آقایی که ادعا میکنی، کجا به تعهداتتان به مردم عمل کردید؟ هر روز یک قول میدهید؟ طرف رنو ثبت نام کرده، ولی میخواهید ماشینهای دیگر در یک تاریخ نامشخص بدهید. جلوی کارخانه شما تحصن مردم بوده نه جلوی خانه و محل کار من. مثل این که فراموش کردید....
فرارو- سرمربی تیم فوتبال سایپا گفت: من قبل از بازی با ذوب آهن اخراج شده بودم.
علی دایی پس از این که به خاطر اظهاراتش نسبت به کارخانه سایپا و بیتوجهی آنها به تیم فوتبال این کارخانه از سمت سرمربیگری سایپا برکنار شد، امروز (جمعه) یک نشست خبری ترتیب داد. او در ابتدای این نشست خبری اظهار کرد: خواستم صحبتها را رو در رو با شما انجام دهم و کسی از جانب من صحبت نکند. در حال حاضر من آماده پاسخگویی به سوالات شما هستم
او افزود: حق طبیعی هر باشگاهی است که سرمربی خودش را برکنار کند. خدا را شکر میکنم که به خاطر احقاق حق اخراج شدم. به غیر این مسئله دیگری نیست. من قبل بازی با ذوبآهن اخراج شده بودم و بین چند بازیکن تیم صحبت شده بود. میتوانید از ابراهیم صادقی بپرسید که دکتر چشمهسری به او گفته بود آیا میخواهی جای دایی را بگیری؟
سرمربی پیشین سایپا افزود: او پس از بازی به من زنگ زد که باشگاه چنین چیزی قبل از بازی با ذوبآهن نگفته بود و فقط دکتر چشمه سری به من گفت. پس از اخراج من هم دوباره زنگ زد که باشگاه تقاضای همکاری کرد که من هم به او گفتم که برو خدا پشت و پناهت.
دایی ادامه داد: آنها یکسری دلایل برایشان آوردند. در حکم اخراج من از واژه مقدس کارگر سوءاستفاده میکنند. از این واژه مقدس برای خودشان سنگر درست میکنند و پشتش قائم میشوند. شما میدانید که در این چند سال افتخارم بوده که همیشه کنار کارگر و قشر پایین بودم. اگر غیر از این بوده بگویید! من از آقایان میپرسم که شما کجا بودید؟ حداقل من علی دایی، به خاطر کارهایی که کردم دل کارگران را خوشحال کردم. در تیمملی خیلی اوقات اتفاقاتی افتاد که توانستیم دل کارگران را خوشحال کنیم. من به خاطر این که حرف حق زدم اخراج شدم. مگر من در این مصاحبه به کسی توهین کردم؟ اصلاً اسم کارگری وسط بوده؟ من گفتم که حق من را ندید و حق بازیکنان را بدهید. کجای حرف من اشتباه بوده؟ به حرفهایم افتخار میکنم و ۱۰۰ سال دیگر هم دوباره میگویم که دو نفر به من کمک کردند تا بتوانیم قهرمان لیگ برتر بشویم.
