فرارو- روابط آمریکا و عربستان پس از پایان ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" در آمریکا، عملا دوران اوج خود را پشت سر گذاشت و با حضور بایدن در کاخ سفید، وارد دورهای از رکود و سردی شد. "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به طور خاص انتقادات گستردهای را از عربستان و شخص "محمد بن سلمان" ولیعهد این کشور به دلیل نقش وی در ترور "جمال خاشقچی" روزنامه نگار عربستانی روزنامه "واشنگتنپست" در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه و همچنین جنگ افروزی عربستان در چهارچوب جنگ یمن مطرح میکرد.
در همان نخستین روزهای ریاست جمهوری بایدن کار به جایی رسید که حتی برخی منابع خبری و اطلاعاتی، از احتمال عزل بن سلمان و تلاشهای فعال دولت بایدن جهت کنار گذاشتن وی از این سِمت خبر میدادند. با این حال، با گذشت زمان و بویژه با توجه به عقب نشینی بی تدبیر دولت بایدن از افغانستان و تکیه بیشتر واشنگتن درمسائل منطقهای به قطر به جای عربستان و البته، تلاشهای دولت بایدن جهت احیای توافق برجام، سعودیها عملا خود را در فضای جدیدی یافتند که لازم بود متناسب با موقعیت جدید، ابتکار عملهای تازهای را نیز در حوزه سیاست خارجی از خودشان نشان دهند.
در این راستا، شاهد توسعه روابط عربستان با روسیه و چین و در عین حال آغاز روند تنش زدایی این کشور با کشورهایی نظیر ترکیه و ایران به عنوان رقبای منطقهای مهم ریاض بودیم. در این چهارچوب، سعودیها در حرکتی قابل تامل، در بحبوحه جنگ اوکراین و بالارفتن قیت نفت، توافق نانوشته خود با آمریکاییها که در قالب آن، آمریکاییها امنیت رژیم سعودی را تضمین میکردند و سعودیها هم بایستی نیازهای انرژی غرب را تامین مینمودند، نقض کردند و موضعی بی طرف را در این رابطه اتخاذ نمودند.
موضعی که البته وقتی اخیرا بن سلمان از پذیرش تماس تلفنی با بایدن خودداری کرد، عملا نشان داد که ریاض در اتخاذ این سیاست کاملا جدی است. حتی زمانی که یکی از خبرنگاران به بن سلمان گفت که شاید این اقدام وی موجب سوتفاهم دولت بایدن شود، وی در پاسخ گفت: "ساده میگویم، این مساله به هیچ عنوان برایم مهم نیست".
با این همه، اخیرا پایگاه خبری "آکسیوس" در گزارشی، از سفر دو تن از مشاوران ارشد دولت بایدن یعنی "برت مک گورک" هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه و شمال آفریقا و "آموس هاچستین" نماینده وزارت خارجه آمریکا در امور انرژی، به عربستان و رایزنیهای آنها با مقامهای عربستانی خبر داده است. مسالهای که عملا پرسشهای زیادی را در مورد محرکها و پیامهای این سفر برای منطقه و بویژه برای ایران، ایجاد کرده است.
فرارو در گفتگو با "امیر دبیری مهر"، پژوهشگر و کارشناس مسائل خاورمیانه، و "مصطفی مطهری"، کارشناس مسائل شبه جزیره، سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد که محرکها و پیامهای سفر محرمانه مشاوران ارشد بایدن به عربستان، برای منطقه و بویژه ایران چیست؟ دیدگاه این دو کارشناس را در ادامه مطالعه فرمایید.
"امیر دبیری مهر"، پژوهشگر و کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که: «اگر به سِمت دو عضو دولت بایدن که مشاوران یا نمایندگان دولت آمریکا هستند و به تازگی به عربستان سفر کرده اند نگاه کنیم، یکی از آنها هماهنگ کننده خاورمیانه و شمال آفریقای دولت بایدن است و دیگری مشاور وزیر خارجه این کشور در امور انرژی، تا حدودی میتوان فهمید که اهداف اصلی این سفر چه هستند. من به طور خاص در این رابطه ۵ محور را شناسایی میکنم».
