دهباشی در ادامه از ملکالشعرای بهار و محمدرضا شفیعی کدکنی به عنوان دو شاعری که علقه خاصی به کبوتر داشتند یاد کرد و گفت: «شفیعی کدکنی شعر خود را به عباس کیارستمی اهدا کرد.» هنگامه قاضیانی سپس این شعر را خواند:
«کبوتربازی یک عنصر مهم فرهنگی ماست که فراموش شده است. تعداد کارها درباره سابقه کبوتر و کبوتربازی و تمامی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی که در طول تاریخ ما جای پایش را میتوانیم پیدا کنیم، بسیار است.»
«تاریخ ایرانی» در ادامه نوشت: با این توضیحات مشخص شد که هدف علی دهباشی مدیر مجله «بخارا» از برگزاری «شب کبوتر و کبوتربازی در ایران» در روز بیستونهم مردادماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی چه بود خصوصا که گفت: «آنچه امشب ارائه میشود آغازی است بر پژوهشهایی که در این زمینه باید انجام شود. امیدوارم شبهای بسیاری با این موضوع برگزار شود. همانطور که از اصفهان برای برگزاری شب کبوترهای اصفهان هماهنگ کردند و از یزد تماس گرفتند چراکه در حاشیههای کویر این مساله سابقه طولانی دارد.» خصوصا که سعید خال، مدیرعامل سازمان بهشتزهرا هم در این مراسم خبر داد «به زودی دو کبوترخانه بسیار زیبا را در حرم و اطراف سازمان خواهیم داشت. کار پژوهشی خوبی انجام شده است. کبوترخانه به لحاظ زیستمحیطی، هنجاری، اجتماعی و تناسب زیستی و احترام به طبیعت و اقتصادی ارزشمند است. هرچه به گذشته برمیگردیم میبینیم که کارها اصولیتر و انسانیتر بود. کار این دو کبوترخانه را شروع میکنیم که هم در روح و روان مردم و هم آشتی مردم با حیوانات و ترویج نماد صلح و دوستی گامی برداشته باشیم و اگر عملی شود بتوانیم به مسئولین شهری پیشنهاد دهیم تا در هر جایی از شهر و پارکی از تهران کبوترخانه ساخته شود.»
خیلی چیزها باید از کفتربازها بیاموزیم
اسماعیل کهرم، بومشناس و فعال محیط زیست که گفته در عمرش فکر نمیکرد در چنین محفلی امکان داشته باشد درباره کفتر و کفتربازی صحبت شود، خودش را یک کفترباز اصیل و قدیمی تهران معرفی کرد و افزود: «تا مدتها جهتیابی کبوترها موجب حیرت انسان میشد. در ایالات متحده آمریکا آزمایشی درباره جهتیابی آنها انجام شد، یک یا دو هلیکوپتر را بالا نگه داشتند، پایین هم اکیپهای مختلف و کبوترهای علامتدار را چشمبسته در منطقهای در آریزونا رها کردند. برهوتی عظیم، تا ببینند چه رفتاری میکنند. اگر چنین رفتاری با ما به عنوان انسان اندیشمند میشد چه میکردیم؟ این کبوترها را که از نقاط مختلف به آنجا برده بودند همه عمودی بالا رفتند، یک دور زدند و بعد هر کدام به جهت خانه خود رفتند. با یک دور گشتن برایشان مشخص شد که کجا هستند و بعد از چند ساعت به خانه رسیدند. سه سال پیش عروسی برادرزاده من در سوئیس بود. قفسی پر از کبوترهای درشت سفید آوردند، پارچه مشکی را از روی قفس برداشتند، کبوترها رفتند بالا یک دور زدند و همه به یک جهت رفتند. این خاصیت جهتیابی در کبوتر بینظیر است. میگفتند تیمور لنگ هرجایی میرفت کبوترخانه درست میکرد تا خبر را منتقل کند. چندی پیش، در کالیفرنیا نزدیک دره مرگ عکاسی دیدم که عکس را میگرفت، فیلم را به پای کبوتر میبست و رها میکرد و کبوتر فیلم را به دفتر میرساند. یک پوستر وقتی عکاس به خانه میرسید به او تحویل داده میشد. از همین امکان امروز در ایالات متحده آمریکا استفاده میشود. الان کشف کردند که ذرات مگنت در مغز کبوتر مسیر را مانند عقربه قطبنما به او نشان میدهد و مسیر را میگیرد، این ذرات در دلفینها و نهنگها که مسیر را طی میکنند هم شناخته شده است.»
