bato-adv
کد خبر: ۲۲۶۴۵۰

درددل های یک زن مبتلا به ایدز

یکی از زنان مبتلا به ایدز می‌گوید: بعد از عمل سزارین پزشک به من گفته بود باید راه بروم تا سلامتم را زودتر به دست آورم اما پرستاران بیمارستان با استدلال این‌که مبتلا به ایدز هستم مرا در یک اتاق ویژه نگهداری می‌کردند و اجازه راه رفتن نمی‌دادند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۳ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۳
یکی از زنان مبتلا به ایدز می‌گوید: بعد از عمل سزارین پزشک به من گفته بود باید راه بروم تا سلامتم را زودتر به دست آورم اما پرستاران بیمارستان با استدلال این‌که مبتلا به ایدز هستم مرا در یک اتاق ویژه نگهداری می‌کردند و اجازه راه رفتن نمی‌دادند.
 
در بخش مشاوره انجمن احیا خدمات مشاوره توسط کارشناسان ارشد روانشناسی و مددکاران اجتماعی برای مبتلایان به HIV انجام می‌شود. آنان که ناخواسته و از راه ارتباط زناشویی به ویروس HIV مبتلا شده‌اند، به جای گوشه‌گیری و فرار از جامعه در جلسات آموزشی انجمن شرکت می‌کنند و مصمم هستند تا ثابت کنند که آن‌ها نیز مانند بیماران دیگر حق حیات دارند. خسرو منصوریان موسس و عضو هیات امنای دو NGO یا سازمان مردم نهاد به نام‌های احیا ارزش‌ها و انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توان یاب است. این دو سازمان را وی و همسرش در سال 1377 تاسیس کرده‌اند.
 
خسرو منصوریان در همین راستا در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص نحوه‌ی تاسیس انجمن گفت: نهادهای مردمی با اتکا به سرمایه ارزشمندی به نام مردم توانسته‌اند اقدامات بزرگی را انجام دهد که انجام این کارها از عهده‌ی دولت برنمی‌آید. دولت‌ها حوضچه‌هایی هستند که پس از مدتی خالی می‌شوند، اما مردم اقیانوس‌هایی هستند که هیچ‌گاه خالی نمی‌شوند.
 
وی در خصوص حمایت از مادران و زنان مبتلا به ایدز در انجمن احیا بیان کرد: انجمن احیا اعلام کرده که هر زنی که از طریق همسرش به ایدز مبتلا شده یا شوهرش را از دست داده و دارای فرزند حاصل از ایدز است، می‌تواند از طریق انجمن ماهیانه 100 تا 250 هزار تومان دریافت کند اما باید در جلسه‌های آموزشی و مشاوره انجمن حضور پیدا کند. در این انجمن از طریق شرکت در جلسات مشاوره به آن‌ها آموزش می‌دهند که اعتماد به نفس خود را بازیابند تا انگ و تبعیض آنان را وادار به خودکشی نکند و بتوانند توانمندی‌هایشان را افزایش دهند و بدانند با ایدز هم می‌توان زندگی کرد.
 
به گفته منصوریان این انجمن مادران حامی سلامت را به عنوان همکار و آموزش‌دهنده اقشار مختلف جامعه منجمله دانشجویان به دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی یا کارخانه سایپا و کنگره دندانپزشکی اعزام می‌کند تا به مخاطب‌ها بگویند که چگونه مبتلا شده‌اند.
 
یکی از زنان مبتلا به ایدز می‌گوید: بعد از عمل سزارین پزشک به من گفته بود باید راه بروم تا سلامتم را زودتر به دست آورم اما پرستاران بیمارستان با استدلال این‌که مبتلا به ایدز هستم مرا در یک اتاق ویژه نگهداری می‌کردند و اجازه راه رفتن نمی‌دادند.
 
