«استاد ترجیحشان این بود با کسانی آواز کار کنند که عرصه آواز را به عنوان حرفه خود انتخاب کرده باشند، نه افراد که در کنار شغلشان میخواهند آواز هم بخوانند!»
به گزارش ایسنا، ۱۷ مهرماه دومین سالمرگ «خسرو آواز ایران» محمدرضا شجریان است. درباره شیوه آوازی شجریان و شخصیت هنری او همیشه صحبت شده است، اما شاید آنچه کمتر درباره آن گفته و شنیده شده است، بُعد معلم بودن اوست. شجریان در زمان حیات خود افرادی را مثل ایرج بسطامی، حمیدرضا نوربخش، حسامالدین سراج، محمد اصفهانی و... را تعلیم داده است، اما شجریانِ معلم چگونه بود؟
«مجتبی عسگری» یکی از شاگردان نسل جوانتر محمدرضا شجریان است. او درباره شجریانِ معلم میگوید: «استاد شجریان در واقع به دو نسل آموزش آواز دادهاند. نسل قدیمیتری که نزد ایشان آموزش دیدند، افرادی مثل آقایان علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش، محسن کرامتی، مظفر شفیعی و... بودند. نسل بعدی هم که افتخار شاگردی ایشان را داشتند، بنده و همکلاسیهایم بودیم. امتیازی که نسل ما داشت به زعم بنده این بود که استاد به لحاظ زمانی، فراغت ذهن داشتند و مشغله کمتری متوجه ایشان بود. برای همین به لحاظ آموزش ردیف وقت بیشتری برای ما گذاشتند و ما هم از ایشان بهره بردیم.»
این خواننده و مدرس آواز ایرانی ادامه داد: «نسل ما کسانی بودند که ردیف را از قبل کار کرده بودند و در واقع با ردیفهای آوازی آشنا بودند و قرار بود شیوه خود استاد شجریان را کار کنند. وقتی قرار است، شیوه آوازی به هنرجو آموزش داده شوند، معمولا معلم کار خاصی نمیکند و صرفا قالب آوازی را در اختیار هنرجو قرار میدهد و از طرفی هم میزان بهره بردن از دانش استاد، بستگی به شرایط و میزان تمرین هنرجو دارد. منظورم این است که استاد شرایطش به گونهای نبود که وقت و انرژی مضاعف بگذارند و البته انتظاری هم از ایشان نداشتیم؛ زیرا همین که ما افتخار دیدن استاد را داشتیم و اینکه ایشان نکات ظریف و حساس آوازی را به ما گوشزد میکرد، مزیت بزرگی برای همه ما بود. ما زمانی که خدمت ایشان بودیم، شیوه آوازی خودشان را کار میکردیم و باید بر مبنای آلبومها و کنسرتهایی که داشتند، همه چیز را مو به مو پیاده میکردیم.»
مجتبی عسگری معتقد است: «کلاس استاد شجریان از نظر من به یک بستری تبدیل شده بود، تا ما روحیه مضاعفی برای ادامه کار پیدا کنیم. کلاس ما هفتهای و یا دو هفته یکبار تشکیل میشد و بنا بر شرایط استاد ممکن بود که ماهی یکبار هم برگزار شود. با این حال این کلاس انگیزه خاصی به ما داده بود.»
او درباره نحوه برخورد شجریان با هنرجویانش توضیح میدهد: «خود استاد بیشتر دوست داشت، نکات ظریف را به کسانی گوشزد کند که آواز حرفهای کار میکنند و خودش میگفت، دوست دارد به کسانی تدریس کند که آواز را به عنوان حرفه خود انتخاب کردهاند. کسانی هم در کلاس ما بودند که شغل و حرفه دیگری داشتند و در کنارش آواز هم میخواندند و استاد خیلی تمایل به وقت گذاشتن برای این افراد نداشتند. حساسیت ایشان برای ما انگیزهای بود که به سمت کنسرت و تولید آلبوم برویم.»