کهرم با طرح سؤال «کبوترباز چه آدمی است؟» به سخنان خود ادامه داد و گفت: «طبق تحقیق انجام شده، گفتند افرادی که از بچگی حیوان در خانه دارند، مهربانترند، اینها نسبت به بچههای خود هم مهربانترند. به چهارراه مولوی رفتم تا کفتر بخرم. آنجا مرا میشناسند، انتخابش کردم، یک نر شایسته و خوشتیپ سینه کفتری، پاهای بلند، چشمها آگاه (مانند چشم سگ که در آن کنجکاوی است، چشم ناآگاه مانند گوسفند است.) فروشنده پاکتی کاغذی آورد تا کبوتر را در آن بگذارد. یک نفر که این قفس را تمیز میکرد و به کبوترها غذا میداد گفت: داداش! ذلیلش نکن، دستت بگیر و در ماشین رهاش کن. من این را برای حیواندوستان انگلیسی که میگویند میزان تمدن هر کشوری را باید با رفتارشان با حیوانات بسنجیم، تعریف کردم. آن زمانی که سعدی بزرگوار گفت میازار موری که دانهکش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است/ سیاه اندرون باشد و سنگدل/ که خواهد که موری شود تنگدل. مگر مور تنگدل میشود؟ مورچهها چشم خوبی ندارند و هر کدام ترشحی از اسید فورمیک پشت خود جای میگذارند. مورچه پشت سری اسید فورمیک را با شاخکها حس میکند، اگر دستتان را روی زمینی که صف مورچهها از آن میگذرد بکشید، اسید فورمیک پاک میشود، مورچه عقبی میایستد، رد اسید فورمیک را نمیبیند و تنگدل میشود. پس مورچه هم تنگدل میشود و این مساله را سعدی میفهمد. شاگرد مغازه برای کبوتر شخصیت قائل بود. آنها برای راحتی کبوترهایشان هزینه میکنند. یک نفر خانوادهای با سگهای تازی را در زنجان مطالعه میکرد، میگفت آنها در خانه بخاری ندارند ولی بیرون خانه برای سگها در لانهشان بخاری گذاشته بودند. خیلی چیزهاست که باید از کفتربازها بیاموزیم.»
پادشاهی با کبوتربازی دیر نماند
دهباشی در ادامه از علی آخرتی که پایاننامه خود را بر اساس کبوتربازی نوشته است، دعوت کرد و گفت: «یکی دیگر از عواملی که این شب را بر اساس آن برنامهریزی کردیم، کاری است که دوست دانشمندمان علی آخرتی کرده و این شب به صورت پازل فراهم شد. وقتی پایاننامه را خواندم دیدم بسیار دقیق کار کرده و با اینکه مستندساز نیست فیلم مستندی هم کار کرده است.»
علی آخرتی صحبتش را با شعری از مسعود سعد سلمان به عنوان یکی از اولین اشارات کبوتر و کبوتربازی در ادبیات ایران آغاز کرد:
«انس تو با کبوتر است همه / ننگری از هوس به چاکر خویش
هم به ساعت بر تو باز آید / هر کبوتر که رانی از بر خویش
رفتن و آمدن به نزد رهی / چون نیاموزی از کبوتر خویش
پس از آن و تا به امروز هم میشود نشانی از کبوتر و کبوتربازی را در آثار ادبی دیگر سراغ گرفت، از جمله در دوران معاصر در داستان معروف «کفترباز» صادق چوبک و «کچل کفترباز» صمد بهرنگی و حتی در این شعر مهدی اخوان ثالث که مرد را بینم که پای پرپری در دست،
با صفیر آشنای سوت،
سوی بام خویش خواند، تا نشاندشان،
بالهاشان نیز سرخ است،
آه شاید اتفاق شومی افتادست.
استاد شفیعی کدکنی نیز در کتاب «حالات و مقامات م. امید» دو صفحه درباره کبوترهای اخوان و علاقه او به کبوتر شرح دادهاند. البته خود ایشان هم از این علاقه و انس با کبوتر بیبهره نبودند و شعر «کبوترهای من» استاد محصول دور افتادنشان از کبوترهای مورد علاقهشان است.
