صادق زیباکلام در روزنامه شرق نوشت: از میان سه فردی که نامزد ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودند باید انتخاب دکتر تخشید را به فال نیک گرفت. دکتر کدخدایی، سخنگوی سابق شورای نگهبان و دکتر صادقیمقدم از گروه حقوق و دکتر تخشید از گروه روابط بینالملل نامزد این سمت بودند که با آرای استادان، دکتر تخشید بیش از همه رأی آورد. رأی محرمانه بوده و مشخص نیست که هرکدام از نامزدها چه تعداد رأی آوردهاند. نماینده رئیس دانشگاه برای برگزاری انتخابات حدود شش، هفت روز، هرروز در وقت اداری به دانشکده میآمد و استادان برای رأیدادن به ایشان مراجعه میکردند.
جریان استادان اصلاحطلب دو، سه نامزد دیگر هم داشتند، ازجمله دکتر عباس کریمی که زمان دولت اصلاحات هم رئیس دانشکده بوده و دکتر داوود آقایی، استاد گروه علوم سیاسی و دکتر طبیبا. در جریان انتخابات، دکتر عباس شیری و دکتر داوود فیرحی زحمت زیادی کشیدند که طرفداران اصلاحات بتوانند به یک نامزد برسند و آرایشان نشکند.
آنها از الگوی انتخابات ٩٢ کمک گرفتند و موفق هم شدند و در نهایت دکتر آقایی و کریمی و طبیبا بهنفع دکتر تخشید کنار رفتند و اعلام هم کردند. بنابراین میشود گفت که در حقیقت هرکس طرفدار اصلاحات و مخالف خط تندروها بود به تخشید رأی داد.
به علت محرمانهبودن فرایند رأیگیری نمیدانیم ایشان چه میزان رأی آورده و دکتر صادقیمقدم و کدخدایی چه میزان. ولی من حدس میزنم که رأی بالایی آورده و بعد از ایشان دکتر صادقیمقدم بوده و نفر سوم دکتر کدخدایی.
دکتر تخشید از استادان آرام و ساکت دانشکده است. خیلی از نظر سیاسی فعال نیست درعینحال یک دوره دیگر در زمان سازندگی و اصلاحات رئیس دانشکده بوده است و باوجود اینکه داماد آیتالله یزدی است، مشی فوقالعاده معتدل و میانهرویی دارد. تحصیلاتش را در آمریکا در رشته علوم سیاسی به اتمام رسانده و درحالحاضر در گروه روابط بینالملل تدریس میکند.
در دهه ٧٠ هم حوزه انقلاب اسلامی و تحولات ایران را تدریس میکرد. نکته بسیار مهمی که باعث شد بیشتر استادان به دکتر تخشید رأی دهند، این بود که ایشان جهتگیری سیاسی خاصی ندارد و میانهروست. یکی از دلایل رأیآوری ایشان احترامی است که ایشان برای استادان و کارمندان قائل هستند. در آن دورههایی هم که قبلا رئیس دانشکده بودند بسیار متین رفتار میکردند و هرگز نظر خودشان را به گروههای آموزشی تحمیل نمیکردند. ایشان در دوره ریاست پیشین خود بر دانشکده، همه تصمیمات آموزشی، پژوهشی و اداری را به خود گروهها واگذار میکردند. این برخلاف رویه رؤسایی بود که در دوران احمدینژاد به ریاست دانشکده رسیدند و متأسفانه نظرات خودشان را تحمیل میکردند.
به نظرم این بالاترین دلیلی بود که باعث انتخاب او شد. نکته دیگری که درباره ایشان خیلی ارزنده است این است که ایشان برای استخدامهای هیأت علمی هیچوقت خط سیاسی خاصی را دنبال نکرد و حاضر نشد تسلیم گروههای فشاری شود که از بیرون از دانشکده اعمال نظر میکردند. بیشترین مخالفت با دکتر تخشید را استادان تندرو و رادیکال داشتند و متقابلا بیشترین حمایت را استادان میانهرو. من شخصا به دکتر نیلیاحمدآبادی بهخاطر این انتخاب تبریک میگویم. این اعتباری برای دانشکده حقوق و علوم سیاسی است که باید سرمشق فعالیت در چارچوب قانون قرار گیرد.