زمانی که من عضو هیئتمدیره بودم همیشه همسرم را تشویق میکردند و تصور میکنم اگر بنا بر جمعکردن بود، وی حتما قبول میکرد، اما بهتر بود از همان اول به ما صادقانه میگفتند که باید به هر دلیلی مجموعه جمع شود آقای فلانی آیا میتوانی جمع کنی؟ آن زمان اگر همسر من میتوانست، قبول میکرد یا قبول نمیکرد. دلخوری ما این است که میگفتند ما میخواهیم ساماندهی کنیم. نمیگفتند میخواهیم جمع کنیم؛ و اگر از همان ابتدا به ما میگفتند که باید جمع شود، این همه تنش به وجود نمیآمد و شعبهها با کمترین خسارت به مردم و جامعه و کمترین تنش جمع میشد.
دوازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده تخلف تعاونی ثامنالحجج دیروز در دادگاه یک کیفری متفاوت از جلسههای پیشین برگزار شد.
به گزارش شرق، در این جلسه متهم ردیف سوم «م. ر» بعد از 11 جلسه غیبت به همراه وکیل خود حاضر شد. «م. ر» 73ساله خود را اینطور معرفی کرد: من «م. ر» فرزند حسن بازنشسته بانک ملت هستم. «م. ر» در جلسه دیروز دادگاه مدعی شد که در سال 88 سهام خود را واگذار کرده و از آن زمان عضو مستعفی تعاونی ثامنالحجج بوده است، اما قاضی از او پرسید: «نامه اداره تعاونی میگوید شرکت تعاونی ثامنالحجج در سال ۹۳ که وضعیت تعاونی را استعلام میکند، نام شما را بهعنوان نایبرئیس هیئتمدیره قید میکند.
بنابراین قانونا استعفای شما جایی ثبت نشده است توضیحی دارید؟» و «م. ر» پاسخ داد: «این موارد را به خاطر ندارم». اما در بخش عمده جلسه دیروز دادگاه به اتهامهای وارده بر متهم دوم پرداخته شد؛ خانم «ر. ا» فرزند غلامحسین همسر متهم ردیف اول «ا. م» که بهعنوان منشی در تعاونی ثامنالحجج استخدام شده بود، اما در تمامی اسناد قطعی اموال غیرمنقول و منقول وکالتنامهها نام او در این تعاونی بهعنوان مدیریت به همراه متهم ردف اول «الف. م» قید شده است.
به گفته قاضی باقری، یک باغ خرما در بم موجود است که یکی از رؤسای شعب به نام آقای «ع.م» تحت عنوان هدیه تهیه کردند تا به مدیریت تعاونی بدهند بعد کاشف به عمل آمده که قرارداد تنظیمشده بدون اطلاع متهم ردیف اول آقای «الف.م» بوده است و معلوم شده خرید این باغ به مبلغ ۳۴۰ میلیون تومان از منابع تعاونی پرداخت شده است؛ اما رئیس شعبه مذکور مدعی شده متهم ردیف دوم در جریان این نقل و انتقال هستند.
قاضی باقری گفت: اینکه رئیس شعبه آقای «ع. م» چه هدفی داشته است مشخص نیست، اما در اصل این هدیه از کیسه خلیفه و حساب سپردهگذاران و اموال مؤسسه بوده است. دراینباره وکیل متهم ردیف دوم توضیح داد: مبایعهنامه باغ خرمایی در شهرستان بم که از سوی مؤسسه ثامنالحجج خریداری شده، به نام شخصی در کرمان است که نشان میدهد خریدار اوست. قاضی پرسید: یعنی این باغ از منابع مؤسسه به نام یک شخص دیگر خریداری شده است؟ چرا؟ وکیل متهم ردیف دوم اینطور پاسخ داد که این کار برای تسریع در روند شکلی بوده است.
ماجرای خرید باغ خرمای بم با منابع ثامنالحجج
به گزارش خبرگزاری میزان طبق روال جلسات گذشته متهمان آقای (الف. م) و خانم (ر. الف) در جلسه حاضر بودند و بعد از ۱۱ جلسه غیبت متهم ردیف سوم آقای (م. ر) به همراه وکیل خود در جلسه حاضر شد. قاضی باقری در ادامه توضیح داد: متهم ردیف سوم (م. ر) در روزهای اخیر خود را به دادگاه معرفی کرد و قرار وثیقه صادر شده و با تودیع وثیقه درحالحاضر آزاد است.
رئیس دادگاه خطاب به خانم (ر. الف) گفت: ماهیت شما به شرح پرونده محرز است و براساس مفاد مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری، به شما تفهیم میشود. خود را معرفی کنید؟
متهم ردیف دوم گفت: بنده ر. الف. فرزند مرحوم غلامحسین هستم.