موسس انجمن احیا در توضیح این‌که مبتلایان به ایدز می‌توانند با اعتماد به نفس ادامه زندگی دهند می‌گوید: فرد دیگری از مادران حامی سلامت که تحت پوشش انجمن است را به شبکه سه سیما در برنامه ماه عسل فرستاده‌اند. این مادر همراه با دو فرزندش مقابل 70 میلیون نفر گفت که با ایدز زندگی می‌کند و فرزندانش سالم هستند درحالی که اگر فردی قرار بود به این بیماری مبتلا شود، فرزندان او هم مبتلا می‌شدند.
 
درد دل های یک قربانی ایدز
(الف. ص) زنی است 53 ساله و سخت کوش که کمتر در جامعه مورد حمایت دیگران قرار گرفته  می‌گوید: هیچ‌وقت توکل و ایمانش را به خداوند از دست نداده و هم‌اکنون علاوه بر ایدز با بیماری‌های آلزایمر، پوکی استخوان و دیسک کمر نیز مبارزه می‌کند.
 
وی که از طریق شوهرش به ایدز مبتلا شده در پاسخ به این پرسش که همسرش چگونه به ایدز مبتلا شده؟ مدعی شد: شوهرش درزمان دفاع مقدس مجروح شده، پس از بازگشت از جبهه کمکی را از دولت دریافت نکردند و مغازه‌ای را برای تامین مخارج زندگی اجاره کردند سپس به دام اعتیاد گرفتار شد.
 
وی در ادامه اظهارکرد: شوهرم به دام اعتیاد افتاد و به زندان رفت. در آن زمان بسیار تنها بودم هیچ‌وقت نخواستم که دستم را جلوی دیگران دراز کنم، بنابراین برای تامین مخارج زندگی تمام پس‌اندازم را در آن سال‌ها خرج کردم، حتی مجبور شدم که وسایل مغازه را بفروشم. دیگر نمی‌توانستم مغازه را اداره کنم چرا که پولی برای خرید اجناس نداشتم. به ناچار مغازه را تعطیل کردم و آن را به صاحبش برگرداندم. خوشبختانه خیاطی بلد بودم و توانستم با خیاطی زندگی‌ام را تامین کنم.
 
الف.ص در خصوص مشکلات پس از بازگشت شوهرش از زندان، تصریح‌کرد: زمانی که شوهرم از زندان برگشت بسیار ضعیف و مریض به نظر می‌رسید. من فکر می‌کردم شاید در اثر بازگشت بیماری او به خاطر شیمیایی شدن آن سال‌ها باشد. برای درمان او را نزد پزشکان زیادی بردم اما هیچ‌کدام نمی‌توانستند علت بیماری او را به درستی تشخیص دهند. پس از مدتی برای مشاوره نزد یک دکتر رفتیم، در آن زمان بود که متوجه شدم شوهرم به بیماری ایدز مبتلا شده است.
 
وی در خصوص نحوه ابتلا خود به بیماری ایدز، گفت: زمانی که مجدد برای مشاوره به آن دکتر مراجعه کردم، به من گفت که ایدز هم یک بیماری است و شوهرتان می‌تواند زندگی عادی خودش را داشته باشد. او از من خواست که یک آزمایش برای آسودگی خیال خودم انجام دهم اما پس از آزمایش متوجه شدم که من نیز متاسفانه از طریق وی به ایدز مبتلا شده‌ام.
 
الف.ص با اشاره به این‌که زمانی که متوجه ابتلا خود به ایدز شده بسیار وحشت کرده است، یادآور شد: پس از شرکت در جلسه‌های مشاوره توانستم ایدز را به عنوان یک بیماری قبول کنم و راه‌های پیشگیری را یاد گرفتم تا دیگران را نیز مبتلا نکنم. یکسال بعد شوهرم از دنیا رفت و مرا تنها گذاشت. علت اصلی مرگ شوهرم به خاطر ایدز نبود بلکه به علت دوران شیمیایی وی در جبهه بود. شیمیایی‌ شدن او موجب ضعف بیش از حد بدنش شده بود و او را به کام مرگ برد.
 
