نقطه عطف اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران به تیر ۷۸ برمیگردد. زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به تعطیلی روزنامه «سلام» تجمعی برگزار کرده بودند. تجمعی که البته در دانشگاه تهران بیسابقه نبود و در آن ایام با هر اتفاق سیاسی، تجمعهای مشابهی در دانشگاههای سیاسیتر برگزار میشد. اما حمله نیروهای خودسر به خوابگاه دانشجویان و ضربوشتم آنها، مانند بنزینی بود که روی آتش ریخته شد و اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر را در تاریخ ایران بهعنوان یک نقطهعطف ثبت کرد.
هم میهن نوشت: در دهه ۴۰ و فاصله زمانی که ایران بین سالهای کودتا و انقلاب ۵۷ داشت، یکی از دانشجویان خوشفکر دانشگاه تهران طرحی ارائه داد که بعد از برنده شدن، بهعنوان طرح اصلی سردر دانشگاه تهران تصویب شد. طرحی که نیمقرن بعد، بهعنوان نماد علم و دانش در ایران شناخته میشود.
سردر دانشگاه تهران در سالهای بعد از انقلاب با نقش بستن روی اسکناس، تبدیل به یکی از نمادهای شناختهشده در تهران شد؛ به شکلی که تنها بنای مدرنی است که در اسکناسهای منتشرشده بعد از انقلاب، روی یک اسکناس چاپ شده است (البته اسکناسهای قدیمی ۱۰ تومانی هم تصویری از مجلس را داشتند). در واقع اهمیت دانشگاه نهفقط بهعنوان محلی برای تحصیل علم، که بهعنوان نمادی از مبارزات دانشجویی سالهای منتهی به انقلاب، برای بنیانگذاران اولیه انقلاب اسلامی، قابلتوجه بود.
نقطه عطف اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران به تیر ۷۸ برمیگردد. زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به تعطیلی روزنامه «سلام» تجمعی برگزار کرده بودند. تجمعی که البته در دانشگاه تهران بیسابقه نبود و در آن ایام با هر اتفاق سیاسی، تجمعهای مشابهی در دانشگاههای سیاسیتر برگزار میشد. اما حمله نیروهای خودسر به خوابگاه دانشجویان و ضربوشتم آنها، مانند بنزینی بود که روی آتش ریخته شد و اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر را در تاریخ ایران بهعنوان یک نقطهعطف ثبت کرد.
اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقایع در فاصله خرداد ۱۳۶۰ تا خرداد ۸۸ و اعتراضات ریاستجمهوری، مهمترین کنش سیاسی اعتراضی ایران بهحساب میآمد. بهخصوص اینکه در سالهای بعد از انقلاب، دانشگاه تهران روزهای جمعه محل برگزاری نمازجمعه تهران بود و این گمان وجود داشت که کمتر تفاوت نظری میان دانشجویان و نهادهای دولتی و حکومتی وجود داشته باشد، اما اتفاقات کوی، تلنگری برای دستگاههای حاکمیتی بود و برای اولینبار، گسست میان دانشگاه و دستگاه تبلیغاتی را نشان میداد. شاید همین اتفاق بود که باعث شد در سالهای بعد، سالگردهای ۱۶ آذر و ۱۸ تیر دانشگاه تهران، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
سال ۸۸ دانشجویان دانشگاه تهران در کنار بسیاری دانشگاههای دیگر، تجمعات اعتراضی برگزار میکردند. نقطه عطف آن اعتراضات در این دانشگاه، زمانی بود که جریان مقابل و مخالفان این اعتراضات ادعا کردند در تجمعات اعتراضی حامیان مهندس موسوی در دانشگاه تهران، تصویر امام خمینی (ره) به آتش کشیده شده است. در آن زمان بعضی از فعالان دانشگاه تهران نیز به این اتهام بازداشت شدند.
دیماه ۱۳۹۶، بار دیگر اعتراضات به دانشگاه تهران کشیده شد و معترضان شعاری دادند که تأثیر آن در سالهای بعد بر فضای کشور نمایان شد. در آن سال درحالیکه بعضی معترضان، شعارهایی با اشاره به حکومت پهلوی و رضاخان سر داده بودند، اما دانشجویان معترض دانشگاه تهران میگفتند «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»؛ که نشان از تصمیم عبور دانشجویان و جنبش دانشجویی از این دو جریان و مهمتر از آن اصلاحطلبانی میداد که تا پیش از آن کنار هم قرار میگرفتند. چند هفته قبل از این شعار، یعنی در آذر ۹۶، دهها دانشگاه در اقصینقاط ایران میزبان چهرههای اصلاحطلب بود تا بهمناسبت روز دانشجو به سخنرانی بپردازند. اما ۱۶ آذر ۹۸ و زمانی که هنوز نه ماجرای هواپیمای اوکراینی پیش آمده بود و نه ویروس کرونا شیوع پیدا کرده بود، به شکل عجیبی، دانشگاهها تمایلی به دعوت از چهرههای اصلاحطلب نداشتند و مراسمهای دانشجویی عمدتاً بهصورت تریبون آزاد برگزار شد.