امسال یازدهمین سالی است که من کبوتر، کبوتربازی و فعالیتهای کبوتربازها را در حوزههای مختلف پیگیری و همراهی میکنم. آشناییام با کبوتربازها به این صورت، یعنی به عنوان گروهی متشکل و منسجم که در مسابقاتی سالانه گردهم میآیند، از طریق حضور در یک گرو در تیرماه ۸۶ بود، حضوری که به لطف دکتر ساسان فاطمی امکانپذیر شد. آن آشنایی اولیه سبب شد که تحلیل مسابقات گرو این کبوتربازها را به عنوان موضوع پایاننامه ارشدم انتخاب کنم اما سایر عرصههای حضور کبوتر در تاریخ، فرهنگ و مناسبات اجتماعی ایران هم موضوعی بود که برای نگارش مدخل کبوتربازی دانشنامه فرهنگ عامه ایران در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به آن پرداختم. در اینجا ابتدا در خصوص همین موضوع یعنی تاریخچه حضور کبوتر در اسناد و مدارک تاریخی توضیحی خواهم داد و سپس به بحث گرو میپردازم.
دیگار عنوان میکند که اگرچه از زمان دقیق اهلی شدن کبوتر اطلاعی در دست نیست، اما استفاده از کبوتر به عنوان قاصد در ایران و مصر از ابتدای هزاره اول قبل از میلاد مورد تایید قرار گرفته است. ابن اثیر نیز در کتاب «الکامل فی التاریخ» به دستور عثمان برای بریدن بال کبوترهای مدینه در هشتمین سال خلافتش اشاره میکند. جاحظ (۲۵۵-۱۵۰ ق) در جلد سوم کتاب «الحیوان» که به کبوتر اختصاص دارد در شرح خرید و فروش کبوتر در بازار بغداد میگوید: «بهای کبوتر گاه تا ۵۰۰ دینار هم میرسد و بهای آن از باز و شاهین و قوش و عقاب و قرقاول و خروس و حتی شتر و الاغ و قاطر بیشتر است.» همچنین همانجا از گردآمدن جمعیتهای زیاد برای تماشای مسابقات کبوتربازی صحبت میکند.
بنابر کتب تاریخی و اسناد موجود، در میان حاکمان، خلفای عباسی، خلفای فاطمیان، المالک المظفر حاکم مصر در سده هشتم قمری، حسنمیرزا پادشاه تیموری و اکبرشاه سومین پادشاه گورکانیان هند همه از علاقهمندان به کبوتر بودهاند. در تاریخ سیستان هم به علاقه طاهر بن محمد فرمانروای صفاریان به کبوتر اشاره شده، اگرچه در انتهای داستان او با نگاهی نه چندان مثبت میگوید: «پادشاهی با کبوتربازی دیر نماند.»
در کتیبهای به تاریخ ۶ جمادیالثانی ۱۰۴۷ (۴ آبان ۱۰۱۶) یکی از درآمدهای میرشکارباشی مالیات کبوتربازهای استرآباد عنوان شده (رابینو، ۲۴۰) که البته اینجا مراد از کبوترباز احتمالا صاحبان کبوترخانههاست. در دوران اخیر هم ما شرح علاقه شاهان و شازدههای قاجار به این فعالیت را داریم. در همه این سالها کبوتربازی همراه با انواع محدودیتها و ممنوعیتها بوده، که این هم موضوعی است که در اسناد تاریخی به آن اشاره شده و ضمنا همین ممنوعیتها و محدودیتها خود گواهی است بر حضور و رواج این پدیده در دورههای مختلف.»
