اگر به آن پاسخ مناسب داده شود، خشم میتواند ویژگیهای ارزشمندی داشته باشد و سودمند باشد. خشم میتواند ما را برای رسیدن به اهداف و اصلاح اشتباهاتی که ممکن است در زندگی خود ببینیم، توانمند کند.
اگر به آن پاسخ مناسب داده شود، خشم میتواند ویژگیهای ارزشمندی داشته باشد و سودمند باشد. خشم میتواند ما را برای رسیدن به اهداف و اصلاح اشتباهاتی که ممکن است در زندگی خود ببینیم، توانمند کند.
زمانی که به خودمان اجازه میدهیم خشم سازندهای را احساس کنیم، میتوانیم احساسات دردناک را بهتر پردازش کنیم. خشم در مقایسه با احساسات مثبت مانند شادی، هیجان و خوشبینی شهرت منفی دارد و اغلب با دردسرهایی که برای ما ایجاد میکند شناخته میشود. عدم قدردانی از خشم ممکن است ریشه در دلایل اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و همچنین تجلی آشکار جنبههای اغلب مخرب آن، مانند ارعاب، خصومت، پرخاشگری و خشونت داشته باشد. با این حال، بسیاری از دانشمندان و متخصصان بهداشت روان پیشنهاد کرده اند که خشم ویژگیهای ارزشمندی دارد و میتواند مفید باشد. اگر خشم به درستی استفاده شود، میتواند به ما کمک کند تا به سمت برآوردن نیازها و اهداف خود حرکت کنیم. خشم اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد که به ما امکان میدهد بهتر با دنیای اطراف خود درگیر شویم.
اگر از خشم به عنوان اطلاعات برای ارزیابی بهتر موقعیت استفاده کنیم، میتوانیم پاسخ خود را بر این اساس با موقعیت خود بهتر تطبیق دهیم. در ادامه گزاش فهرستی از دلایل خوب بودن عصبانیت و مزایایی که در هنگام پاسخ مناسب به دست میدهد، آورده شده است، اما قبل از خواندن این موارد باید به این نکته توجه داشته باشیم که خشم یک هیجان بنیادین و دارای ابعاد سازگار و ناسازگار است که در این یادداشت تلاش شده جنبههای آشکار آن مورد توجه قرار بگیرد و ضمنا خشم با پرخاشگری متفاوت است و همان طور که گفته شد خشم یک هیجان است و پرخاشگری یکی از جلوههای رفتاری آن است.
اساسا و از لحاظ تکاملی خشم برای محافظت از خود در برابر دشمن یا خطر طراحی شده است. خشم به ما انگیزه میدهد که نسبت به تهدیدات توجه کنیم و تمرکز ما را بیشتر میکند. هنگامی که ما مورد تهدید یا حمله قرار میگیریم، خشم فعال میشود و ما را وادار میکند که برای دفاع از خود سریع و با قدرت عمل کنیم.
در مقابل ترس ناشی از درماندگی، خشم باعث میشود احساس مسئولیت کنیم و به ما احساس کنترل میدهد. افرادی که خشم خود را به شیوهای متناسب و متعادل تجربه میکنند و نشان میدهند، نسبت به افرادی که خشم خود را سرکوب میکنند، در برآورده کردن نیازهای خود و کنترل سرنوشتشان در موقعیت بهتری قرار دارند.
هنگامی که ما پریشانی جسمی و عاطفی را تجربه میکنیم، عصبانیت شدیدا ما را بر میانگیزد تا کاری در مورد آن انجام دهیم. به این ترتیب، خشم با تخلیه تنش در بدن به ما کمک میکند تا با استرس مقابله کنیم. در نتیجه به زبان عامیانه «اعصاب آرام میشود».
خشم زمانی پدیدار میشود که از حقوق خود محروم شویم یا با توهین، بیاحترامی، دستکاری، استثمار یا بیعدالتی مواجه شویم. خشم نشان میدهد که چیزی درست نیست و با شخصی ناعادلانه رفتار شده است.
خشم به ما انگیزه میدهد تا اهداف و پاداشهای مورد نظر خود را دنبال کنیم. وقتی آنچه را که میخواهیم به دست نمیآوریم، خشم ایجاد میشود که نشان میدهد از اهداف خود دور شدهایم. به ما انرژی میدهد و ما را وادار میکند تا برای رسیدن به اهداف خود اقدام کنیم.
خشم به عنوان یک شاخص ارزش و تنظیمکننده عمل میکند. خشم زمانی فعال میشود که ارزشهای ما با موقعیت ما هماهنگ نباشد. این ما را از آنچه که برای آن دفاع میکنیم آگاه میکند و ما را تشویق میکند تا برای تغییر وضعیت و تطبیق مجدد آن با ارزشهای خود اقدام کنیم.
به طرز شگفتانگیزی، خشم میتواند خوشبینی را به همراه داشته باشد. زیرا ما را تشویق میکند تا به جای تمرکز بر آسیب، سوء استفاده یا گرفتن نقش قربانی، روی آنچه امیدواریم به دست آوریم تمرکز کنیم. مکانیسم خشم به سمت آنچه است که دستیافتنی باشد نه اینکه غیرممکن باشد. به این ترتیب، ما به هنگام خشم نسبت به توانایی خود برای تغییر احساس مثبتی داریم.
خشم میتواند ما را بهتر کند. بینشی نسبت به عیوب و کاستیهای ما میدهد. اگر به طور سازنده نگاه شود، میتواند منجر به خودسازی شود. اگر بدانیم چه چیزی ما را عصبانی میکند، میتوانیم روی این محرکها کار کنیم تا واکنش خود را بهبود ببخشیم.
افرادی که هوش عاطفی بالایی دارند در مقابل خشم مقاومت و سرکوب نشان نمیدهند. در عوض، آنها از خرد خشم برای افزایش رفاه خود استفاده میکنند. در نتیجه این افراد انعطافپذیری و ظرافت عاطفی بیشتری دارند و پاسخ آنها سازگارتر است.
خشم در حالت خام خود مانع از لمس احساسات دردناکتر شما میشود. هنگامی که به خود اجازه دادیم به طور سازنده احساس خشم کنیم، میتوانیم عمیقتر بنگریم تا احساسات دردناک خود را بهتر پردازش کنیم.
خشم میتواند بینشی را نسبت به خودمان فراهم کند. این لایه بالایی بخش بسیار عمیقتر و پنهان خود است. به همین دلیل است که ردیابی رد خشم و کاوش برای یافتن منبع آن مهم است. ما تنها پس از رفع انسدادی که منجر به خشم میشود، میتوانیم خود را از رنجی که گاهی ایجاد میکند رها کنیم.
اگر به خشم به درستی پاسخ داده شود، میتواند سازنده باشد و نقش مفیدی در زندگی ما داشته باشد. علاوه بر تمایلات محافظتی خود، انگیزه و عملی را فراهم میکند که به ما قدرت میدهد تا به اهداف خود برسیم و خودمان را بهتر کنیم. ما را وارد میکند تا اشتباهاتی را که در زندگی خود میبینیم اصلاح کنیم. همان طور که ارسطو گفته است: «ما باید با شخص مناسب و به میزان مناسب و در زمان مناسب و برای رسیدن به هدف درست و به روش صحیح خشمگین باشیم. هر چند که این کار آسان نیست و نیاز به تمرین دارد».