در واقع دانشگاه تهران ۲۰ سال بعد از کوی دانشگاه، اینبار به بال چپ حاکمیت، این پالس را داده بود که اتفاقات جدیدی زیر پوست دانشگاه در حال وقوع است. این اعتراض در بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران نیز دیده میشود. آنجا که آمده است: «گویا بسیاری از این وعدهها صرفاً کارکرد انتخاباتی داشته و آقای روحانی نیز بعد از رأیآوری آنها را فراموش کردهاند و یا معتقد هستند صرف وجود معاون زن و وزیر شدن یک فرد زیر ۴۰ سال وعدههایشان را محقق کرده است. قرار بود وزرای دولت دوازدهم معاونینی را از میان زنان مدیر برگزینند تا تجربه و توان مدیریتی زنان برای وزارت در دورههای بعد بیشتر شود، اما در عمل جز مواردی معدود شاهد تحقق وعدههای مذکور نبودیم.» اتفاقاتی که سه سال بعد و بعد از فوت مهسا امینی، در تمامی دانشگاههای کشور بهنمایش درآمد.
سال ۱۴۰۱ نیز دانشگاه تهران اولین دانشگاهی بود که دانشجویان در اعتراض به فوت دختر ۲۲ ساله، تجمع اعتراضی برگزار کردند. در روزهای بعدی نیز تقریباً هر روزی که در دانشگاهی در سراسر کشور تجمعی برگزار میشد، دانشجویان دانشگاه تهران هم یکی از برگزارکنندگان برنامههای اعتراضی بودند.
دانشگاه تهران که حالا سالهاست لقب دانشگاه مادر را یدک میکشد، محل حضور تشکلهای قدرتمند دانشجویی نیز بوده است. مهمترین تشکل آن نیز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران است. در حال حاضر ۱۷ دانشکده دانشگاه تهران و شش دانشکده دانشگاه علوم پزشکی تهران تشکیلدهنده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران هستند و شاید یکی از معدود تشکلهای دانشجویی باشند که سایت اختصاصی خود را دارند. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران را فعالان سیاسی با خاطرات سیاسی بهیاد میآورند که اولین تشکیلاتی بود که میرحسین موسوی در آن به سخنرانی پرداخت؛ زمانی که زمزمه حضور او در انتخابات بلندتر شده بود. این حضور شاید ناشی از هژمونی چهرهای به نام ابوالفضل فاتح بود که سالها قبل عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همواره مورداحترام طیف سنتی انجمن اسلامی دانشگاه تهران قرار داشت.
در واقع در دهه ۶۰ و بعد از تشکیل بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی دانشجویان محل حضور دانشجویان منتقد شده بود و با باز شدن فضا، کمکم دانشجویان حاضر در انجمن دانشگاه تهران به دو طیف مدرن و سنتی تقسیم میشدند. این تقسیم بهخصوص در سال ۸۰ و ریاستجمهوری خاتمی، تشدید شد. طیف مدرن دانشجویان انجمنی، با نیروهای دفتر تحکیم که ایده عبور از خاتمی و خروج از حاکمیت را مطرح کرده بودند همراهی داشتند و طیف سنتی بر حمایت از رئیسجمهور وقت اصرار داشت. این اختلاف روزبهروز بیشتر شد تا جاییکه انتخابات سال ۸۳ انجمن چندبار تعویق شد و در نهایت با پیروزی شکننده طیف سنتی، به پایان رسید که این پیروزی شکننده، زمینه اختلافات دیگر بین بچههای انجمن شد.
