فقط میماند این سؤال که با این همه دکتر چرا اقتصاد و فرهنگ و جامعه و... این قدر بیمار است؟ چرا جراحیها جواب نمیدهد؟ در نبوغ و توان حضرات که تردیدی نیست لابد "علت" را باید در "معلول" یافت و در بیمار که به این نسخهها و درمانها جواب نمیدهد!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اسامی مسئولانِ محترم را دقت فرمایید. بیشترشان با پیشوند دکتر... همراه است. دکترند همهشان. نابغهاند حتماً. شبانه روزشان هم بیشتر از ۲۴ ساعت است حتماً. چیزی لااقل ۴۸ ساعت. برای برخیها هم خیلی بیشتر، چون چند شغل دارند که برای هرکدام به اندازه یک کارِ تمام وقت باید "زمان" بگذارند. تازه درس هم میخوانند آن هم در مقطع دکترا که به قاعده قانون باید "تمام وقت" در حوزه تحصیل مشغول باشند.
خب وقتی چند شغل دارند و درس هم میخوانند دراین مقطع حتما باید شبانه روزشان چند برابر ما مردمان عادی باشد. اما مسئولان محترم، هم چند کار دارند و هم کارهای هر یک از حوزههای مسئولیتی را به بهترین نحو انجام میدهند، هم درس میخوانند و دکتر میشوند با معدل الف.
استاد دانشگاه هم میشوند توامان. خب نابغهاندحتما. از صاحب یک نبوغ عادی هم این همه کار و تحصیل و مسئولیت برنمی آید. باید ویژه باشد این نبوغ. به همین خاطر هم هست که همواره در جایگاه مسئولیت میمانند و بازنشستگی برایشان معنا ندارد.
فوقش از این مسئولیت به آن مسئولیت میروند. لابد این هم میشود"چرخش نخبگان! " گاه هم این چرخش نخبگان فرد را درجایی پیاده میکند که خود نخبه پیشتر درمخالفت با آن جایگاه، کلی حرف زده است و به عنوان مخالف آن جایگاه و رویکرد شناخته میشود. خب نابغهاند و خلاف نظر و سخن خود هم میتوانند معجزه کنند.
فقط میماند این سؤال که با این همه دکتر چرا اقتصاد و فرهنگ و جامعه و... این قدر بیمار است؟ چرا جراحیها جواب نمیدهد؟ در نبوغ و توان حضرات که تردیدی نیست لابد "علت" را باید در "معلول" یافت و در بیمار که به این نسخهها و درمانها جواب نمیدهد!