البته باید گفت که آقای فروغی به نوعی از باقی مدیران سازمان جسورتر است که اینگونه به نود میتازد و گربهکشی را بیمحابا آغاز کرده؛ اما در کنار این جسارت ظاهری، رفتارهای پیشآمده نشانه دیگری است از سوءمدیریت کسانی همچون فروغی که حاشیهها و حرفها و حدیثها از دیوارهای اتاق او و معاونان و نظارت و حراست سازمان فراتر رفته و نه فقط شأن مدیریت یک شبکه تلویزیونی، که شأن کار رسانهای را چنین تقلیل و تنزل داده.
فرارو- مجتبی گلستانی؛ اتفاقات اخیر شبکه سه و ماجراهای مربوط به برنامه نود صرفاً به اختلاف نظر مدیر تازه از رسیده این شبکه و مجری سرشناس و محبوب محدود نمیشود، بلکه از بحرانی تشدیدشده در مجموعه مدیریت صداوسیما خبر میدهد. در تمام این سالها، از این قسم بحرانها و مشکلات در رسانهای که به ضرب و زور تبلیغات یکجانبه خودش را «رسانه ملی» مینامیده، کم وجود نداشته است و هر کس که مثل من به نوعی با این سازمان عریض و طویل سر و کار پیدا کرده باشد، به خوبی میداند که این قبیل بحرانها تقریباً هر روز در مجموعه مدیران سازمان رخ میدهد تا جایی که اینگونه مسایل و حاشیهها برای کارمندان و برنامهسازان رادیو و تلویزیون یک رویداد طبیعی و عادی و بعضاً پیشپاافتاده است.
هر روز باید مدیری، ولو میانیترین مدیر، اعمال سلیقهای کند، حال در هر کاری؛ حتی در مورد برنامهای یا آیتمی که تقریباً یکبار هم ندیده و نشنیده است؛ و من خودم در دورانی که در رادیو برنامهسازی میکردم، از این تجربهها کم نداشتم. تفاوت ماجرای فردوسیپور ـ فروغی این بار به رسانهای شدن آن است و البته سطح مخاطبان نود که این برنامه را برای سازمان چنان درآمدزا کرده است که تقریباً هیچیک از مدیران (کژ / خوش) سلیقه معاونت سیما نتوانستهاند حریف نود شوند.
البته باید گفت که آقای فروغی به نوعی از باقی مدیران سازمان جسورتر است که اینگونه به نود میتازد و گربهکشی را بیمحابا آغاز کرده؛ اما در کنار این جسارت ظاهری، رفتارهای پیشآمده نشانه دیگری است از سوءمدیریت کسانی همچون فروغی که حاشیهها و حرفها و حدیثها از دیوارهای اتاق او و معاونان و نظارت و حراست سازمان فراتر رفته و نه فقط شأن مدیریت یک شبکه تلویزیونی، که شأن کار رسانهای را چنین تقلیل و تنزل داده.
اتفاق تازهتر واکنش گوینده خبر شبکه سوم، وابسته به معاونت سیاسی، به پخش شبکه سه است. طبیعتاً این واکنش شخص گوینده نیست که همکارانش را در پخش ـ. پخش شبکهای که خود از آن خبر اعلام میکند! ـ. غیرحرفهای معرفی میکند؛ و در ادامه، رفتار واکنشیِ غیرحرفهایتر پخش شبکه سوم بسیار تعجببرانگیز است که رفتار گوینده خبر را که اتفاقاً بانویی محترم است، به طنز با نشان دادن مردی با سبیلهای کلفت به سخره میگیرد و در بطن چنین رفتار غیرحرفهای در رسانه که بیشتر شبیه گل به خودی فوتبالیهاست، عملاً رفتاری ضد زن را نیز به نمایش میگذارد.
البته در این میانه واکنش آزاده نامداری هم بسیار جالب توجه است که در صفحه اینستاگرام خود به این رخدادها واکنش نشان داده و اگر بخواهم از اصطلاحات محبوب رسانههای اصولگرا وام بگیرم، «فرار رو به جلو» کرده است. خانم نامداری با نثری که ابتدائیات نوشتن ـ. چه برسد به نثرنویسی ـ. هم در آن لحاظ نشده، با ادبیاتی نازل، آن هم با افزودن الف. و لام به ابتدای کلمه فارسی «کار» و کاربرد واژه مجعول «ممنوع الکار»، به نسبتهای خانوادگی و دانشگاهی و رانتهای مدیر شبکه سوم اشاره کرده تا بلکه از حواشی پیشآمده و این آب گلآلود ماهی تازهای صید کند. قضاوت درباره سوابق و رفتارها و حاشیههای و نسبتهای خانوادگی خانم نامداری در صلاحیت من و شاید هیچکس نیست. فقط میخواهم اشاره کنم که خانم نامداری که زمانی نوع پوشش و ازدواجش در رسانه ـ. به اصطلاح ـ. ملی ترویج و تبلیغ میشد، از دستپروردگان همین سیسم مدیریتی ناکارآمد است.
همه این رفتارها، این شتابزدگیها، این واکنشهای تند و زننده، نه از وجود بحران، که از تشدید بحران در مدیریت رسانه تکصدایی که خود را «ملی» مینامد، خبر میدهد؛ رسانهای که شخصیتها و مجریانی را که خود پرورش داده یا دستکم به واسطه آنتن همین رسانه به نامی و عنوانی و نوایی رسیدهاند، به رقیب و حریف و در نهایت، خصم خود تبدیل میکند؛ رسانهای که هر روز در مسیر تنزل و سقوط گام برمیدارد، یک روز با تبدیل شدن به یک بازار تبلیغاتی بزرگ، یک روز با سر سپردن به سلطه سلبریتیها و منطق تاکشوها و امروز با جدالهای بیهوده، و همه این رفتارها درست برخلاف آن چیزهایی است ـ. بخوانید آرمانها و هدفها یا هر چیز دیگر ـ. که این رسانه در چهار دهه گذشته بر طبل آنها میکوبیده.