قاضی گفت: حسب محتویات کیفرخواست قرائتشده و شکایت شکات را شنیدید. اتهام شما شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به نحو عمده بدون ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی یا مقابله با آن قرائت و تنظیم میشود و به صورت دقیقتر مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی از طریق وصول وجوه کلان به قبول سپرده اشخاص حقیقی و حقوقی تحت عنوان مضاربه یا نظایر آن است. آیا این اتهام را قبول دارید؟
متهم ردیف دوم بیان کرد: خیر قبول ندارم.
متهم ردیف دوم پرسید: این مدت که عضو هیئتمدیره بودم هیچ دخالتی در تصمیمگیریها نداشتم. آیا من باید درحالحاضر متهم به اخلال شوم؟ آیا باید متهم باشم؟ من اخلال را قبول ندارم ما هیچ اندوختهای از اینجا نداشتیم، چون چیزی برای خودمان نمیخواستیم. نه حساب و کتاب، نه ویلا و نه هیچچیز دیگر. به چه اساسی این اتهام ناحق را به ما میزنید؟
وی افزود: زمانی که من عضو هیئتمدیره بودم همیشه همسرم را تشویق میکردند و تصور میکنم اگر بنا بر جمعکردن بود، وی حتما قبول میکرد، اما بهتر بود از همان اول به ما صادقانه میگفتند که باید به هر دلیلی مجموعه جمع شود آقای فلانی آیا میتوانی جمع کنی؟ آن زمان اگر همسر من میتوانست، قبول میکرد یا قبول نمیکرد. دلخوری ما این است که میگفتند ما میخواهیم ساماندهی کنیم. نمیگفتند میخواهیم جمع کنیم؛ و اگر از همان ابتدا به ما میگفتند که باید جمع شود، این همه تنش به وجود نمیآمد و شعبهها با کمترین خسارت به مردم و جامعه و کمترین تنش جمع میشد.
قاضی باقری سؤال دادگاه را در ادامه مبنی بر اینکه چه مدت در هیئتمدیره بودید؟ چگونه انتخاب شدید؟ آیا از طریق مجمع انتخاب شدید؟ پرسید.
متهم ردیف دوم پاسخ داد: بله با رأی مجمع انتخاب شدم، در سال ۱۳۹۰ با سمت عضو هیئتمدیره یا منشی انتخاب شدم.
قاضی پرسید: با توجه به سمت شما (منشی شرکت) به چه علت در کلیه اسناد قطعی اموال غیرمنقول و منقول و وکالتنامهها (۶۹ فقره سند) منعکس در جلدهای هشت و 9 پرونده از صفحات ۱۱۵۰ لغایت ۱۲۹۱ پرونده نام و مشخصات شما در شرکت تعاونی ثامنالحجج بهعنوان مدیریت به همراه متهم ردیف اول آقای (الف. م) قید شده است؟
متهم ردیف دوم پاسخ داد: مسائل اینگونه را وکیل پاسخ خواهد داد.
قاضی باقری سؤال دیگری مطرح کرد مبنی بر اینکه آیا شما در اسناد تعهدآور مالی شرکت نقشی داشتید؟
متهم ردیف دوم پاسخ داد: خیر.
در این لحظه آقای ترابی، مستشار دادگاه، به اذن قاضی سؤال کرد، مستشار دادگاه از متهم ردیف دوم پرسید: نقش شما در زمینه خرید قطعه زمین باغ خرما چه بوده است؟
متهم ردیف دوم پاسخ داد: من چه نقشی میتوانم داشته باشم، خیر، نقشی ندارم.
مستشار دادگاه پرسید: ع. م. عنوان کرده خرید باغ خرما با هماهنگی شما بوده است.
قاضی باقری در این لحظه توضیح داد: یک باغ خرما در بم موجود است که یکی از رؤسای شعب به نام آقای ع. م. بهعنوان هدیه تهیه کردند تا به مدیریت تعاونی بدهند، بعد کاشف به عمل آمده که قرارداد تنظیمشده بدون اطلاع متهم ردیف اول آقای الف. م بوده است و معلوم شده خرید این باغ به مبلغ ۳۴۰ میلیون تومان از منابع تعاونی پرداخت شده است؛ اما رئیس شعبه مذکور مدعی شده متهم ردیف دوم در جریان این نقلوانتقال هستند.
متهم ردیف دوم جواب داد که من خبر نداشتم.
قاضی در ادامه گفت: اینکه رئیس شعبه، آقای ع. م، چه هدفی داشته است مشخص نیست، اما در اصل این هدیه از کیسه خلیفه و حساب سپردهگذاران و اموال مؤسسه بوده، ظاهرا شما از این موضوع مطلع بودید و در دادسرا به آن اذعان کردهاید، توضیح بدهید؟
متهم ردیف دوم جواب داد: بنده یکسری موارد را در روند دادسرا متوجه شدم، من از هیچ مطلبی اطلاع نداشتم.