آخرتی با اشاره به اینکه گروهی از محدودیتهای کبوتربازی مبانی دینی دارند، توضیح داد: «در حدیثی در کتاب «سنن ابی داوود» چنین آمده که: ان رسولالله رای رجل یتبع الحمامه فقال شیطان یتبع شیطانه. در کتاب بحرالوفائد اگرچه حرمت کبوتربازی را رد کرده اما آن را مکروه دانسته است. حتی در منابعی شهادت کبوترباز و کبوتردار را جایز ندانستهاند. (ابن قدامه القدسی: ۹/۱۷۲؛ زحیلی: ۶/۵۶۶) البته در دفاع از کبوتربازی هم جابهجا از مطالبی با رنگمایههای مذهبی استفاده شده، از جمله نقش کبوتر در طوفان حضرت نوح و نیز لانهسازیاش در جلوی غار حرا و محافظتش از جان پیامبر اسلام نمونههایی هستند که رویکردی همراه با احترام به این حیوان دارند. در این زمینه میتوان به احادیثی در توصیه به نگهداری کبوتر در منزل اشاره کرد، یا جایگاه کبوتران حرم که نه تنها از شکار شدن در امان هستند بلکه بوسیله نذورات مردم تغذیه میشوند. حوالی سال ۵۷۵ ق حسامالدوله اسپهبد طبرستان، عوائد یک ده و گرمابه و آسیای آن را وقف کبوترهای مکه کرد.
در کنار این محدودیتها و احکام دینی، شماری محدودیتهای حکومتی هم همواره در برابر فعالیت کبوتربازها قرار داشته است. برای مثال مقتدی عباسی حکم به ممنوعیت کبوتربازی و تخریب کبوترخانهها داد. شاهطهماسب در ربیعالاول ۹۴۱ ق در کنار منکراتی مانند شرابخانه، بنگخانه، بوزخانه، قوالخانه، بیتاللطف و قمارخانه، حکم به ممنوعیت کبوتربازی داد. شاه سلطان حسین هم در حکمی دستور داد: «قدغن شد که جهال بیکمال به کبوتر پرانیدن که عبثترین شغلها و بیفایدهترین کارهاست بال نشاطافشانی مرغ طبع نجویند» که گویا بال نشاطافشانی مرغ طبع ممنوع بود. حتی در دوران قاجار که کبوتربازی میان شاهان و شاهزادههای قاجار هم رواج داشت، کریمخان منظمالسلطنه رئیس نظمیه مظفرالدینشاه در اعلانی در تاریخ ۲۵ دی ۱۲۷۶ برای اهالی دارالخلافه تهران فرمان به «منع و سیاست و تنبیه» کبوتربازها داد. البته هنوز هم به طرقی این مشکلات و محدودیتها پابرجاست.
این محدودیتها در مواردی به خاطر شرایط فعالیت خود کبوتربازها و انگهایی است که به آنها زده میشود، انگهایی که میتوان گفت قدمتی به درازای عمر کبوتربازی دارد. انگها و تهمتهایی همچون چشمچرانی، دزدی و ایجاد مزاحمت برای همسایهها. امام محمد غزالی در کیمیای سعادت در کنار نرد و قمار و شطرنج به عنوان عادتی ناشایست از کبوتربازی نام میبرد. عطار هم در تذکرهالاولیا در داستان ابوعلی ثقفی به همسایه کبوترباز شیخ و مزاحمتهایی که از جانب او متوجه شیخ بوده میپردازد.
یکی از دلایل اتصاف این صفات شیوه فعالیت کبوتربازها از جمله صرف وقت زیاد کبوتربازها روی پشتبام، صرف هزینه زیاد برای نگهداری از کبوترهایشان و استفاده از سوت و ایجاد صدا برای تحریک کبوترها به بیشتر پریدن بود. در مقابل در باورهای عامیانه مردم نقاط مختلف ایران به این موضوع برمیخوریم که کبوترداری و کبوتر جایگاهی مثبت و حتی گاه مقدس دارد. از جمله باور به خوشیمن بودن حضور کبوتر در خانه یا لانهسازی آن در پشتبامها، باوری که خواندن کبوتر در صبحگاه را نیایش میداند، شکار نکردن کبوتر در بسیاری مناطق ایران با وجود حلال بودن گوشتش. همچنین مردم لرستان و ایلام بر این اعتقادند که کبوتر سفید را نباید کشت چون پریان گاهی در پیکر کبوتر جلوه میکنند. مردم گیلان بال زدن و بقبقوی کبوتر را عامل فرار اجنه از خانه میدانند و رنگ سرخ پای کبوتر را ناشی از سرخی خون امام حسین میدانند که کبوتر در ظهر عاشورا بر پیکر ایشان فرود آمده و مویه کرده است.