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: «در این راستا، یکی از اهداف این سفر، زمینه سازی جهت سفر احتمالی بایدن رئیس جمهوری آمریکا در اواخر ماه ژوئن به اسرائیل و عربستان است. در واقع وی یک سفر خاورمیانهای دارد که مهمترین مقاصد احتمالی آن اسرائیل و عربستان هستند. سفری که به ویژه به عربستان به احتمال زیاد انجام خواهد شد.
دوم اینکه، قطعا زمینه سازیِ بهبود و عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان در چهارچوب توافقِ گسترده ترِ ابراهیم، در دستورکار این سفر است. در واقع، با عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل، ما عملا شاهد مناسبات جدیدی در منطقه خاورمیانه خواهیم بود که در نوع خود تا حد فراوانی به سیاست خارجی ایران نیز ارتباط پیدا میکند. من فکر میکنم بایدن با یک نقشه و طرح مشخص، سفر خاورمیانهای خود را که از اکنون زمینهسازیهای آن انجام میشود، به پیش خواهد برد.
نکته سوم در مورد سفر اخیر مقامهای آمریکایی به عربستان این است که آمریکاییها از طریق عربستان سعی دارند تا فشار بیشتری را بر ایران جهت احیای توافق برجام وارد کنند. البته این اِعمال فشار به ایران از طریق عربستان به این معنا نیست که عربستان واسطه شود (در امر تشدید فشار علیه ایران)، خیر. روابط ایران و عربستان هر زمان که بهبود یابد، زمینههای تنش در منطقه کاهش مییابد و در عین حال زمینههای ناامنی و حضور بیگانگان در منطقه نیز کاهش مییابد. در نقطه مقابل اگر روابط آنها پُر تشن باشد، شاهد اوج گیری تنشها و تقویت حضور بیگانگان و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بویژه غربی در منطقه خواهیم بود. از این رو، انتظار میرود که در چهارچوب سفر اخیر مشاوران و نمایندگان دوت بایدن به عربستان و همچنین سفر آتی خودِ بایدن به عربستان، آمریکاییها امتیازاتی را به عربستان بدهند که اعطای این امتیازات، در نقطه مقابلِ منافع ایران خواهد بود. مسالهای که به شکیل غیرمستقیم ایران را تحت فشار قرار میدهد. امیدواریم که تا قبل از انجام شدن سفر بایدن به عربستان، سیاست خارجی ایران ازموضع انفعال خارج و با تصمیم گیری هایِ درست، زمینههای در بن بست قرار گرفتن کشور را از بین ببرد.
نکته چهارم به مساله انرژی و درخواست آمریکا از عربستان جهت افزایش تولید نفت مرتبط است. این مساله به ویژه با توجه به شرایط جاری در قالب "جنگ اوکراین" و افزایش قابل ملاحظه قیمت نفت و تحریم روسیه به عنوان یکی از تولید کنندگان اصلی نفتِ جهان، از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع، آمریکاییها سعی خواهند کرد تا سعودیها را قانع به افزایش تولید نفتشان کنند تا از این طریق هم قیمت نفت پایین بیاید و هم تورم تحمیلی به اقتصاد آمریکا کاهش یابد و در عین حال، پشتوانه اقتصادی دولت روسیه نیز تا حد زیادی تضعیف شود؛ و در نهایت نکته پنجم و آخر که در رابطه با سفر اخیر نمایندگان دولت آمریکا به عربستان و سفر احتمالی آتی بایدن به این کشور باید مد نظر قرار گیرد، تعیین تکلیف دو جزیره "تیران" و "صنافیر" است که دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل میسازند و موقعیت راهبردی دارند. از سال ۱۹۷۸ و انعقاد پیمان "کمپ دیوید"، حاکمیت این جزایر به عهده مصر است یعنی از نظر نظامی به مصر وابسته هستند، اما از نظر اداری به عربستان».