او گفت: من گفتم پراید ۵۰ میلیون و تیبا ۸۰ میلیون شده، اشتباه بوده؟ من درد جامعه را گفتم. من درباره افزایش قیمتها گفتم، حداقل که حقوقها اضافه نشده، حقوق آنها را بدهید. در مصاحبهام به کدام کارگر توهین کردیم. اگر شما طرفدار کارگری، مطمئن باشید من در این قشر زندگی کردم و با کارگری به این جا رسیدم. گروه سایپایی که ادعا دارید، شما برای کارگران چه کار کردید؟ حقوق کارگران را دو برابر کردید الان که قیمت محصولاتتان ۵ برابر شده است؟ اگر با اخراج من کارگران خوشحال میشوند، من از این ماجرا خوشحالم، اما با افکار مردم بازی نکنید. همه ما تعهداتی داریم که باید انجام دهیم. همه کادر فنی و کادر پزشکی و بازیکنان، تعهداتشان را انجام دادند. تیمی که در تاریخ باشگاه سایپا کم هزینهترین بوده را هفتم جدول تحویل دادم. سال قبل هم چهارم شد و به پلیآف لیگ قهرمانان بردم. یکسری جوان را به فوتبال معرفی کردم و به تعهداتم عمل کردم. من هم خواستم سایپا به تعهداتش عمل کند. کجای این بیاحترامی به کارگر بود؟
دایی خاطرنشان کرد: آقایی که ادعا میکنی، کجا به تعهداتتان به مردم عمل کردید؟ هر روز یک قول میدهید؟ طرف رنو ثبت نام کرده، ولی میخواهید ماشینهای دیگر در یک تاریخ نامشخص بدهید. جلوی کارخانه شما تحصن مردم بوده نه جلوی خانه و محل کار من. مثل این که فراموش کردید. متأسفانه من از قلعهبانی تعریف کردم که همه شهادت میدهند بهترین دوران کارخانه در دوره حضور او بوده است. آقای هاشمی هم از ما حمایت کرد. شاید آقایان از آوردن اسم این دو نفر ناراحت شدند. این پشت میز نشستنها جایگاه و ارزشی ندارد. من امروز اینجا هستم، ولی فردا نیستم. صندلی و مقام به چه کسی وفا کرده است؟ من سه بار در دوران مربیگری اخراج شدم که همه غیر فوتبالی بود. دفعه اول رئیس جمهور من را اخراج کرد که همه شما خندیدید، دفعه دوم هم وزیر ورزش از پرسپولیس اخراجم کرد و دفعه سوم هم نمیدانم چه طور و چه کسانی این کار را انجام دادند. شاید باور نکنید، ولی دیروز روز تولد دوبارهام بود. خیلی سخت است با کسانی کار کنید که دوست ندارند موفق شوید.
وی بیان کرد: شما فکر میکنید در جلسه فنی بازی با ذوبآهن چه چیزی به بازیکنان گفتم؟ گفتم ما تنها هستیم و خیلیها دوست دارند ما ببازیم، ولی به خاطر آبروی خودتان باید بهترین بازی را انجام دهید. درود میفرستم به شرف و غیرت آنها که یک بازی بینظیر انجام دادند. شاید رفتن من باعث میشود که آنها حق و حقوقشان را بگیرند. من از خدایم است. مشکلات ما این موارد نیست. من جوانتر بودم و یک مصاحبه کردم که میخواهم تکرار کنم. علی دایی زیر بیرق هیچکس، نه راستی، نه چپی و نه میانهروها سرش را خم نمیکنم. تنها زیر بیرقی سرم را خم میکنم که بیرق آقام اباعبداللهالحسین است. به این جا که رسیدم با حمایت مردم بوده و کسی من را جایی نگذاشته است. من با کار کردن درس خواندم، اما وجدانم راحت است که نه به ناموس کسی چپ نگاه کردم و نه به مال کسی چشم داشتم. دانسته هیچ مال حرامی به زندگیام نیامده است. من آرامش را با هیچ چیز عوض نمیکنم. شاید بعد از این مصاحبه به خاطر این که آقایان قدرت دارند، آرامش من را به هم بزنند، ولی پی آن را به تنم میمالم.
سرمربی پیشین سایپا در پاسخ به این سوال که آیا بهتر نبود با رفتار بهتری کنار گذاشته میشد، اظهار کرد: آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقیای به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند و او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، بعنوان سردار غفور میشناسم. برای من جالب بود که در یک برنامه نود خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد تن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چطور او مصطفی مدبر شده است؟ کاش یک نفر از ثبت احوال این جا بود و سوال کنم که یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟ من دیدم که اسم یا فامیل را عوض کردند، ولی فکر نکنم، البته شاید اشتباه کنم، ولی مگر میشود که با شناسنامه عوض کردن گذشته طلاییات را عوض کنی؟ متأسفانه موقعی این نامه را به ما دادند که ما به کسی دسترسی نداشتیم. از شنبه پیگیری میکنم و ببینم کسی که به نام مدبر امضا کرده، ولی سردار غفور دولق است میتواند من را اخراج کند. مثل این است که یکی نمرده باشد و برایش گواهی فوت بگیرند.
