در پی انتشار نتایج یک نظرسنجی مشخص شد: «اکثریت ایرانیان مانند سال گذشته همچنان از توافق هستهای حمایت میکنند، هرچند میزان حمایت حدود ۹ درصد پایین آمده و از ۷۶ درصد به ۶۳ درصد رسیده است. یک سال پیش و وقتی توافق هستهای به دست آمد ۴۳ درصد "به شدت" و ۳۳ درصد "تاحدی" حامی توافق بودند که این دو میزان در ماه گذشته به ترتیب به ۲۲ و ۴۱ درصد بودهاند.»
این نظر سنجی توسط مرکز مطالعات امور بینالملل و امنیت دانشگاه مریلند، به همراه موسسه نظرسنجی ایرانپل در ماه تیر ماه سال جاری انجام شده است.
پنج ماه بعد یک موسسه دانشگاه داخلی ایران نیز اقدام به انتشار اطلاعات نظرسنجی خود کرده و مینویسد: «بر اساس نتایج نظرسنجی یک موسسه معتبر دانشگاهی که هفته اول آبان در سراسر کشور انجام شده، 59 درصد مردم، موافق توافق هسته ای ایران و 1+5 هستند. این در حالی است که این میزان در نظرسنجی مردادماه سال گذشته همین موسسه 76 درصد بوده است.»
شیب کاهشی که شاید اصولگرایان را به این نتیجه برساند که اعتماد مردم به وعدههای حسن روحانی در جامعه رو به کاهش است اما شواهد دیگری نشان میدهد این تحلیل نادرست است.
با بررسی نتایج نظرسنجیها میتوان با اطمینان خاطر بالایی گفت، مردم دیگر از مسئله برجام عبور کردهاند و امروز اساسا پرونده هستهای و برجام –فارغ از خوب و بد بودن آن- دیگر جزو اولویتهای مردم ایران نیست. شاهد این مدعا نتایج نظرسنجی موسسهای دانشگاهی در ایران است.
در گزارش نتایج این نظر سنجی آمده است: «53 درصد مردم مهمترین مشکل کشور را بیکاری، 11 درصد تورم و گرانی، 7درصد سایر مشکلات اقتصادی، 6 درصد بیکفایتی مسئولان، 5 درصد مفاسد اقتصادی و 3 درصد نیز تحریمها می دانند. 11 درصد نیز سایر عوامل را انتخاب کرده و 4 درصد هم از اظهار نظر خودداری کرده اند.» لیستی که نشان میدهد مسئله هستهای اساسا اولویت مردم نیست.
جالب آنجاست علیرغم تلاشهای بیوقفه صدا و سیما و برخی روزنامهها برای اولویت دادن به مسئله برجام برای مردم بر طبق همین نظر سنجی در سوالی که به طور مشخص مسئله برجام را مورد پرسش قرار داده است تنها «28 درصد اعلام کردهاند که مخالف برجام هستند و 13 درصد نیز از اظهار نظر نکردهاند.» جمعیتی که در اقلیت قرار دارند اما به نظر میرسد صدای اکثریت در رسانه ملی انعکاس داده نمیشود.
حل مسئله هستهای گریز ناپذیر بودمهدی مطهرنیا معتقد است: «پذیرش برجام بنا بر مقتضیات زمان و فشارهای ناشی از مدیریت تحریمهای فلج کننده صورت پذیرفت.»
دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل
در گفتگو با فرارو در توضیح اعتقاد خود میگوید: «اولین مسئلهای که باید در نظر داشت این است که، مبارزه با امپریالیسم با مرکزیت آمریکا به عنوان رسالت دائمی و هدف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران به ویژه در دو دهه اخیر تعیین شده است.»
وی در ادامه گفت: «دستیابی به انرژی هسته ای صلح آمیز بدون توجه به دیکته ابرقدرتهای جهانی و همینطور بلااثر بودن تحریمها در ارتباط با جهتگیری ایران برای دستیابی به توسعه فزونتر و پیشرفت و همینطور مثبت بودن تحریمها در جهت ایجاد استقلال داخلی و قطع وابستگی به برون مرزهای ایران از منظر مرکز ثقل قرار دادن پرونده هستهای، همچنین عدم نگرانی از هرگونه هجمه نظامی آمریکا به عنوان دشمن اصلی تحرکات اصلی ایران در قالب اصول و ارزشهای انقلاب و در نهایت فضایی که در آن پرونده هستهای به عنوان مرکز ثقل اجماع داخلی بر له یک موضوع بنیادی در فضای سیاسی ایران مطرح شده باشد.»
این استاد دانشگاه اضافه میکند: «اگر این گزارهها را کنار هم بگذاریم؛ در درجه اول نتیجه خواهیم گرفت که پرونده هستهای، میان جناحهای گوناگون و تمام کسانی است که به ایران، حتی خارج از گستره انقلاب میاندیشند، وحدت ایجاد میکند؛ به همین دلیل پرفسور اعتماد، به عنوان رئیس سازمان انرژی هستهای در رژیم گذشته، با تمام وجود پشت پرونده هستهای میایستد.»