قاضی پرسید: مبایعهنامه این باغ به نام همسرتان بوده است، پاسخ بدهید؟
در ادامه قاضی گفت: وکیل خانم ر. الف، این موضوع را توضیح بدهند.
یکی از وکلای متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و درباره باغ خرما توضیحاتی داد.
واحدی احدی، از وکلای متهم ردیف دوم، در دفاع اظهار کرد: باغ خرمایی در شهرستان بم توسط مؤسسه ثامنالحجج خریداری میشود و سند آن اکنون در اختیار بانک مرکزی قرار دارد. موکل من متوجه میشود که این باغ خریداری شده و مبایعهنامه به نام شخصی در کرمان است که نشان میدهد خریدار اوست.
قاضی پرسید: یعنی این باغ از منابع مؤسسه به نام یک شخص دیگر خریداری شده است؟ چرا؟
وکیل متهم ردیف دوم گفت: این کار برای تسریع در روند شکلی بوده تا بتوانند بعدها به نام مؤسسه انتقال بدهند؛ یعنی آقای ع. م باغ خرما را خریداری میکند و خانم الف. اطلاعی نداشتهاند.
قاضی گفت: علیالظاهر شیوه خرید املاک مؤسسه ثامنالحجج اینطور بوده که به اسم افراد معتمد خریداری میشد تا بعد به نام مؤسسه شود، اما این مورد که به نام هدیه است با این سیر متفاوت و طرح آن شبههبرانگیز است.
حضور متهم ردیف سوم برای اولینبار
در ادامه رئیس دادگاه خطاب به متهم ردیف سوم آقای «م. ر» گفت: برای بیان توضیحات در جایگاه قرار بگیرید و خود را معرفی کنید؟
متهم ردیف سوم خود را اینگونه معرفی کرد: من م. ر، فرزند حسن بازنشسته بانک ملت هستم.
قاضی گفت: هویت شما به شرح پرونده محرز است و طبق قانون آیین دادرسی کیفری به شما تفهیم میشود و حسب محتویات پرونده کیفرخواست صادرشده که در اختیار شماست و شکایت شکات پرونده، اتهام شما مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی از طریق وصول وجوه کلان و بهصورت قبول سپرده از اشخاص حقیقی و حقوقی تحت عنوان مضاربه یا نظایر آن قرائت و تفهیم میشود، آیا این اتهام را قبول دارید؟
متهم ردیف سوم گفت: خیر، من عضو مستعفی شرکت ثامنالحجج از سال ۸۸ هستم و ضمن اعتماد به مقام قضائی در این دادگاه حاضر هستم. امروز در برابر خدا و وجدان و دادگاه خوشحالم و فارغ از تهمتها و فضاسازیهای اخیر در دادگاه حاضر هستم تا موضوع روشن شود.
وی افزود: ناراحت و گلهمندم، چون همواره به مال مردم و کسب حلال تقید داشتم و در طول ۷۳ سال زندگی تلاش کردم آبروی خود را حفظ کنم، اما امروز در فضای مجازی به نام متهم فراری از من یاد میشود.
در ادامه جلسه دادگاه، قاضی پرسید: آقای م. ر، دقیقا بیان کنید سمت و نقش شما در شرکت تعاونی دانشآموختگان سبزوار از ابتدای تأسیس تاکنون چه بوده است؟
متهم ردیف سوم پاسخ داد: در سال ۱۳۸۶ بهوسیله گروهی و بدون تقاضای عضویت وارد تعاونی شدم و در سال ۸۸ سهامم را به آقای الف. م، واگذار کردم و از شرکت بیرون آمدم.
قاضی در ادامه توضیح داد: براساس صورتجلسه مجمع عمومی عادی شرکت در 26/11/87 شما سه سال انتخاب شدید و از سال ۸۷ تا ۹۰ جزء هیئتمدیره بودهاید، درحالیکه گفتید سال ۸۸ کل سهام را به متهم ردیف اول منتقل کردید و همان موقع انصراف دادید، چه زمانی از تعاونی خارج شدید؟
متهم ردیف سوم پاسخ داد: من سال ۸۸ سهام را منتقل کردم.
در ادامه قاضی پرسید: نامه اداره تعاونی است که میگوید شرکت تعاونی ثامنالحجج در سال ۹۳ که وضعیت تعاونی را استعلام میکند، نام شما را بهعنوان نایبرئیس هیئتمدیره قید میکند، بنابراین قانونا استعفای شما جایی ثبت نشده است، توضیحی دارید؟
متهم گفت: این موارد را به خاطر ندارم.
از گل بگویید از بلبل بگویید