در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
خبرآنلاین نوشت: همانها که مدعی بودند با آمدن رئیسی پا به عرصه رقابت نخواهند گذشت، دیروز یکی بعد از دیگری آمدند و کاندیدای ریاست جمهوری شدند، کاندیداهایی که به نظر میرسد یک کار ویژه خاص برای آنها تعریف شده است؛ «ضربه گیر ابراهیم رئیسی»
«فقط من نیامدم»، «میز و صندلی برای مناظرهها در استودیو کم میآید»، «همه احساس تکلیف کردند» و دهها و شاید صدها واکنش مشابه دیگر هم میتوان دید؛ واکنشهایی به ثبتنام نامزدهای متعدد برای انتخابات که با واکنشهای زیادی روبرو شد.
اما برخی این تعدد داوطلبان را نه به قصد ریاستجمهوری که به قصد کنارهگیری به نفع نامزدی که اقبال بیشتری دارد، میدانند و همچنین نیمنگاهی به جایگاهی دارند که از کنار این «فداکاری» ممکن است نصیبشان شود.
اما عدهای دیگر میآیند که نامزد اصلی جریانشان تنها نماند و در مناظرهها از چند جبهه، موضع طرف مقابل را بکوبند. در سال ۹۲، ائتلاف ۱+۲ همین کار را کردند؛ ولایتی، قالیباف و حداد عادل پس از ائتلاف قرار را بر این گذاشتند که دو نفر که شانس کمتری داشتند پس از مناظرهها به نفع نفر اول کنار برود که البته برعکسش را انجام دادند؛ یعنی حدادعادل خودش کنار کشید و قالیباف و ولایتی تا آخر ماندند.
در این انتخابات هم شنیده میشود که برخی افرادی که ثبتنام کردهاند برای کمک به یک نامزد آمدهاند. این حرف و حدیثهای بیشتر حول محور رییسی و سایر نامزدهای اصولگرا میچرخد؛ رییسی که قرار است تا آخر بماند، اما آنهایی که خودشان هم میدانند آمدهاند تا انصراف دهند به شرط تایید صلاحیت احتمالا میخواهند «ضربهگیر» نامزد اصلی جریان باشند.
در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
برخی معتقدند سعید جلیلی زبان منفصل رییسی خواهد بود تا بتواند مقابل حریف روبرویش درباره دیپلماسی و مخصوصا برجام، حرفی برای گفتن داشته باشد. جلیلی از جمله منتقدان سرسخت روحانی و سیاست خارجی دولت او است.
رییسی به لحاظ اینکه سابقه خاصی در امور سیاست خارجی و دیپلماسی ندارد، احتمالا جلیلی یکی از مهمترین مهرههای کمپین انتخاباتی او خواهد بود تا در این حوزه کم نداشته باشد. جلیلی میتواند برای رییسی نقش یک هافبک را داشته باشد؛ هم در حمله کمک کند و هم در دفاع؛ در وسط زمین هم بازیسازی کند.
سخنانی که جلیلی پس از ثبتنام در ریاستجمهوری بیان کرد، نشانه خوبی است از این ماجرا؛ او گفته که «جبهه انقلاب و کسانی که با هم همسو هستند سعی میکنند با هم باشند و ما باید برای ۴ سال آینده برنامه داشته باشیم». این سخنان همان است که از یک نامزد ضربهگیر انتظار میرود شنیده شود. او همچنین تلویحا به باخت در مناظرهها در دو انتخابات ریاستجمهوری قبل اشاره کرد: «در این انتخابات نباید لفاظیها در آن به مسائل اصلی مردم برتری پیدا کند چرا که نمایش نمیتواند جای کار اصلی را بگیرد چرا که اگر ما به کار نرسیم نمایش تبدیل به کار میشود و برای مردم سودی ندارد. در فضای انتخابات نباید کسانی با حرفهای سست و تمایلات مقطعی فضای انتخابات را از مسیر اصلی خارج کنند». در این سخنان او تلویحا به این موضوع اشاره دارد که مناظرهها و مواضع نامزدها در انتخابات ۹۲ و ۹۶ تاثیر زیادی روی افکار عمومی و نتایج انتخابات داشته است.
علیرضا زاکانی دیگر نامزد ضربهگیر و شاید هم خط حمله این گروه باشد. او تا پیش از این حرفی از ثبتنام نزده بود؛ اما ظهر دیروز و ساعاتی پس از ثبتنام علی لاریجانی خود را به زیر زمین منفی دو وزارت کشور رساند تا ثبتنام کند. او در سخنان پس از ثبتنامش به وضوح لاریجانی را مورد حمله قرار داد. او مشخصا گفت که تا روز قبلش نیامدن بوده، اما آرایش جدیدی شکل گرفته که او را مجاب کرده تا ثبتنام کند. آرایش جدید از نگاه زاکانی همان ثبتنام علی لاریجانی است.
او گفته که «کشورداری و تحول اقتصادی نه با قانون شکنی، نه با حرفدرمانی، نه با سستی و بیگانهپرستی، نه با غفلت از ظرفیتهای داخلی و نه با تصمیمات ۲۰ دقیقهای میسر نخواهد شد». تصمیمات ۲۰ دقیقهای همان افسانهسازی اصولگرایان از جلسه تصویب برجام در مجلس یکدست اصولگرای نهم است.
او رییس کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بود و همسو با سعید جلیلی. او به مواضع به قول خودشان صریح و در عرف سیاست تند معروف است؛ به همین خاطر میتوان او را نوک حمله تیم در نظر گرفت. اما نوک حمله این تیم نباید آنچنان به حضور در عرصه انتخابات امیدوار باشد. او سال ۹۲ و ۹۶ هم برای انتخابات ثبتنام کرد، ولی شورای نگهبان هر دو بار او را رد صلاحیت کرد و این دوره طبق گفتههای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان نباید امیدوار به حضور در زمین بازی باشد.