در خصوص استفاده از کبوتر در ابتدا میشود به دو استفاده عمده که در گذشته رواج داشته اشاره کرد: کبوترخانهها و کبوتر به عنوان قاصد یا کبوتر نامهبر. این دو شیوه استفاده صورتهایی از حضور کبوتر در حیات اجتماعی ایران بود که امروز دیگر چندان رواج ندارد. در خصوص کبوترخانهها دکتر مرتضی فرهادی در شماری از آثارش از جمله «نگاهی به اهمیت و پیشینه کبوترخانههای ایران» و مقاله «کبوترخانههای اصفهان در منابع خارجی» و سید آیتالله میرزایی در مقالاتی به این موضوع پرداختهاند. در خصوص کبوتران نامهبر هم میتوان به مقاله آقای الفنون در مجله «راه و بار» با عنوان «کبوتر نامهبر» رجوع کرد.»
علاقه ملکالشعرای بهار و شفیعی کدکنی به کبوتربازی
دهباشی در ادامه از ملکالشعرای بهار و محمدرضا شفیعی کدکنی به عنوان دو شاعری که علقه خاصی به کبوتر داشتند یاد کرد و گفت: «شفیعی کدکنی شعر خود را به عباس کیارستمی اهدا کرد.» هنگامه قاضیانی سپس این شعر را خواند:
«میگفتم:
آن بالا،
ببین در آبیِ بیابر
آن طوقیّک را، در طوافِ صبح،
در پرواز!
آن سینهسرخان را ببین،
در آن سماعِ سبز!
بالیدنِ آمالشان را
بالشان را، بین!
آن وَجْدها و
شورها و
حالشان را بین!
آن شامگاهان، نغمه قوقو سرودنها
بقبقوها، دُمکشیدنها...»
دهباشی با بیان اینکه یکی از دلایل این شب مهندس گلزار است که چندی پیش به باغ او در کرج رفته، توضیح داد: «ایشان تحصیلکرده انگلستاناند و تمام عشقشان ایران است. در کنار باغ جایگاه بزرگی برای کبوتران دارند که عشق دوم ایشان است. وقتی افراد سالها قبل به خیابان میرداماد، خیابان اطلسی و به کوچه نامی میرفتند، میتوانستند کبوتران او را ببینند. من با آن شعر رفتم به سالهایی که منزل استاد شفیعی کدکنی آنجا بود. ما میخواستیم استاد را به عالم کبوتربازی برگردانیم و گلزار دو جفت کبوتر برای ایشان آورد.»
حسن گلزار در ادامه با اشاره به اینکه بیشتر فعالیت کشاورزی و گل و گیاه دارد، گفت: «از بچگی به کبوتر علاقه داشتم، ۳۵ سال جرات نمیکردم به عشق کودکی بروم. شبی که بزرگداشت مهدی اخوان ثالث بود، دکتر شفیعی کدکنی درباره کبوترها صحبت کرد. اینطور بود که دل پیدا کردم و بعد با دهباشی صحبت کردم که ایشان هم آنچنان که در فرهنگ ماست این کار را بد نمیدانند و مرا برای انجام این کار تشویق کردند. بیشتر به دلیل انرژی که این حیوان دارد و راه خود را به گلخانهها پیدا کرده، برای من ارزشمند است. خوشبختانه دهباشی را هم آلوده کردم و چند کبوتر روی پشتبام دارند.»
دهباشی با بیان اینکه ملکالشعرای بهار کبوترباز حرفهای بود، درباره محدودیت در سخن گفتن درباره کبوتربازی گفت: «مهرداد بهار مقالهای درباره کبوتربازی ملکالشعرای بهار نوشت که آن زمان نتوانستیم آن را چاپ کنیم ولی امشب این را در سایت بخارا خواهید خواند و سرودهای از استاد به جا مانده است:
بیایید ای کبوترهای دلخواه
سحرگاهان که این مرغ طلایی
بپرید از فراز بام و ناگاه
ببینمتان به قصد خودنمایی
بدن کافورگون پاها چو شنگرف
فشاند پر ز روی برج خاور
به گرد من فرود آیید چون برف
بحث درباره کبوتر و کبوتربازی تازه آغاز شده و امید است شب دیگری به کبوترخانهها و چگونگی آنها اختصاص دهیم.»
