احمد زید آبادی؛ اتحاد به معنای همکاری صمیمانه و کار مشترک تا دستیابی به نتیجۀ قطعی، در سایۀ انعطافِ معقول و از خودگذشتگی و توان اقناع در درون یک گروه یا بین چند گروه حاصل میشود. از این جهت، اتحاد نه فقط ضروریترین امر اجتماعی بلکه بزرگترین فضیلت سیاسی نیز به حساب میآید.
افراد و گروههای متصلب و خودخواه و ناتوان از اقناعسازی و ناآشنایی با آداب و موازین آن، محال است که در امور سازنده و ایجابی با همدیگر متحد شوند. اتحادِ این گونه افراد و گروهها عموماً مبتنی بر امور سلبی و در نتیجه اقدامی فصلی و زودگذر و بیمحتواست.
ما ایرانیها از هر طیف و جریان و گرایش، معمولاً در امور سلبی متحد و در امور ایجابی اهل تفرقهایم. تمام تاریخ معاصر ایران این واقعیت را به روشنی آفتاب نمایش میدهد.
گروههای متنوع اصولگرا تاکنون کم و بیش با هم متحد بودهاند، اما اتحادِ آنها از موضع سلبی و به انگیزۀ نفی رقیب اصلاحطلب و مقابله با آن بوده است. اینک، اما با کنترل تمام نهادهای تصمیمگیر، اصولگرایان در معرضِ کارِ ایجابی قرار گرفتهاند.
در این موقعیت تازه آیا آنان میتوانند اتحاد سابق خود را حفظ کنند؟ با این میزان از انجماد فکری و قدرتطلبی شخصی و بیگانگی با دانش و هنر اقناعسازی بخصوص در طیفهای افراطی آنها، به نظرم چنان از هم بپاشند که تعبیر قرآنی «کَالعِهنِ المَنفُوشِ» در موردشان مصداق یابد!
طبعاً برخی از آنها برای پیشگیری از این سرنوشتِ محتوم، تلاش خواهند کرد برای حفظ محور اتحاد سلبی خود، از بین نیروهای منتقد «دشمنتراشی» کنند. موفقیت آنها در این زمینه البته به هوشیاری و عملکرد منتقدان بستگی دارد، اما حتی این هم، کمک شایانی به اتحاد اصولگرایان نخواهد کرد.
در واقع فصل واگرایی اصولگراها فرا رسیده است، اما این واگرایی توأم با یارگیری طیفی از آنها از بینِ دیگر نیروهای سیاسی جامعه و در نتیجه آغاز روندِ همگراییهای تازهای است که شاید مقابله با تندروترین بخش اصولگرایان، اصلیترین محور آن باشد.
بر این اساس، صورتبندی سیاسی سنتی در جمهوری اسلامی در حال دگرگونی است. از این پس رفتار افراد و گروهها را نباید در پرتو عملکرد گذشتهشان پیشبینی کرد بلکه باید به نقطهای نگریست که قرار است از این به بعد در آنجا قرار گیرند.