او ادامه داد: مگر میشود یک شخصیت دیگر پیدا کند؟ من او را زمانی که حراست صداوسیما بود میشناسم. من یک پرونده سال ۸۵ دارم که یک خانم حدود ۳۰۰ میلیون من را خورده بود. همه مدارک مشخص است که او خودش را از نزدیکان غفور درجزی دولق معرفی میکرد. آن زمان در دادسرا با تیم حفاظتی او مشکل پیدا کردم و سال ۸۵ که من محکومیت او را گرفتم، ولی چند بار از زندان فرار هم کرد، از آشنایان سردار غفور بوده است. الان یک دفعه مصطفی مدبر جلو من قرار گرفته است. چطور او از آن جا رئیس سازمان تجهیز و توسعه و الان هم نمیدانم چطور مدیرعامل سایپا شد؟ مگر او فعالیت ورزشی داشتند؟ من فردا باید استعلام بگیرم و ببینم این حکم اخراج یا به قول خودشان فسخ قرارداد میتواند با امضای فرد دیگری امضا شود.
دایی در پاسخ به این سوال که چرا خودش یک باشگاه تشکیل نمیدهد، توضیح داد: من تا آن حد سرمایه ندارم که بخواهم باشگاه تشکیل بدهم. باشگاه داری یک سری اصول میخواهد که ما دنبال آن نیستیم. من عاشق فوتبال هستم، ولی بخشی از زندگی من است. آنقدر مسائل مهمتر از فوتبال وجود دارد که فوتبال در آن گم است.
او درباره انتخابهایی که دارای مشکل مالی هستند، گفت: من پارسال به خاطر این که دوستم مدیرعامل باشگاه بود به سایپا آمدم و کم هزینه تیم را بستیم و اقتصاد مقاومتی را رعایت کردیم. قرارداد من هم خندهدار است و برای کسب پول آن چنانی به سایپا نیامدم. مطمئناً این که من باشگاههایی که رفتم مشکل مالی دارند، درست است و باید در انتخابهای بعدیام رفاقت را دخیل نکنم.
علی دایی افزود: ما دنبال به نتیجه رسیدن نیستیم. یک قراردادیم داشتیم که فسخ شده و من حق و حقوقم را میگیرم. من مگر از آدمهایی که به این و آن وصل هستند، میترسم. آنها نهایت بتوانند یک روز یک مشکل برای من ایجاد کنند. اگر آنها به بنده خدا وصلاند من با خدا معامله میکنم. آدم چرا باید از بنده خدا بترسد؟ در این مملکت خیلیها به بنده خدا وصل هستند، اما تا یک حدی میتوانند کارشان را پیش ببرند. من نمیدانم شما چیزهایی میگوئید که من خندهام میگیرد. تنها چیزی که به آن دل بستگی ندارم این دنیاست. اگر دلبستگی داشتم وضعیت زندگیام اینطور نبود. با همه این حرفهایی که پشت سرم است یک خانه در تهران، یک ویلا در نوشهر دارم و چند مغازه که شریک هستم دارم. دو تا ماشین هم دارم که سوار میشویم. به غیر از این بیاید ببینید من چه دارم؟ اما هزاران نفر را میتوان معرفی کرد که با حقوق دولتی چه کسانی دارند که امثال علی دایی باید جلو آنها لنگ بندازد. متأسفانه یک سری آدمها فقط شعار میدهند. "ما فدایی مملکت هستیم" فدایی مملکت که شما عاشق این مملکت هستید، چرا چند سال است که بچههایت آن طرف آب زندگی میکنند و ایران نیستند. الان با این دلار چقدر هزینهشان میشود؟ من یک کار شخصی خودم را دارم و یک تیم فوتبال کار میکردم و به غیر از اینها جای دیگر مشاور و معاون نیستم. من فقط کار خودم و فوتبال را انجام میدهم. خدا را شکر اگر کارم خوب باشد زندگیام به لحاظ مالی خوب میشود در غیر اینصورت وضعیتم سختتر میشود.