مطهرنیا میگوید: «با تدقیق گزارههای موجود نتیجه دیگری نیز حاصل میشود، و آن این است که اتکا بر پرونده هستهای و پیامدهای ناشی از تقابل با بیرون از جامعه ایران، یعنی فشارهای بینالمللی- با رهبری آمریکا- وحدت درونی ایران را بیشتر و زمینههای استقلال فزونتری برای ایران را فراهم میسازد.»
مطهرنیا در بیان سومین نتیجه گفت: «سومین نتیجه، استقلال اقتصادی ناشی از این تحرک است.»
وی میگوید: «اگر این سه نتیجه را بپذیریم این پرسشها پیش میآید چرا نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرفت با ایالات متحده آمریکا در عمان مذاکره کند و فقط این مذاکره را در پرونده هستهای انجام دهد و چرا قبل از روی کارامدن دولت یازدهم آن را با کد نرمش قهرمانانه کدگذاری میکند و پیشبرد آن را از شورای امنیت ملی میگیرد و به دولت یازدهم و شخص ظریف میسپارد؟!»
مطهرنیا گفت: «این بدین معناست که اجباری در پشت پرده وجود دارد و علیرغم تمام گرایشهای ضد امپریالیستی ایران، مجوز دیپلماسی مستقیم در ارتباط با پرونده هستهای صادر میشود این نشان میدهد که حل مسئله هستهای امری گریز ناپذیر بود و اگر برجام صورت نمیپذیرفت باید وضعیت به مراتب بدتری از اکنون متصور میشدیم.»
وی در خصوص شواهد ادعای خود افزود: «رمز گشایی این معنا را باید در نامهنگاری اوباما به مقام معظم رهبری و پیغامهایی که در حوزه دیپلماسی پنهان در ارتباط با پرونده هستهای رد و بدل شده، جستجو کرد. اما در لایه رویی آنچه مردم میدیدند، روند نابودی اقتصاد ایران و ضعیف شدن قدرت ریال است که اگر تداوم مییافت، میتوانست منجر به تبعات اجتماعی و سیاسی فزاینده گردد. لذا با توجه به این استدلال باید بپذیریم که پذیرش برجام جبری بود.»
مهدی مطهرنیا در پاسخ به این پرسش جبری دانستن برجام ما را به این نتیجه میرساند که به رئیسجمهوری رسیدن روحانی و جلیلی در روند برجام ایجاد تفاوتی ایجاد نمیکرد!؟ پاسخ میدهد: « بله! هرکسی رای میآورد مجبور به این کار بود. تنها تفاوتش این بود که اگر آقای جلیلی میآمد هزینههای بسیار بالاتری به نظام و کشور تحمیل میشد چرا که آقای جلیلی ادبیات حل و فصل موضوع را نداشت و فرد مناسبی برای حل این موضوع نبود. اما به روشنی، پرونده هستهای جبرا باید تمام میشد اما با حضور جلیلی ممکن بود به این نتیجه فعلی نمیرسیدیم.»
وی در خصوص آنکه، نظرسنجیها نشان میدهد تنها حدود 10-15 مردم همچنان برجام را مسئله مهمی برای کشور میدانند و این چه پیامی میتواند داشته باشد، گفت: «من بر این باورم، مردم امروز با نگرانی به تغییرات آینده میاندیشند. به همین دلیل میتوان گفت که دیگر برجام مسئله اصلی مردم نیست چون معتقدند که برجام از سوی نظام ایران پذیرفته شده و اگر بر اساس این معنا، برجام به عنوان یک مولفه در برابر نومحافظه کاران ایرانی از یک سو و تحولخواهان ایرانی در دیگر سو مطرح است و این مجادلات تنها برگی برای گرفتن امتیازات بیشتر در زمان انتخابات است.»
این کارشناس مسائل بینالمللی گفت: «مردم فهمیدهاند که برجام امری دولتی نبوده بلکه موضوع و تصمیمی حکومتی است و این دولت به خوبی آن را اجرا کرده و برخی به دنبال آنند که از قسمتهای مثبت برجام استفاده و بخشهای منفی آن را در چارچوب مقابله با برجام در انتخابات مورد استفاده قرار دهند.»
وی در خصوص دلیل انتشار این نظرسنجی از سوی اصولگرایان گفت: «اگر اصولگرایان به این نتیجه رسیده باشند که رنگ برجام در جامعه کم شده، درست است ولی نتیجه غلطی که از آن میگیرند این است که، با این تغییر نظر مردم، دیگر روحانی تمام میشود و وی رای نخواهد آورد.»
مطهرنیا گفت: «بایستی بگوییم که این خطای تحلیلی بعضی از اصولگرایان است، چون مردم امروز به چیزهایی مهمتری از برجام میاندیشند، مسائلی که برجام به عنوان یکی از دلایل آن شناخته میشود، میاندیشند. مشکلاتی نظیر فساد اقتصادی، اخلاقی، علمی و... که اکنون در جامعه شاهد آن هستند.»
وی در پایان گفت: «مردم ایران به دنبال گفتمانی هستند که بتوانند با برنامههایی عملیاتی راه حل کنونی معضلات درونی ایران را پیدا کنند.»