یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ درج تصاویر جناب آقای فتح الله زاده در حال دیدن مسابقات کشتی بانوان و خانم فائقه آتشین در حین تماشای دوربین عکاسی که این دومی در یکی از پربیننده ترین صفحات روزنامه ای اصولگرا و مقید به حفظ ارزش های اسلامی به منصه ظهور رسید چیزی "عجیب ولی واقعی" بود که برای بسیاری از مردم و مسئولین سوء تفاهم "در تن دادن و اجرای قانون برخی برابرترند!" را ایجاد نمود.
از یاد نباید برد که در همین چند وقت پیش (یا کمی بیشتر) بود که مدیر مسئول محترم روزنامه "اطلاعات" به خاطر ناپرهیزی ناشی از اقدام به درج (و نه تحریف) سخنان و تصویر رییس دولت اصلاحات جهت ادای پاره ای توضیحات فراخوانی شده و تنها پس از دادن تعهد "دیگر تکرار نمی شود" به محل کار خویش مراجعت نمودند.
حال سوال این است که آیا نقش رییس دولت اصلاحات دربه انحراف کشانیدن توده مردم و به ویژه نسل جوان از خانم فائقه آتشین پررنگ تر بوده که ایشان از صاحب عکس منتشره "کیهان" ممنوع التصیر تر گشته اند یا این رسانه ها و جراید و مطبوعات هستند که در پیشگاه قانون گوی "برابری" را از یکدیگر ربوده اند!؟
واقعا چه اتفاقی می افتاد اگر روزنامه ای همانند "شرق" با مدد گیری از یکی از تصاویر تلگرامی،عکس یکی از چهره های شاخص اصولگرا را با سر و وضعی نه چندان شایسته و یا به همراه یک فرد "غیر دیدنی" رسانه ای می کرد!؟
آیا روزنامه مذکور به فوریت متهم نمی شد که به همراه تغییر لحن و فحوای کلام، شکل و شمایل خود را نیز عوض کرده و بیم آن می رود که بزودی ظاهر خویش را نیز شبیه "جوانان"، "سپید و سیاه"، "دختران پسران" و دیگر مجله های پیش از انقلاب نماید؟
شاید گفته شود که چون گوگوش اصولا هرگز ممنوع التصویر نبوده، روزنامه "کیهان" بر خلاف دوقلوی از هم جدای خویش جرمی مرتکب نشده و لذا نمی توان درج تصویر فائقه آتشین در این روزنامه را قابل خرده گیری دانست!
قطعا این پاسخ را نمی توان جوابی قانع کننده به حساب آورد زیرا امروزه روزنامه ها و مجلات زرد زیادی هستند که مترصد فرصتند تا با ماهیگیری از آب گل آلود و با بهره گیری از جذابیت های بصری دوشیزگان و بانوان و حتی آقایان از ممنوع التصویری خارج شده، مخاطبین بیشتری را به خود دیده و به اوضاع و احوال مالی خویشتن سر و سامانی بدهند.
البته شاید واقعا هیچکدام آنچه که بیان گردید در کار نبوده باشد و قلم زنندگان روزنامه محترم "کیهان" آدم هایی معمولی و عادی باشند که وقتی در نتیجه فشار کاری زاید الوصف حوصله خود را سر رفته می بینند سراغ مدیر مسئول و سردبیر رفته و یا با بیان "باید برون کشید از این ورطه رخت خویش" دم از استعفا می زنند و یا با ادای "دلمان گرفت از این شهر!" بحث تغییر را پیش کشیده و جدا و از صمیم قلب خواهان این می شوند که روزنامه محبوبشان هر چند وقت یکبار یک جور دیگر شده و به نحوی در اختیار عموم قرار گیرد که اگر هم احیانا فاقد مطالب "خواندنی" است، "دیدنی ها"ی آتشین آن انصافا ارزش روانه کیوسک های مطبوعات شدن را داشته باشند!
ماکویی بزرگوار
این بازی با کلمات شما ،همان اصل فرار رو به جلوست -
قضیه مشخصه و کار کیهان این مورد تنها شفاف سازیه
این کار باعث نگرانی کاسبان ربنا شده که اهداف دیگه ای رو از پیش کشیدن این بحث ،دنبال میکنند!!.
فکر نمی کنم با این اوضاع و احوال ایران صد سال دیگر هم سر و سامان بگیرد