورهای دیگر برای کنترل تصادف توضیح میدهد:«کشورهایی با آمار بالای تصادف توانستهاند برنامههای خود را اصلاح کنند، چون اقدامات پیگیرانه و مداوم داشتهاند. برخی تصور میکنند با کارتون و فیلم ساختن میتوانند مسأله را حل کنند ولی این کافی نیست. از طرفی همه راننده را مقصر میدانند در حالی که عوامل بسیاری منجر به تصادف شده و همه مرتبطین باید شناسایی و برای آنها مسئولیت تعریف شود.»
ایمانیجاجرمی با اشاره به اقداماتی که منجر به کاهش تصادف میشود، میگوید:«کار پلیس فقط جریمه کردن نیست، بلکه باید آموزش را نیز در دستور کار خود قرار دهد. همچنین ستاره ایمنی برای خودروها خیلی مهم است و باید مانند علامت استاندارد جدی گرفته شود. علاوه بر این، کمکاری پیمانکارانی که جاده میسازند، مشکلات زیادی ایجاد کرده و به طور کلی این مسأله ساده نبوده و بسیار پیچیده است.»
حسین روزبهانی، روانشناس با بررسی علل روانی تصادف بر افراد میگوید:«تصادف باعث آسیبهای روانی زیادی میشود. اکثر اختلالات مانند افسردگی تا دوقطبی، نیاز به یک شوک یا رویداد استرسزا دارند تا خودشان را نشان دهند. بنابراین اولین آسیبی که تصادف میتواند وارد کند این است که اگر شخصی به صورت وراثتی یا ژنتیکی اختلال داشته باشد، آن اختلال را نمایان میکند.»
او درباره سوگ هم که ارتباط زیادی با تصادفات مرگبار جادهای دارد، میگوید:«ما پدیدهای به نام سوگ داریم که شبیه افسردگی است. وقتی شخصی در تصادف عزیزش را از دست میدهد، با سوگ و افسردگی مواجه میشود که این آسیب روانی مشکلات زیادی برای او ایجاد میکند و از طرف دیگر به بنیان خانواده آسیب میزند.»
این روانشناس درباره مشکلاتی که تصادفات جادهای برای بیمارستانها درست میکنند، میگوید:«وقتی تصادفات کاهش یابند، قطعاً بیمارستانها شرایط بهتری برای خدماترسانی به سایر افراد بیمار دارند و تختهایشان از افرادی که دچار سانحه شدهاند پر نمیشود. تصادف در یک لحظه به پایان نمیرسد، بلکه آینده و نتیجه بلندمدتی خواهد داشت. مثلاً وقتی پدر و مادر یک خانواده همزمان با هم در تصادف فوت میکنند، آسیبهای آن به شکل بلندمدت بر فرزندان خانواده به جا میماند. حتی این تبعات بعد از خانواده میتواند جامعه را هم درگیر کند.»