بازگشت به زندگی با کمک انجمن احیا
وی با اشاره به این‌که پس از مرگ شوهرش مدرکی نداشته که بگوید شوهرش مجروح جنگی بوده است، خاطرنشان کرد: مخارج زندگی‌ام را مجبور شدم خودم تامین کنم. روزی برای درمان به بیمارستان رفتم. در مدتی قبل به من برگه‌ای برای درمان در بیمارستان داده بودند اما آنقدر افسرده شده بودم که مراجعه نکرده بودم. به علت اینکه از شرایط بد روحی برخوردار بودم. باید دارو مصرف می‌کردم. داروها به بدن من نمی‌ساخت و مجبور شدم داروهایم را سه نوبت تعویض کنم. حدود 7 تا 8 سال است که دارو مصرف می‌کنم و از لحاظ روحی بهترم.
 
الف.ص درخصوص نحوه آشنایی خود با انجمن احیا، اظهارکرد: از طریق آن بیمارستان با یک مددکار اجتماعی آشنا شده و او انجمن احیا را به او معرفی کرده است. شرکت در کلاس‌های انجمن احیا موجب تقویت روحیه و اعتماد به نفس در من شد. به خاطر این‌که خیاطی را به صورت حرفه‌ای بلد بودم، در آنجا مربی خیاطی شدم و به زنانی که مانند خودم بیمار بودند خیاطی را آموزش می‌دادم. با زنان انجمن هر روز صبح به نماز و عبادت خدا می‌پردازیم تا یادمان نرود که خدایی در این نزدیکی است.
 
به خاطر دیسک کمر قادر به ادامه کار نبودم
وی پیش از زمانی که با انجمن آشنا شود تصور می‌کرده است که ایدز از طریق غذا نیز منتقل می‌شود اما آشنایی با انجمن موجب افزایش آگاهی‌ها و اعتماد به نفسش شده است.
 
وی در پاسخ به این پرسش که پس از مرگ شوهر و دچارشدن به اعتیاد چطور زندگی می‌کند، گفت: دو سال پس از مرگ شوهرم با هیچ‌کس رفت و آمد نمی‌کردم و زندگی‌ام را از طریق خیاطی اداره می‌کردم. بعد از مدتی دچار کمر درد شدیدی شدم و به همین علت به پزشک مراجعه کردم، وی گفت که من دچار دیسک کمر شده‌ام و نباید دیگر خیاطی کنم و باید در استراحت کامل باشم. سه سال است که با این انجمن آشنا شده‌ام و در این دوران نکته‌های خوب زیادی را آموختم و روحیه‌ام بهتر شد.
 
با بیماری‌هایم مبارزه می کنم
الف.ص با تاکید به این‌که بزرگ‌ترین مشکلش تامین مخارج زندگی‌اش است، گفت: دچار بیماری‌های ایدز، آلزایمر، پوکی استخوان و دیسک کمر هستم اما هیچ کمک و پشتوانه‌ای برای تامین مخارج درمان یا هزینه‌های خود ندارم. درد زیادی که دارم به علت ابتلا به ایدز نیست بلکه بیماری‌های دیگر من است که موجب آزار و اذیتم می‌شود. من با وجود تمام این مشکلات و بیماری‌ها هیچ منبع درآمدی ندارم.
 
وی که هزینه‌هایش را از طریق 100 تا 250 هزار تومان که انجمن احیا برای وی درنظر گرفته است تامین می‌کند می‌گوید: با وجود این‌که زندگی سخت می‌گذرد اما خدا را شاکر هستم.
 
توکل و ایمانم را از دست ندادم
وی با تاکید به بحران مالی که سال پیش پشت سر گذاشته است، تصریح‌ کرد: پارسال وسیله گرمایشی نداشته به همین علت انجمن به او مبلغی را برای تامین وسیله گرمایشی به صورت وام پرداخت کرده است. بعضی از زمان‌ها حتی میوه نمی‌خرم تا بتوانم مخارج داروهای خودم را تامین کنم. هیچ‌وقت نگذاشتم کسی متوجه مشکلات مالی‌ام شود و همیشه آبروداری کردم، بنابراین هیچ‌وقت دستم را جلوی دیگران دراز نکردم و ایمان و توکل‌ام را از دست ندادم.
برچسب ها: درد دل زن مبتلا ایدز
bato-adv
مجله خواندنی ها