دوسال پیش در مطلبی با تیتر «آبروی از دست رفته مهران مدیری» به دلیل حضورش در مکانها و برنامههای خاص نوشتم که مدیری حواسش نیست و دارد با آبروی خودش بازی میکند. حالا هم میگویم مدیری به جای شکایت از رسانهای که صرفا کارش را انجام داده، اگر از این ماجرا جان سالم به در برد، بهتر است که یا خودش را بازنشسته کند یا تکلیفش را با مردم مشخص کند.
احمد طالبی نژاد در روزنامه اعتماد نوشت: در نگاه اول میشود حدس زد که مطرح شدن نام دو چهره تلویزیونی معروف در ماجرای ثامنالحجج به این خاطر است که دانهدرشتهای پرونده اختلاس این موسسه فرصتی برای فرار یا مخفی کردن اسناد و مدارک داشته باشند. احتمالا نام این دونفر مطرح شده تا سپر بلا برای دیگرانی شوند که در این ماجرا دست داشتهاند.
نکته بعدی اما، پولهای کثیفی است که معمولا به چهرههای مختلف پرداخت میشود تا سوءاستفادههای خود را پنهان کنند. در واقع این دو چهره و موسسه ثامنالحجج، اولین مواردی نیستند که دربارهشان میشنویم و خبرهای تلخشان را میخوانیم.
در این روزگار و به تعبیر خیلیها، بسیاری از برنامههای رسانه ملی، تحتعنوان برنامههای ترکیبی یا مسابقه و... به کازینو تبدیل شدهاند. برنامههایی که به اسم اسپانسر، تبلیغات، حمایت و... پولهایی را از موسسات مختلف دریافت میکنند.
اما واقعیت امر این است که در این پرونده مهران مدیری از مجری دیگری که نامش برملا شده و ادعا میکند که فقط به عنوان تهیهکننده پول را گرفته وضعیت غریب تری دارد. مدیری هنرمندی درجه یک است که بارها و بارها در کارهایش از نابهسامانیهای اخلاقی، نابخردی و سوءاستفادهها... حرف زده و حالا ناگهان دست خودش رو شده است که او هم آلوده این ماجرا است.
حالا درست است که عنوان دریافت این مبلغ برای مدیری «هدیه» یا «وام بیبازگشت» است، اما پذیرش چنین باجهایی از سوی مدیری عجیب و غیرقابل باور است. چون اخیرا قسمت بسیار جذابی از برنامه «دورهمی» درباره اختلاس در فضای مجازی منتشر شده و این سوال را پیش میآورد که مدیری که بیاغراق هیچ چهرهای پس از انقلاب مانند او نتوانسته در حوزه طنز و نمایش موفق باشد و وجههای ملی پیدا کرده، چطور حاضر شده که این مبالغ هنگفت را بپذیرد؟ من در خلاقیت مهران مدیری تردیدی ندارم، اما واقعا نمیدانم این پول به تعبیر عدهای چرک کف دست چیست که میتواند آدمها را وسوسه کند؟
حالا هم که موضوع برملا شده، بهجای پذیرش اشتباه از مطبوعات شکایت کند. میتوان از مهران مدیری پرسید که چرا وقتی رسانهها حمایتت میکردند، درباره کارهایت نقد مینوشتند و مصاحبه میکردند، مشکلی با آنها نداشتی؟ اما به محض اینکه کوچکترین ضعف اخلاقیات را برملا کردهاند، خائن میشوند یا خلافکار و قصد داری از آنها شکایت کنی؟
دوسال پیش در مطلبی با تیتر «آبروی از دست رفته مهران مدیری» به دلیل حضورش در مکانها و برنامههای خاص نوشتم که مدیری حواسش نیست و دارد با آبروی خودش بازی میکند. حالا هم میگویم مدیری به جای شکایت از رسانهای که صرفا کارش را انجام داده، اگر از این ماجرا جان سالم به در برد، بهتر است که یا خودش را بازنشسته کند یا تکلیفش را با مردم مشخص کند.
در این پرونده تکلیف مردم با آن یکی مجری احساساتی روشن است و کسی از او انتظار خاصی ندارد. اما مهران مدیری باید مراقب باشد مبادا که قربانی بازیهای سیاسی و اقتصادی شود. او باید بپذیرد که اشتباه کرده و صادقانه این ماجرا را برای مردم توضیح دهد. این اتهام میتواند هویت مدیری را زیر سوال ببرد و بنابراین چه اشکالی دارد که اگر اشتباهی شده، از عذرخواهی کند؟
چهرههای سرشناس هم مانند هر انسان دیگری میتوانند اشتباه کنند و عذرخواهی از مردم، بهتر از دست رفتن اعتبار و آبرویی است که همه این سالها با زحمت به دست آورده است. اتهام زدن به مطبوعات هم روش خوبی نیست و به نتیجه هم نمیرسد.
این چهرهها هم باید بدانند که مطبوعات ما دوران دشواری را میگذرانند؛ با یک دستور چند کلمهای بنیاد یک نشریه میتواند برباد برود. از نظر اقتصادی هم که شرایط برای مطبوعات و رسانهها دشوار است، از بحران کمبود کاغذ و گرانی گرفته تا رقابت رسانههای مجازی. نمیشود چهرهها به وقت خوشی از رسالت مطبوعات تعریف کنند و وقتی که دوکلمه درباره کژیها و کاستیهای آنها نوشته شد، مطبوعات را متهم کنند.
آنها باید بدانند که مطبوعات آلت دست نیستند. این چهرهها باید بدانند که متاسفانه الگوی مردم هستند و بنابراین باید مراقب پیشنهادهای اینچنینی باشند و در مقابل پول وسوسه نشوند.