آنها که کفتر هوا میکنند
علی آخرتی در دومین بخش از سخنانش درباره آن چیزی که امروزه در حوزه ارتباط با کبوتر متداول است، توضیح داد: «امروز استفاده از کبوترها به عنوان وسیله بازی و سرگرمی رواج دارد. برای این منظور گروهی بر اساس زیبایی و ظاهر کبوتر، این پرنده را به عنوان حیوانی خانگی نگهداری میکنند، این افراد را نقشباز مینامند. شیوه دیگر استفاده از کبوتر برای تفریح و بازی و سرگرمی استفاده از آن در مسابقات مسافتی است. در این روش کبوتربازها در فاصلهای مشخص کبوترهایشان را رها میکنند و کبوتر هر یک از رقبا که زودتر به خانه برگردد برنده مسابقه است. علاءالدین گوشهگیر در کتاب «کشا یا نبرد کبوترباز» انجام این مسابقه در خوزستان را شرح داده است. نوع دیگری از کبوتربازی رقابت برای گرفتن کبوترهای سایر کبوتربازان است که این مورد هم در کتاب گوشهگیر به صورت مفصل تشریح شده است. در نهایت کبوتربازان گروبند هستند که موضوع اصلی پژوهش من بود و مایلم در این مورد با تفصیل بیشتری توضیحاتی ارائه بدهم.
گرو مسابقاتی است که کبوتربازها در تیرماه برگزار میکنند (به قول خودشان عید تیر) خیلی خلاصه هدف مسابقه این است که هر کبوترباز روی پشتبام خودش تعداد مشخصی کبوتر هوا کند و آنگاه میانگین پرواز کبوترها برنده را مشخص خواهد کرد. مدتی قبل از تیر دو کبوترباز یا گاهی بیشتر از دو نفر جایی جمع میشوند و قرار روز گرو را میگذارند. در این روز قراردادی هم نوشته میشود، که جزئیات زیادی دارد، از جمله تعیین تعداد کبوتری که به پرواز درخواهند آورد و روزی که در آن مسابقه انجام خواهد شد، از اولین مسائلی است که توافق بر سر آنها صورت میگیرد. دو کبوتربازی که یکسال با یکدیگر مسابقه میدهند، سال بعد از آن رقبای بالقوه هم محسوب میشوند و معمولا بازنده سال قبل پیشنهاد گروی سال پس از آن را میدهد. علت این را میتوان در عزم بازنده به جبران شکست سال گذشته جستوجو کرد، شکستی که برای یکسال اعتبار کبوترباز را خدشهدار میکرد. اهمیت این موضوع تا بدانجاست که گاه کبوترباز شکستخورده در همان سال تلاش میکند رقیبی برای برگزاری مسابقهای دیگر پیدا کند تا هرچه زودتر از زیر بار شکست در گرو خلاصی بیابد. چند روز قبل از گرو نمایندههایی از طرف هر کبوترباز در خانه حریف حضور پیدا میکنند و شبانهروز بر مراحل تغذیه کبوترها نظارت میکنند که دارو یا مواد انرژیزا به آنها داده نشود. این افراد را اصطلاحا «پا دون و آب» میگویند.
همچنین شب قبل از گرو هر کدام از کبوتربازها مهری را به خانه رقیبشان میفرستند و همه کبوترهایی که فردا قرار است به پرواز درآیند مهر میشوند. این کار برای آن است که اگر مثلا از قبل کبوتری به خانه برنگشته باشد و روز گرو برگردد، از مهر روی بالها میفهمند مربوط به مسابقه نیست و زمانش را حساب نمیکنند. حتی این موضوع که هر کبوترباز چند دقیقه زمان دارد تا کبوترهایش را هوا کند در قرارداد نوشته میشود. بعد از هوا کردن دیگر خود کبوترباز پشتبام را ترک میکند و به میان مهمانانی که در خانهاش (در زیرزمین خانه، یا پارکینگ یا حیاط...) حضور دارند میرود. در روز گرو، پذیرایی از مهمانان که شامل صبحانه، ناهار، میوه و شیرینی میشود به عهده کبوترباز میزبان است.
پس از بلند شدن کبوترها پشتبام دیگر در اختیار داورهاست. سه داور؛ از جانب هر کدام از رقبا یک نفر و نیز یک داور وسط تا اگر اختلاف نظری بین دو داور دیگر بود میانجیگری کند. یکی از کارهای مهم داورها که ممکن است به اختلاف نظر منجر شود، تشخیص کبوترهای هرز یا نپریده است.»