دبیری مهر افزود: «در این راستا، اسرائیلیها سال هاست که خواستار آن بوده اند تا حاکمیت این جزایر کلا به عربستان واگذار شود و اگر اسرائیل و عربستان روابطشان بهبود بیابد، نگرانیهای اسرائیل نسبت به این جزایر به کل از بین میرود. از این رو، این جزایر به این دلیل از اهمیت برخوردار هستند، زیرا تنها مسیر کشتیرانی به بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی از همین مسیرِ جزایر مذکور است. ظاهرا توافق شده تا این جزایر به عربستان واگذار شود و ما به ازای آن، پول هنگفتی به کشور مصر پرداخت شود. اسرائیل و عربستان با این قضیه موافقند وآمریکاییها در پشت صحنه در حال راضی کردن مصریها هم هستند و ظاهرا که آنها را نیز راضی کرده اند. این پنج دلیل، محرکهای اصلی سفر اخیر نمایندگان دولت بایدن به عربستان و سفر احتمالی آتی بایدن به عربستان هستند.»
امیر دبیری مهر گفت: که «این سفر به نفع ایران نخواهد بود و ایران را در انزوای بیشتر قرار خواهد داد. زمینه فشار بیشتر بر ایران را نیز چه در زمینه تحریمها و چه فروش نفت و همچنین مسائل امنیتی و نفوذ بیشتر اسرائیل در منطقه خلیج فارس فراهم خواهد کرد. واقعیت این است که این نکته که ایران بخواهد صرفا این اقدامات و دیگر اقداماتِ شبیه به آن را محکوم کند، به هیچ عنوان گرهگشا نخواهد بود و اقداماتی صرفا تبلیغاتی است. »
او در ادامه افزود: «اینجا دیپلماسی و دیپلماتها و دستگاه دیپلماسی و امنیتی کشور باید بسیار فعالانه عمل کنند و در این تغییر و تحولاتی که پیش رو است، از منافع ملی کشور دفاع کنند و در حوزه سیاست خارجی، برخی کلیشهها را کنار بگذارند. در دیپلماسی زمانی ایستادگی درست است، زمانی عقب نشینی، زمانی پیشروی و زمانی انعطاف. در نهایت آن چیزی که مهم است، تامین امنیت و منافع ملی کشورمان است. ما در سیاست خارجی و به ویژه در نگاهمان به منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، باید یک بازنگری جدی در تعریف منافع و امنیت ملی خودمان ایجاد کنیم. یک نمونه بارز در این رابطه نیز، ارتباط ما با عربستان است. من با دلایل متعددی میتوانم استدلال کرده و اثبات کنم که هر اقدام و سیاستی که روابط ایران و عربستان را خراب و یا خدشه دار کند، دقیقا همان چیزی است که اسرائیل و تروریستها و افراطیون میخواهند. در نقطه مقابل، هر آنچه که روابط تهران و ریاض را بهبود ببخشد، عملا منافع ملی ما را نیز تامین خواهد کرد».
"مصطفی مطهری" کارشناس مسائل عربستان در مورد محرکها و پیامهای سفر اخیر مشاوران بایدن به عربستان بر این باور است که: «آنچه مسلم است وجود عزم و جدیت از جانب طرفین جهت عبور از فضای سردِ روابط دوجانبه است. در این راستا، پیش از سفر اخیر"برت مکگورک" هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه و "آموس هاچستین" نماینده امور انرژی در وزارت خارجه آمریکا به ریاض، شاهد سفر "ویلیام برنز"مدیر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در ماه آپریل به عربستان و دیدار وی با ولیعهد عربستان، و همچنین سفر هفته گذشته "خالد بن سلمان" (برادر ولیعهد عربستان و معاون وزیر دفاع این کشور) به واشنگتن و رایزنیهای وی با مقامهای ارشد آمریکایی بودیم. البته که پیشتر نیز "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی بایدن در سفر به عربستان، با محمد بن سلمان، رایزنیها و مذاکراتی را داشته است؛ بنابراین با توجه به زمینههای موجود و مذاکرات انجام شده قبل از انجامِ دیدار احتمالی میان بایدن و بنسلمان، کاهش سطح اختلافات یا رفع آنها میان طرفین، به نظر حتمی خواهد بود و آنچه محتمل میباشد این است که طرفین با کم کردن مطالبات خود تلاش خواهند کرد تا سطح تازهای از روابط را با محوریت حل اختلافات تعریف کنند و شرایط را به سمتِ "تغییر" سوق دهند».
