ماجرای حسن عباسی که به دلیل اظهارات درباره ارتش جمهوری اسلامی ایران بازداشت شد، از چند منظر قابل تأمل است:
1 - درباره اظهارات وی، شاید بهترین تعبیر، "خام گویی" باشد. کسی که در یک تریبون عمومی، ارتش را متهم می کند که اگر کشور را آب ببرد، خوابش می برد، قطعاً سخنی نسنجیده گفته است که به هیچ روی قابل دفاع نیست، کما این که خود عباسی هم متوجه خطای فاحش خود شد و عذرخواهی کرد.
2 - با احضار حسن عباسی به دادسرای نظامی، کسانی هم که نمی دانستند او یک نظامی است، متوجه شدند و اینک سوالی که در سطح عمومی مطرح شده، این است که اگر ایشان یک نظامی است، چرا وارد حوزه سیاست شده و مدام در حال نظریه پردازی و موضع گیری سیاسی است؟!
مگر طبق قانون، نیروهای مسلح از ورود به سیاست منع نشده اند؟
بدون قضاوت درباره سوگیری های ایشان، اگر حسن عباسی علاقه مند به کار سیاسی است، پیشنهاد می کنیم مانند برخی نظامیان علاقه مند به سیاست، استعفا کند تا به عنوان یک شهروند معمولی کار سیاسی نماید.
محمدباقر قالیباف، مصداق معروف این موضوع است که برای فعالیت سیاسی، از کسوت نظامی بیرون آمد و دیگر کسی بر فعالیت سیاسی او خرده نمی گیرد چرا که او دیگر یک نظامی نیست و حق دارد وارد سیاست شود.
3 - فارغ از آنچه گفته شد، برخورد قهرآمیز با کلمه و بیان، اساساً نمی تواند مورد تأیید باشد. اگر حسن عباسی تحت این عنوان محاکمه می شود که به عنوان یک نظامی حق سیاسی بازی نداشته، امری است علیحدّه ولی اگر به دلیل یک جمله اش درباره ارتش محاکمه می شود،باید در این باب تأمل کرد، چرا که او نظرش را - هر چند نادرست - اعلام کرده است و جوابش را نیز، هم ارتش به درستی داده و هم رسانه ها - از جمله عصر ایران - نقدش کرده اند.
به بیان دیگر، اگر او به عنوان یک نظامی، کلاً حق اظهار نظر در این موضوعات را نداشته و از این زاویه محاکمه می شود سخن دیگری است اما اگر قانوناً و اساساً حق اظهار نظر داشته ولی این یک جمله را خطا گفته، نباید به دلیل یک اظهار نظر با برخورد قهری مواجه شود.
این اصل، نه فقط درباره حسن عباسی که درباره همه کسانی که در وادی سخن هستند، صادق و جاری است و فرقی نمی کند روزنامه نگار اصولگرا حرف بزند یا نویسنده اصلاح طلب یا روزنامه اصول گرای رسالت مقاله ای بنویسد یا روزنامه اصلاح طلب اعتماد و ... .
همچنین با توجه به عذرخواهی عباسی و با یادآوری این که فرمانده نیروی زمینی ارتش، گفته بود اگر عذرخواهی نکند مورد پیگرد قرار می گیرد، رویکرد مدبرانه عدم پیگیری قضایی است.
باید این رویه عقلانی، دینی و انسانی در خصوص همه رعایت شود و "پذیرش عذرخواهی" اصل باشد مگر در موارد خاص.
4 - باز هم فارغ از اصل منع مداخله نظامیان در امور سیاسی، نکته مهمی که باید بدان توجه داشت ولی متأسفانه همواره مغفول مانده است، ضریب خطای کسانی است که مدام در حال تولید اندیشه و کلمه هستند.
فرد یا رسانه ای که مدام در حال تولید مطلب است، طبیعتاً و قطعاً در مواردی دچار لغزش می شود و ناظران قانونی باید حداقلی از خطا را به رسمیت بشناسند.
چنین فرد یا رسانه ای بیشتر امکان خطا دارد تا کسی که گوشه ای نشسته و سخنی نمی گوید. برخورد با شخصی که مدام می نویسد یا سخنرانی می کند به دلیل یک نوشته یا سخن خطا، نمی تواند منطبق با اصل انصاف باشد.
مخلص کلام این که همه و همه باید در بیان دیدگاه های خود آزاد باشند و بقیه هم در نقد آنها آزادانه عمل کنند چرا که جواب کلمه، کلمه است، همان طور که گلوله را با گلوله پاسخ می دهند. اجازه دهیم همه مردم ایران، با همه دیدگاه هایشان، آزادانه سخن بگویند و بنویسند و نقد کنند. اطمینان داشته باشیم که نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای آزادتر، بیشتر خواهد بالید و تقویت خواهد شد.