او درباره شایعات پیشنهاد تراکتور و تیمملی گفت: من تا دیروز تیم داشتم و به هیچ عنوان به خودم اجازه ندادم تا قبل از پایان فصل با کسی صحبت کنم. مطمئناً چند پیشنهاد جست و گریخته داشتم که الان میتوانم با خیال راحت به آن رسیدگی کنم. اگر مطمئناً به نتیجه برسد، قبول میکنم و اگر به نتیجه نرسد، خدا را شکر و شما دیگر قیافه من را نمیبینید.
دایی درباره بیمهریهایی که هواداران تراکتور با او داشتند، گفت: الان نه به دار است و نه بار. همچنین خانواده من هم مهم است و هنوز چیزی مشخص نشده است.
سرمربی پیشین تیمملی در پاسخ به این سوال که آیا مدیران سایپا فرار رو به جلو کردند، گفت: آنها قبل از بازی با ذوبآهن میخواستند من را برکنار کنند. من حرف دلم را در نشست خبری زدم که خسته شدم و میخواهم بروم. خدا را فقط شکر میکنم که این اتفاق با باخت تیم من همراه نشد، چون خیلیها منتظر این قضیه بودند. خدا را شکر آمدم بیرون و وجدانم راحت است. همه جوره از سال قبل تا الان بالای ۱۰ بار جلوی اعتصاب بازیکنانم را گرفتم و از آنها خواهش کردم که اعتصاب نکنند. من ممنون آقایان هستم که چنین کاری کردند و چیزی که دنبالش بودم را زودتر به من دادند.
دایی درباره بیانیه قبلی کارکنان سایپا علیه او اظهار کرد: متأسفانه ما که به دنبال حقیقت و رو راستی با مردم هستیم، همیشه مورد اتهام هستیم. آقا گلستان و باغ و بلبل به راه است. اگر این را بگویم خیانت کردم. من این طور بزرگ نشدم که چیزی را میبینم نگویم. شاید خیلی وقتها هم ملاحظه کردم و خیلی چیزها را نگفتم، ولی الان این اتفاق افتاده است. افتخار میکنم که در مملکت جمهوری اسلامی سه بار به خاطر احقاق حق، اخراج شدم. این افتخاری بود که خدا به من داد. من با انسانهایی طرف بودم که نه فوتبالی هستند و نه خودروساز. کسی را گذاشتند که در پتروشیمی کار کرده که به خودروسازی ارتباطی ندارد. دوست ندارم خیلی مسائل را بگویم و شاید خیلی مسائل را نمیتوان راحت به زبان آورد.
فوتبالیست خوبی بودی، ولی قبول کن از مربیگری چیزی نمیدونی غیر از داد و بیداد و حاشیه برای همه.
کنفرانس خبری مربی فوتبال به قیمت پراید چه ربطی داره؟
تو هر تیمی که بودی با شکایت از اون تیم حاشیه درست کردی. تعداد زیادی وکیل هم داری...
یا بن ادم کم تقول الله الله و فی قلبک غیر الله
ای پسر آدم تا چند می گویی خدا خدا در حالیکه در دل تو غیر خدا است
و لسانک یذکر الله و تخاف غیر الله و ترجوا غیر الله.
و زبان تو یاد می کند خدا را در حالیکه از غیر خدا می ترسی و به غیر خدا امید داری؟!
و لو عرفت الله لما اهمک غیر الله.
و هرگاه خدا را شناختی ، تو را از غیر خدا غمی نمی باشد .
مردم ما بنده خداها همیشه بدنبال یک قهرمان ملی هستند که پشتش پنهان شوند و فریاد ببینند... رستم ... کاوه...