پرونده مرد میانسال که در جریان یک درگیری خونین در خانهاش از سوی دو میهمان آشنا به قتل رسیده بود، با گذشت یک سال از این ماجرا و دستگیر نشدن متهمان با درخواست فرزندانش مبنی بر دریافت دیه از صندوق بیتالمال، وارد مرحله تازهای از رسیدگی شد.
خرداد سال گذشته صدای فریادهای مردی میانسال از خانهای در جنوب تهران همسایهها را به خیابان کشاند. وقتی همسایهها جلوی در خانه رسیدند ناگهان پسر جوانی سراسیمه در حالی که لباس هایش آغشته به خون بود از خانه خارج شد همسایهها در ابتدا مانع فرار او شدند، اما وقتی مرد میانسال با سر و صورتی خونین خود را کشان کشان به جلوی در رساند و از همسایهها خواست مانع خروج پسر جوان نشوند همسایهها نیز وی را رها کردند و او نیز به سرعت از محل متواری شد.
به گزارش ایران، در ادامه امدادگران اورژانس مرد زخمی را به بیمارستان رساندند، اما او به خاطر بریدگی در ناحیه شاهرگ و خونریزی شدید جان باخت.
با مرگ او پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کرد.
در نخستین گام از تحقیقات مأموران به پرس و جو از همسایهها پرداختند؛ یکی از آنها گفت: روز حادثه پس از آنکه پسر جوان از خانه مقتول فرار کرد زنی به نام مریم را که بارها به آن خانه رفت و آمد داشت هم دیدیم که سراسیمه از آنجا خارج شد.
پس از تجمیع اطلاعات مأموران مریم ۲۸ ساله را شناسایی و بازداشت کردند. وی بعد از انتقال به پلیس آگاهی و در بازجوییهای اولیه مدعی شد: من چند ماهی است که با مقتول آشنا شدهام. آن روز وقتی به خانهاش رفتم دو پسر جوان هم در خانهاش بودند. مقتول گفت که از دوستانش هستند. بعد از چند دقیقه یکی از آنها که اسمش کریم بود به مقتول گفت که برایش آب بیاورد، اما وقتی او به آشپزخانه رفت پسر دیگر به نام نعیم ناگهان دست من را کشید و به زور به داخل اتاق برد و قصد داشت تا من را آزار دهد. اما من مقاومت کردم و بعد هم دستش را گاز گرفتم که او از درد من را رها کرد.
در این میان به یکباره صدای درگیری مقتول با کریم به گوشم خورد و به سرعت در اتاق را باز کردم و دیدم کریم با چاقو ضربهای به گردن او زده است با دیدن این صحنه وحشت زده از خانه فرار کردم.
از آنجا که اظهارات مریم با گفتههای همسایهها و اطلاعات پلیس متناقض بود مأموران بار دیگر او را تحت بازجویی قرار دادند و وی وقتی در برابر مدرکها و مستندات قرار گرفت به ناچار ابعاد پنهان پرونده را روشن کرد و گفت: مدتی بود که مقتول خانهای اجاره و آن را به خانه فساد تبدیل کرده بود. از آنجا که من هم مشکلات مالی زیادی داشتم او به من گفت با او کار کنم. روز حادثه با من تماس گرفت و گفت به خانهاش بروم وقتی رسیدم دو پسر جوان آنجا بودند، اما نمیدانم چه شد که با یکی از پسرها درگیر شد و او را با چاقو زدند. همان موقع نعیم از خانه فرار کرد و بعد هم همسایهها سررسیدند و کریم را که ضارب بود گرفتند، اما مقتول از آنها خواست او را رها کنند. وقتی متهم فرار کرد و همسایهها مقتول را به بیمارستان بردند من هم بلافاصله خانه را ترک کردم.
مریم در پاسخ به این سؤال که آیا دو متهم را میشناسی یا نشانی از آنها داری گفت: من اصلاً آنها را نمیشناختم خود مقتول با آنها در تماس بود.
با اعتراف صریح زن جوان پلیس به ردیابی دو متهم فراری پرداخت، اما نشانی از آنها به دست نیامد.
با توجه به اینکه پلیس نتوانست دو متهم را شناسایی و دستگیر کند. دو فرزند مقتول با ارسال لایحهای به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران (شعبه رسیدگی کننده به پرونده) خواستند تا به خاطر پیدا نشدن عامل قتل پدرشان دستور پرداخت دیه از صندوق بیت المال را صادر کنند.
قضات دادگاه پس از بررسی پرونده و درخواست اولیای دم برای صدور رأی وارد شور شدند.