در سالهای اخیر هم اختلافات بین بچههای انجمن بیشتر و بیشتر شده است. طیفهای مدرنتری مثلاً در دانشکده ادبیات متولد شدهاند و بعضی دانشکدهها نیز بیانیههای مستقلی منتشر میکنند. بهجز این تشکیلات، در حال حاضر چهار تشکل دانشجویی دیگر، در دانشگاه فعالیت دارند: انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی دانشجویان و مجمع دانشجویان عدالتخواه. گفته میشود در دانشکدهها و پردیسهای مختلف دانشگاه تهران ۶۰ دفتر در اختیار تشکلهای مختلف قرار گرفته است. این تشکلها همگی اصولگرا هستند، اما این اصولگرا بودن بهمعنای همسویی کامل این تشکلها نیست.
در واقع بعد از دوره علیرضا زاکانی و سجاد صفارهرندی (فرزند وزیر ارشاد احمدینژاد)، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران بهمرور از تشکیلات اصولگرایان فاصله گرفت. در واقع بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، نسبتاً ماهیت مستقلتری نسبت به تشکلهای همنام در دانشگاههای دیگر دارد و هرچند بعضی اعضای مؤثر آن با حلقه اطرافیان جلیلی ارتباطی دارند، اما از ارتباط نزدیک این جریان و جریان عدالتخواه دانشجویی نیز نمیتوان گذشت. مرتضی کیا و وحید اشتری از چهرههای مؤثر بسیج دانشجویی که در مقطعی ریاست بسیج دانشگاه و دانشکدههای دانشگاه تهران را بر عهده داشتند نیز در سالهای بعدی به مجمع دانشجویان عدالتخواه پیوستند. حسین شهبازیزاده از اعضای مؤثر این تشکیلات بود که رسماً اعلام کرد در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نمیکند تا فاصله معنادار این تشکیلات با تشکیلات اصولگرایان مشخص شود.
در ناآرامیهای اخیر نیز مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران، هرچند بهصراحت درباره اعتراضات موضعی نگرفت، اما بیانیه تندی علیه معرفی مهرداد بذرپاش منتشر کرد و در آن بهشدت به دولت و مجلس، انتقاد کرد:، اما شما نمایندگان مجلس که باید بهراستی وکیل مردم باشید نیز پیش از این، در جریان انتخاب رئیس دیوان محاسبات، در آزمون پافشاری بر قانون و حفظ حرمت آن مردود شدید. حتماً بهخاطر دارید که پیش از انتخاب آقای بذرپاش بهعنوان رئیس دیوان محاسبات، مسائلی در خصوص سوابق کاری ایشان و تطبیق آن با قانون و اتهام استفاده ایشان از سندی جعلی مطرح شد که شما بدون توجه و پاسخگویی نسبت به آنها، ایشان را بهعنوان رئیس دیوان محاسبات انتخاب کردید. انتخابی که میتوان آن را نماد پیروزی لابیهای اصحاب قدرت بر شایستهسالاری، سوءاستفاده از جوانگرایی برای پیشبرد پروژههای سیاسی خاص و بیارج بودن قوانین نزد شما دانست.
حال، اما فرصتی دوباره پیش آمده تا با رأی عدم اعتماد به آقای بذرپاش بهعنوان وزیر راه و شهرسازی، نشان دهید که آنچه در اولویت تصمیمگیریهای شماست، رعایت مصالح عمومی، شایستهسالاری و حاکمیت قانون است. امید به اصلاح رویههای غلط را در دل مردم زنده نگه دارید و از درافتادن دولت به ورطه باندبازی و سهمخواهی جلوگیری کنید.» بهجز این مورد سخنرانی نماینده این تشکل در دیدار با ابراهیم رئیسی و بیانیهای که درباره ماجرای فوت دختر ۲۲ ساله منتشر کرده بودند، با سایر تشکلهای اصولگرا تفاوت جدی داشت.
از دهه ۸۰ با این گسستها، تشکیلات اصولگرایان بهمرور در دانشگاه تهران در قالب جامعه اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل حضور یافتند. تشکیلاتی که البته هنوز در قامت یک نهاد اثرگذار درنیامدهاند. یکی از دانشجویان قدیمی دانشگاه تهران میگوید: «در واقع جنبش عدالتخواه، ریزشی از بسیج بود و موضعشان از همان موقع «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» بود. در واقع این تشکلها هم بین خودشان اختلاف دارند که در دانشگاه تهران هم این اختلافات وجود دارد. در میان عدالتخواهان هم گروهی به برادران جلیلی نزدیک هستند و گروهی دیگر از آنها هم عبور کردهاند و مواضع مستقلتری نسبت به آنها دارند و گرچه به جلیلی احترام میگذارند، اما سعی دارند این استقلال را حفظ کنند.»