آخرتی در ادامه اهمیت گرو را از منظر انسانشناسی بررسی کرد و گفت: «همین قوانین دقیق و سفت و سخت نشاندهنده اهمیت این مسابقه برای این افراد است، من این مسابقه و گردهماییهای اطرافش را به منزله یک مناسک بررسی و از خلال آن تلاش کردم هنجارها و ارزشهای این افراد را استخراج کنم و فضایی را که این افراد در آن نفس میکشند بشناسم. اهمیت گرو برای کبوتربازها آنقدر هست که آنها اساسا کبوتر هوا کردن را گرو بستن میدانند. مثلا منظور آنها از اینکه «کسی ۱۰ سال است کفتر هوا نکرده» یعنی ۱۰ سال است گرو نبسته. آنها در این فرآیند جامعهپذیر میشوند، ارزشهایشان را به یکدیگر انتقال میدهند، مرزهای هویتیشان را ترسیم و تحکیم میکنند. آنها به تعبیر گیرتز در مقاله جنگ خروسها در این مناسک داستان خودشان را برای خودشان تعریف و بازتعریف میکنند. به عبارتی اهمیت مسابقه در خود مسابقه و برد و باخت حاصل از آن نیست، بلکه در فضاها و ارتباطاتی است که حول و حوش آن شکل میگیرد.
شاید بتوان از رفتار میهمانان یک گرو نیز چنین نتیجهای گرفت. مهمانانی که ظهر و پس از ناهار و گاه حتی خیلی زودتر از آن در حالی که هنوز نتیجه مسابقه مشخص نشده، خانه کبوترباز را ترک میکنند؛ مهمانانی که در گروهایی پیش میآید در تمام مدت حضورشان هم در پارکینگ یا زیرزمین کبوترباز مشغول گپ و گفتوگو هستند، به ندرت از این فضا خارج میشوند تا کبوترهای در حال پرواز را مشاهده کنند. چنانکه گفتم گویی همین جماعتی که ساعاتی دور هم به صحبت مشغولند، آن هم صحبتهایی که تقریبا تمام حول کبوتر میچرخد، اصل ماجراست و کبوترهای در حال پرواز و مسابقه، فرع یا بهانهای برای شکلگیری این فضا.
در سالهای اخیر تغییر مهمی در این مسابقات رخ داده است. این آن چیزی است که خود کبوتربازها به عنوان ورود پول از آن یاد میکنند. با این تعبیر که «امروز دیگه این کار مال پولدار است.» نه اینکه مبلغ گرو یعنی مبلغ شرط بالا رفته باشه، بلکه نقش پول خود را از طریق بالا رفتن تعداد کبوترها نشان میدهد. تعداد بالا رفته است. در حالی که روزگاری گروهایی با ۶، ۷ یا ۱۰ کبوتر هم انجام میشد و آقای عشقیار در صحبت با من از زمانی یاد میکرد که قرار بوده ۲۱ کبوتر در یک گرو به پرواز دربیاورد و تعداد زیادی از تهران و ری حاضر شده بودند تا ببینند به پرواز درآوردن ۲۱ کبوتر چگونه است، حالا این تعداد به ۲ و ۳ هزار کبوتر رسیده است.
برای به پرواز درآوردن این تعداد کبوتر شما باید ۵،۶ هزار کبوتر داشته باشید و تنها مخارج غذا و رسیدگی به این کبوترها ماهی چند ده میلیون خواهد شد. به بیانی در گذشته رقابت بین کبوتربازها بر سر کسب سرمایههای نمادین بود، هر کس با همان اندک تعداد کبوتر خود میتوانست گرو ببندد و حتی چه برنده بشود و چه بازنده سرمایههای نمادین کسب کند، اما اکنون اساسا گروه زیادی از کبوتربازها از میدان رقابت خارج میشوند.
به همین ترتیب در شرایطی که گفتم بخش مهمی از گرو شکل گرفتن جماعتی منسجم حول آن و مناسبات شکل گرفته در این روابط بود. امروز دیگر در گروهایی با تعداد زیاد کبوتر، ما شاهد افرادی منفرد هستیم که به تنهایی یا نهایتا به همراه دو، سه نفر دوستان خود در پارک یا بیابان یا باغهای اطراف خانه کبوترباز تماما سر به سوی آسمان دارند تا آن تعداد کبوتر را در آسمان نگاه کنند، بیآنکه از آن مناسبات پیشین خبری باشد.»