مطهری افزود: «واقعیات موجود در ارتباط با از سرگیری روابط میان واشنگتن و ریاض مانند گذشته، متأثر از شرایطی است که دو کشور در آن قرار دارند و خواهان تغییر در آن هستند. در واقع، اینکه بایدن درصددِ انجام یک چرخش ناگهانی در قبال ریاض (حتی در این رابطه ادعای سفر قریب الوقوع بایدن به عربستان و یا دیدار او با ولیعهد عربستان در یک مکان ثالث مطرح میشود) است متأثر از شرایطی است که در آن قرار دارد.»
او ادامه داد: «چونکه اولاً بایدن به شدت جهت کسب موفقیت در انتخابات میاندورهای در آمریکا، به منابع انرژی عربستان و افزایش تولید نفت این کشور جهت کاستن از سطح تورم تحمیلی به اقتصاد آمریکا که انتقادها از دولت بایدن را بالا برده نیاز دارد. از این منظر، در تنگنا قرار گرفتنِ واشنگتن به واسطه بحرانهای موجود جهانی در حوزه انرژی و عدم دریافت پاسخ مثبت از سوی ریاض درباره افزایش تولید نفت موجب شده تا کاخ سفید از مواضع پیشین خود در قبال عربستان در ارتباط با مسائلی، چون پرونده یمن، پرونده قتل خاشقچی و عدم رعایت حقوق بشر در عربستان دست بکشد و فضا را در این راستا به سمت دیگری سوق بدهد».
این کارشناس مسائل شبه جزیره در ادامه گفت: «در رابطه با ریاض نیز باید گفت که نیاز و تمایل به حل اختلافات با واشنگتن در نزد سعودیها به مراتب بیشتر از واشنگتن است. در واقع ریاض یا به عبارت بهتر ولیعهد این کشور برای صیانت از جایگاه داخلی خود و کسب حمایتهای واشنگتن با هدف تضمین موقعیتش به عنوان پادشاه آتی سعودی در نبرد با کانونهای سنتی قدرت در عربستان از یکسو و احیا و ترمیم چهره بین المللی اش از سوی دیگر، به شدت نیازمند آن است تا پروژه همسویی اهداف و منافعش را با آمریکا کلید بزند. »
مطهری گفت: «بطوریکه تنوع بخشی در عرصه بین المللی و تقویت روابط روز افزون با کشورهایی نظیر روسیه و چین از سوی ریاض در شرایط فعلی متأثر از ادراک ظهور عناصر واگرا در روابط میان عربستان و آمریکا و ترس و بیمهایی بوده که از ناحیه عملکرد شعاری واشنگتن (مانند شعار تبدیل سعودی به یک دولت مطرود از سوی بایدن) بر ریاض تحمیل شده بود. با این حال بازتنظیم روابط میان طرفین، اگرچه یک نیاز و فوریت جدی برای آمریکا و عربستان میباشد، اما با این وجود همه چیز در دستان واشنگتن قرار دارد و ریاض در این باره تنها طرف دیگر ماجراست که کنش و واکنش هایش را بر مبنای کنش و واکنشهای مثبت یا منفی واشنگتن تعریف و تنظیم میکند».
مصطفی مطهری در پایان تصریح کرد: «پیچیدگی و وابستگی مناسبات منطقهای به مسائل بین المللی امری بدیهی است. حل اختلافات میان واشنگتن و ریاض و باز تنظیم آن میتواند اثرات منفی خود را بر آینده مذاکرات هستهای بگذارد. از سوی دیگر، تلاشهای واشنگتن جهت برقراری روابط میان ریاض و تل آویو نیز میتواند سطح مناسبات میان طرفین را نسبت به شرایط فعلی بیشتر کند. به تبع وقوع این اتفاق میتواند به تقویت جبهه منطقهای ضد ایران بیانجامد و حتی آینده مذاکرات میان تهران و ریاض را در هالهای از ابهام قرار دهد. دلیل این مساله نیز این است که ایجاد شرایط جدید، مطمئناً مولد اتفاقات تازهای در این حوزه نیز خواهد بود و این ظرفیت را خواهد داشت تا بسترهای تعلیق مذاکرات و حتی توقف آن را فراهم کند. به نحوی که امکان دارد جایگزینی تل آویو بجای تهران، در دستور کار مقامات سعودی قرار گیرد».