امیرحسین قاضیزاده را هم میتوان یکی دیگر از نامزدهای ضربهگیر عنوان کرد. او اکنون نایب رییس مجلس است و خود را نامزد «جریانی» نمیداند. او سابقه حضور در جبهه پایداری را دارد؛ جبههای همسو با جلیلی و هوادار رییسی در انتخابات. برای سیاستمداری در حد قاضیزاده هاشمی سخت میتوان قبول کرد که راسا بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود. او در مدت اخیر به شدت به دنبال طرح سربازی حرفهای و لغو سربازی اجباری به شکل کنونی است.
با توجه به اینکه جمعیت زیادی ار رایدهندگان در سنینی هستند که مساله سربازی برایشان مهم است، مطرح کردن این طرح در ایام نزدیک انتخابات شائبههایی را به ذهن میآورد. او میتواند با جمعآوری نظر مثبت این جمعیت، و سپس کنار کشیدن به نفع رییسی آرای جمعآوری کرده را به سمت رییسی سرازیر کند. او به نوعی میتواند تدارکات تیم باشد آرای خوبی را برایشان به ارمغان بیاورد.
عزتالله ضرغامی میگوید من مستقلم، نه اصولگرا هستم و نه اصلاحطلب؛ همان چیزی که رییسی هم میگوید؛ «مستقل» هستم. ضرغامی گرچه در ظاهر چنین مواضعی دارد، اما سابقه کاریاش در زمان ریاستش بر صدا و سیما نشان داده که هم اصولگراست و هم از اگر لازم باشد کارهایی میکند که اصولگرایان تشویقش هم میکنند.
ارائه زمان ۲۰ دقیقهای به محمود احمدینژاد در آخرین شب تبلیغات ریاست جمهوری ۸۸، پخش اعترافات تلویزیونی دادگاههای ۸۸، فضاسازی علیه اصلاحطلبان و چندین مورد دیگر در کارنامه ضرغامی که حالا میگوید مستقل هستم، میدرخشد. او یکی از افرادی است که سعی دارد اینگونه القا کند وابسته به جریانی نیست، ولی در عین حال کارش را با اصولگرایان پیش میبرد.
او در عین حال حملهای نه به وضوح زاکانی به لاریجانی انجام داد؛ او گفته که «باید بساط این برساختههای ضدمردمی جماعت هزارفامیل را بر هم زد». هزارفامیل اصطلاحی است که بعضا مخالفان لاریجانیها علیه آنها به کار میبرند. ضرغامی در سخنان بعد از ثبتنامش همچنین حملات گستردهای به روحانی و دولت انجام داد؛ به عبارتی او میتواند هم به لاریجانی و روحانی اصولگرا حمله کند و هم میتواند به اصلاحطلبان تهاجم کند که البته این نکته در سابقهاش دیده میشود.
رستم قاسمی وزیر نفت احمدینژاد و از نامزدها نظامی که برخی خبرگزاریها مدتی پیش از او به عنوان معاونت اقتصادی نیروس قدس سپاه یاد کردند. او میتواند در زمینه اقتصاد به رییسی کمک کند؛ البته یک پاشنه آشیل بزرگ به نام بابک زنجانی دارد؛ کسی که فساد مالی و نفتی عظیمی دارد و هنوز هم تکلیفش روشن نشده است. قاسمی که مدتی معاون جهانگیری در امور اقتصادی روابط با عراق بوده، میتواند یار کمکی خوبی برای رییسی باشد.
سعید محمد شاید یکی از جوانترین نامزدهای این انتخابات است. او در مصاحبههای قبلیاش صراحتا گفته «اگر رییسی بیاید کمک او کمک میکنم، چون ایشان میتواند اجماعی خوبی ایجاد کند». همین یک جمله برای اثبات کمکی بودن سعید محمد در حالتی که رییسی ثبتنام کرده کافی است. محمد پس از اظهارات لاریجانی در وزارت کشور در توییتی به شدت به او حمله کرد. از همین رو او میتواند در صورتی که حتی تایید صلاحیت هم نشود به کمک رییسی بیاید.
او میتواند در بخش تحریمها و چگونگی دور زدن آنها کمک حال رییسی باشد؛ البته مستند به ادعایی که خودش کرده که متخصص دور زدن تحریمهاست. شاید همان کنایه لاریجانی در وزارت کشور باعث عصبانیت محمد شده باشد؛ «به جای متخصصبازی در دور زدن تحریمها بخشی از وقت خود را صرف فراهم کردن شرایط آرام برای زندگی مردم کنید».
شاید برخی از این افراد تا آخر بمانند و شاید برخی دیگر هم باشند که ضربهگیر رییسی باشند؛ اما رییسی چندین زبان منفصل خواهد داشت تا در کارزار انتخاباتی یار کمکیاش باشند. رییسی در انتخابات ۹۶ در جریان مناظرهها نشان داد که در زمان فشار و تنش عصبی نمیتواند سخنور خوبی باشد؛ البته که مقایسه دو نطق رییسی پس از ثبتنام در انتخابات ۹۶ و ۱۴۰۰ نشان داد که در فن بیان در شرایط عادی پیشرفت چشمگیری کرده و امسال مانند ۴ سال پیش نیست. شاید انتخابات امسال هم مانند ۹۶ نباشد؛ باید منتظر تحولات یک ماه آینده بود.
پزشکیان دفاع راست
هاشمی دفاع چپ
بک هم طبق معمول جهانگیری