مجتبی عسگری همچنین میگوید: «درس پس دادن به یک اسطورهی آواز کار راحتی نبود و هرکسی هم به اندازه تلاش خودش از کلاس بهره میگرفت. همه هم این را میدانستند و میزان برداشت از کلاس به توانایی فردی و تمرین بازمیگشت. ایشان به لحاظ آموزشی ما را ملزم میکردند که یکی از کارهایشان را حالا در آلبوم خاصی و یا قطعهای در یک کنسرت خوب گوش دهیم و بعد در کلاس مو به مو برایشان اجرا کنیم که این کار تمرین زیادی را میطلبید.»
او درباره تعداد هنرجویان شجریان و میزان موفقیت آنها در عرصه آواز ایرانی هم میگوید: «اینکه بگویم اکثر هنرجویان استاد الان به صورت حرفهای در زمینه آواز کار میکنند، این طور نبوده است. ما دو گروه مجزا از آقایان و خانمها بودیم که شاید روی هم رفته حدود ۸۰ هنرجو میشدیم. البته قرار نبود، ایشان این همه هنرجو داشته باشند و صرفا قرار بود ۸ نفر را برای آموزش بپذیرند که بنده هم افتخار داشتم، یکی از آن ۸ نفر باشم، اما مسیر به شکل دیگری پیش رفت و تعداد هنرجوها خیلی زیاد شد. با این حال از میان این همه هنرجو که بودیم شاید ۵ یا ۶ نفر به صورت حرفهای، دقیق و درست کار میکنند و کنسرت برگزار کردند و آلبوم دادند.»
این هنرمند اضافه میکند: «انگیزهای که استاد شجریان به ما میداد، باعث میشد، راهمان را مصمم ادامه دهیم. خیلی وقتها شرایطی پیش میآمد که ما آزرده میشدیم و از روزگار گله میکردیم، اما او همیشه به ما انگیزه میداد و آنچه که باعث شد در مسیر پرفراز و نشیب آواز سنتی، من این مسیر را ادامه دهم و زرق و برق شهرت و پول بنده و امثال من را به بیراهه نکشاند، برخورد پدرانه ایشان بود. ایشان همیشه توصیه میکرد که سعی کنید آواز را نگه دارید و آن را حفظ کنید و رکن اصلی آوازخوانی را از دست ندهید.»
عسگری که انتخاب یک خاطره از میان کلاسهای درس استاد شجریان برایش دشوار است، میگوید: «سراسر کلاسهایی که با استاد داشتم، از لحظه ورود ایشان تا پایان کلاس برایم خاطره بود و انتخاب لحظهای از آن برایم سخت است. اما خاطرهای که واقعا هیچگاه فراموشم نمیشود استاد، مربوط به روزی بود که یک آهنگساز جوان، آقای «سامان سردایاران» دنبال خوانندهای با رنگ صدایی خاص بودند و یک روز به کلاس آمدند تا صداهای مختلف را بشنود و خواننده مطلوبش را انتخاب کند. به پیشنهاد استاد بنده برای این همکاری انتخاب شدم و آلبوم «نارنگ» که در «راستپنجگاه» اجرا شده است، حاصل این همکاری است. نکته خاطرهانگیز برای من اینجا بود که بعد از ضبط استودیویی کار را نزد استاد شجریان بردم و خواهش کردم که ایشان کار را بشنوند.
استاد با تمام خستگی بعد از یک کلاس ۴ ساعته با دقت کارم را گوش کرد و تا پایان کار را مو به مو گوش داد و نقد کرد و بعد خودش برایم به عنوان نمونه خواند. کار را تصحیح کردم و برای جلسه بعد دوباره نزد ایشان بردم. بزرگواری کرد و شنید و دوباره نکاتی را برای تصحیح اضافه کرد. شاید این رفت و آمد و تصحیح سه جلسه زمان برد تا کار به تایید ایشان رسید و این برایم خاطره عزیزی است که ایشان با شعف کارم را تصحیح و نقد میکرد؛ انگار که کار خودش است.»