دانشگاه تهران دانشگاهی اثرگذار است. دانشگاهی که هم اصلاحطلبان آن، هم اصولگرایان آن و هم شورای صنفی آن که در سالهای اخیر در اختیار دانشجویانی با گرایش چپ قرار گرفته است، میتواند پیامهایی را درباره آینده سیاسی ایران صادر کند. دانشگاه تهران، شاید مادر تحولات سیاسی آینده ایران باشد.
رحمان دادمان یکی از پیچیدهترین زندگیهای سیاسی را در ایران داشته است. او از دانشجویانی بود که در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران، بهعنوان نماینده دانشجویان دانشگاه تهران حضور داشت. در انتخابات مجلس از تبریز رای بالایی آورد، اما به اتهام ارتباط با مجاهدین خلق، اعتبارنامهاش تصویب نشد. با الحاق سازمان شیلات ایران به وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان اولین مدیرعامل سازمان شیلات ایران منصوب شد و تا شهریور ۱۳۶۸ در آنجا ماند. در سال ۱۳۶۹ در آزمون اعزام به خارج برای اخذ مدرک دکتری پذیرفته شد و بهعنوان دانشجوی بورسیه وزارت علوم عازم شهر منچستر انگلستان شد. بعدا در دولت خاتمی وزیر راه شد و از اعضای موسس و موثر جبهه مشارکت ایران اسلامی بود و شایعاتی جدی وجود داشت که در دولت دوم خاتمی در صندلی معاون اولی قرار میگیرد، اما چند روز قبل از معرفی کابینه دوم خاتمی، در سانحه سقوط هواپیما جان سپرد.
دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت نیز از دانشجویان دانشگاه تهران است که بهخصوص در دهه ۶۰، نقش موثری در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران داشت. او بهعنوان نماینده انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران در جلسات گروههای خط امام در دهه ۷۰ حضور داشت و بعد از ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، با رای مردم تهران بهعنوان نماینده به مجلس راه یافت و در هیئترئیسه مجلس قرار گرفت. شکوریراد بعد از انحلال جبهه مشارکت، تلاش زیادی کرد تا چهرههای اصلاحطلب این حزب ارتباط خود را حفظ کنند و با تاسیس حزب اتحاد ملت، بهعنوان دبیرکل این حزب سیاسی انتخاب شد. او سال ۹۹ بهخاطر بیماری، از دبیرکلی این حزب کنار رفت، اما همچنان بهعنوان یکی از اعضای موثر این حزب در آن حضور دارد و یکی از اعضای جبهه اصلاحطلبان ایران نیز بهشمار میرود.
علیرضا زاکانی دهه ۶۰ وارد دانشگاه تهران شد، اما بهخاطر حضور در مناطق جنگی و اتفاقات دیگر، از جمله تغییر رشته، فارغالتحصیلی او تا دهه ۷۰ طول کشید. در آن زمان زاکانی که دیگر دانشجویی باسابقه بهشمار میرفت، ریاست بسیج دانشجویی دانشگاه تهران را بر عهده داشت. زاکانی در دوره تحصیلی خود، عضو بسیج دانشجویی بود. او از اواخر سال ۷۷ مسئول بسیج دانشجویی دانشگاههای استان تهران شده بود و در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و حادثه کوی دانشگاه تهران حضور داشت.
در جریان راهپیمایی ۲۳ تیر ۷۸ او در کنار حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، یکی از سخنرانان مراسم بود. زاکانی بعدا وارد مجلس شد و تبدیل به یکی از نمایندگان شاخص مجلس شد. او چندبار قصد ورود به انتخابات ریاستجمهوری را داشت که سرانجام صلاحیتش در انتخابات ۱۴۰۰ تایید شد و بهعنوان نامزد پوششی انتخابات، به حمایت از ابراهیم رئیسی پرداخت. زاکانی از آن زمان کلیددار شهرداری تهران شده است.
ابوالفضل فاتح، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در دهه ۷۰ و یکی از چهرههای موثر این تشکل حتی در سالهای بعد از فارغالتحصیلی بود؛ به شکلی که دانشجویان آن دوره دانشگاه تهران، او را پدرخوانده این تشکل در این دوره میخوانند. فاتح در سال ۱۳۷۸ خبرگزاری ایسنا را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۸۴ مدیرعامل آن بود.
