فرارو- سید جمال هادیان طبائی زواره؛ دولت سعودی با اعدام «شیخ نمر باقر النمر» حماقتی شگفتآور انجام داد و نه تنها احساسات میلیونها نفر مسلمان را جریحهدار کرد بلکه شرایط تعامل با شیعیان را در داخل مرزهای عربستان بسیار مشکل ساخت و چهره جاهیلت خویش را بیش از پیش به جهان امروز شناساند.
تردیدی نیست که دولتمردان نابخرد سعودی از این پس با چالشهای داخلی و خارجی فراوانی روبرو خواهند بود و بعید نیست که همین جریان، مسیر افول و سقوط پادشاهی سعودی را هموار کند.
اما سلسله حوادث یک ماهه اخیر در جهان اسلام گویای مسائلی پشتپرده است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت بلکه با اندکی تأمل و چیدمانِ وقایع اخیر، پازلی برنامهریزی شده شکل میگیرد که چند هدف عمده را دنبال میکند.
اگر نگاهی به عقب بیندازیم خواهیم دید که این جریانِ برنامهریزی شده از نیجریه شروع شد و ارتش این کشور به بهانهای واهی به حسینیه بقیتالله شیعیان این کشور در شهر زاریا حمله کرد و چندصد نفر را به خاک و خون کشاند و رهبر شیعیان افریقا را بازداشت و در عین حالی که زخمی شده بود به اسارت برد و اینک زمزمههای اعدام «شیخ ابراهیم یعقوب زاکزاکی» نیز به گوش میرسد.
پس از آن «سمیر قنطار» از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان ترور شد و به کاروان شهدا پیوست و اینک «شیخ محمد نمر باقر النمر»، رهبر شیعیان عربستان پس از مدتها اسارت و شکنجه به فجیعترین و حیوانیترین روش و به جرم حقیقتگویی و آزادیخواهی اعدام شد.
به اینها باید برنامهریزی همیشگی اسرائیل برای ترورِ سران حزبالله و بهویژه«سید حسن نصرالله» را نیز اضافه کرد که الحمدلله همواره ناکام مانده است.
با اندک تأملی در زندگی و سیره این مجاهدان مبارز درمییابیم که همه آنها دارای وجوهِ مشترکی هستند، وجوهی چون شیعه بودن، پیرو امام خمینی(ره) بودن، الگو گرفتن از روحیه حماسی و آزادیخواهی ملت و دولت ایران و رفت و آمد یا اقامت در جمهوری اسلامی.
شیخ زاکزاکی بیش از سهدهه پیش تحت تأثیر کاریزمای امام خمینی(ره) به آیین شیعه درآمد و در ایران از محضر علمای شیعه بهره گرفت و از حماسههای انقلابی و دفاع مقدس تأثیر پذیرفت و در راه هدفش هر چه داشت فدا کرد.
شیخ نمر نیز به مدت 10 سال در تهران از محضر علمای حوزه علمیه و اساتید ایرانی بهره برد و با تأثیرپذیری از انقلاب ایران و مبانی فقهی شیعه در برابر ظلم و تجاوز پادشاهی سعودی ساکت ننشست و به شهادت رسید. «سمیر قنطار» نیز بعد از حدود سهدهه که از اسارت رژیم صهیونیستی آزاد شد به ایران آمده و همواره با برادران مبارز ایرانی ارتباط داشت.
همچنان که «حاج رضوان» نیز بارها به ایران سفر کرد و از رزمندگان اسلام و رهبری جمهوری اسلامی تأثیر پذیرفت. در ارادت «سید حسن نصرالله» نیز به رهبری و آرمانهای دینی و انسانی نظام جمهوری اسلامی هیچ تردیدی نیست. سید حسن نیز متأثر از رهبری نظام جمهوری اسلامی و انقلاب ایران و حماسههای دفاع مقدس مدتها در ایران زندگی کرده است. بسیاری از عالمان و آزادیخواهان دیگر نیز در سراسر جهان از چنین ویژگیهایی برخوردارند که به دلایل امنیتی از آوردن نام و نمونه برای این آزادیخواهان معذوریم. همه آنها ویژگیهای مشترکی دارندو در راه آرمانها و اهدافشان جز به فیض عظمای شهادت نمیاندیشند.
با این وصف، نتیجه میگیریم که مغز متفکر و در عین حال فریبکار و ناجوانمردی پشت این جریانِ پیوسته است و با توجه به سابقه رژیم فریبکار و ددمنش اشغالگر قدس، رد پای اسرائیل در این ماجرا مشهود است.
اسرائیل که این روزها اجرای برجام هستهای ایران و یک به اضافه پنج را نوعی شکست و هدر رفتن تلاشهایش برای منزوی کردن ایران میداند با ترفندی جدید در صدد حذف هستههای مقاومتِ متمایل به ایران در جای جای جهان برآمده است تا با این روش اولاً قدرت دیپلماسیِ نرم ایران را در منطقه و جهان تضعیف کند.
دوماً به آتش تفرقه مذاهب دامن بزند و در این میانه اهداف خویش را پی بگیرد.
سوماً از این فرصت برای تقویت مواضع خویش و تضعیف دولت ایران در عرصه بینالمللی استفاده و توجه جامعه بینالمللی را به مسائل حاشیهای و احیاناً تندرویهای برخی گروههای داخل ایران معطوف کند. متأسفانه دولت سبکسر و بیتدبیر سعودی نیز در تله ترفند اسرائیل افتاده است و خلاصی از این تله برایش کار آسانی نخواهد بود.
اینجاست که برخورد با این مسئله باید در کمال هوشمندی و با سیاست و تدبیر دقیق صورت گیرد تا این روباه مکار نتواند به نقشه شوم خویش دست یابد و عزت و اقتدار ملت ایران همچنان تقویت شود.
شیخ نمر نخستین قامتی نیست که برای احقاق حق و آزادی بر زمین افتاد، آخرین آن هم نخواهد بود. این مسیر صعب همچنان ادامه خواهد داشت تا به سعادت آزادیخواهان جهان منتهی شود. ان شا ء الله
*کارشناس ارشد رسانه