خبرگزاری ایسنا پایهگذار سبک جدیدی در اطلاعرسانی ایران شد؛ به شکلیکه حتی در سالهای حضور اصولگرایان در جهاد دانشگاهی، همچنان بهعنوان منبعی موثق برای دستیابی به اخبار مورد استناد قرار میگیرد. سال ۸۸ او مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری شد و یکی از چهرههای مورد اعتماد نامزد اصلاحطلبان در انتخابات بود. فاتح پس از انتخابات ممنوعالخروج شد، اما نهایتا از کشور خارج شد. در این ایام بارها و بارها اصولگرایان مطالب تندی علیه فاتح منتشر کردهاند.
تاجزاده از دانشجویان دانشگاه تهران بود، بااینحال عمدهشهرت او بهخاطر سالهایی است که از دانشگاه بیرون آمده و بهعنوان معاون سیاسی وزیر کشور دولت خاتمی و بعدا بهعنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب، به فعالیت میپرداخت. تاجزاده که مدتی قبل از ماجراهای مهسا امینی برای چندمینبار بازداشت شده بود، در دوران احمدینژاد نیز تبدیل به منتقد تند سیاستهای دولت بهخصوص در زمینه آزادیهای سیاسی بود و در نهایت بعد از حوادث خرداد ۸۸ بازداشت شد و هفت سال را در زندان گذراند.
او در سالهای اخیر رادیکالتر شده است و در ادبیات سیاسی خود از کلیدواژههایی مثل اصلاحات ساختاری صحبت میکند. اصولگرایان در نشریات خود گاه ادعا میکنند که ایده اصلاحطلبی، ناشی از جلساتی بوده که مصطفی تاجزاده با دکتر بشیریه و سعید حجاریان در دانشگاه تهران برگزار میکردند.
فرهاد رهبر از اقتصاددانان اصولگرای دانشگاه تهران است. او در دولت سیدمحمد خاتمی بهسمت معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات منصوب شد. با روی کار آمدن دولت احمدینژاد ابتدا ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی را بر عهده گرفت و سپس حدود شش سال رییس دانشگاه تهران بود. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱ در نامهای به کامران دانشجو وزیر وقت علوم، خواستار برکناری فرهاد رهبر شد. احمدینژاد او را متهم کرد که در اداره دانشگاه تهران رویکردی «سیاستزده، غیرعلمی و احیاناً امنیتی» داشته است. نامه یک رئیسجمهور برای برکناری یک رئیس دانشگاه، در تاریخ ایران بیسابقه بوده است. فرهاد رهبر بعدا در دولتهای حسن روحانی و ابراهیم رئیسی نیز مسئولیتهایی گرفت. دانشجویان از دوره فرهاد رهبر، بهعنوان دوران سرکوب فعالیتهای دانشجویی یاد میکنند.
در سالهای اخیر در بعضی از دانشگاههای ایران از جمله دانشگاه تهران شورای صنفی توسط دانشجویانی با گرایشهای چپ اداره میشد. لیلا حسینزاده از فعالان صنفی سالهای اخیر دانشگاه تهران است که در این چندسال نیز به کرات بازداشت شده و پروندههای متعددی در نهادهای قضایی و امنیتی دارد. حسینزاده چند ماه قبل از ماجراهای مهسا امینی بازداشت شده بود و در ایامی که در زندان بهسر میبرد، بارها و بارها دوستان او درباره وضعیت سلامت او هشدار داده بودند. او حدود یکماه پیش آزاد شد، ولی بعد از آزادی به فعالیتهای خود بهخصوص در فضای مجازی ادامه داد. حسینزاده از جمله افرادی است که شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» را تئوریزه میکند. او دانشجوی کارشناسیارشد انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.
وحید اشتری از فعالان سابق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران است که بعدا به جریان عدالتخواه دانشجویی پیوست و از رهبران این جریان شد. نام اشتری اولینبار زمانی شنیده شد که تجمعی در مقابل فرودگاه امام در انتقاد از سفر روحانی به جلسات برجام برگزار کرده بودند. اشتری بهمرور از اصولگرایان فاصله گرفت تا جاییکه سال گذشته مطالبی در فضای مجازی منتشر میکرد که نشان میداد نزدیکان یکی از رئیسان قوا برای سفر سیسمونی نوه خود به ترکیه رفته است. انتقادات وحید اشتری البته با واکنش قضایی مواجه شد و دادگستری نیز طی اطلاعیهای اعلام کرد او حداقل در پنج مورد از موارد مشابه با رافت اسلامی مواجه شده است، اما از فرصتهای ارائهشده در جهت اصلاح رفتار خود استفاده نکرده و به اتهامزنی بیاساس به افراد مختلف ادامه داده است.