عماد افروغ؛ جامعهشناس، سیاستمدار و
اصولگرای منتقد، از نمایندگانی بود که در مجلس هفتم همواره انتقادات تندی
به دولت اصولگرای «محمود احمدینژاد» وارد میکرد. او اکنون بخش عمده
فعالیت خود را به حوزههای علمی و نظری معطوف کرده است. افروغ درباره موضوع
مبارزه با مفاسد اقتصادی، تمرکزگرایی، فقدان آمایش سرزمینی و نفت را منشأ
اصلی فساد اقتصادی میداند. او میگوید: «در مقابل «بگمبگم»های
احمدینژاد، همواره میگفتم «بگوبگو» اما اتفاقی نیفتاد و بعد همه متوجه
شدیم که این «بگمبگم»ها مصرف انتخاباتی داشته است.» او امیدوار است روحانی
تنها شعار سر ندهد، بلکه عمل کند.
رییسجمهوری گفته که برخی به اسم دورزدن تحریم منافع ملی را دور زدهاند، شما ریشه این مفاسد را کجا میدانید؟
زمانی که رییس دولت قبل داد افشای نام مفسدان اقتصادی سر میداد و «بگم
بگم» راه انداخته بود من جزو انگشتشمار نمایندگانی بودم که میگفتم «بگو
بگو»، اما خبری نشد. چهارسال گذشت و در هنگامه انتخابات دیدم که
«بگمبگم»ها دوباره راه افتاد و متاسفانه همه شاهد بودیم که همه اینها مصرف
انتخاباتی داشت. وقتی که آقای روحانی این بحث را مطرح کرد خوشحال شدم و
اگر ایشان این شعارها را عملی کند، دست ایشان را میبوسم و هر کمکی بتوانم
میکنم.
اما باید بپذیریم که این مساله ریشههای ساختاری دارد که به فقدان
آمایش سرزمینی، تمرکزگرایی و اقتصاد نفتی بازمیگردد. اگر در فسادهای بزرگ
عمیق شویم، متوجه خواهیم شد که اینها به نفت یا دولت وابسته است. متاسفانه
هر جا فساد هست، بهویژه فسادهای بزرگ، رد پای دولت هم آنجا به چشم
میخورد، البته نه لزوما بهطور مستقیم ولی به جایگاه ساختاری قدرت دولتی
بازمیگردد. زمانی که رییسجمهوری بحث اینکه عدهای به نام دورزدن تحریم،
منافع ملی را دور زدند شنیدم، احساس کردم که این جمله ایهام و ابهامی دارد
که نکند منظور این باشد که باید از طرق دیگری مثل مذاکره مستقیم یا عدول از
برخی مسایل برای رفع تحریمها عمل میکردیم اما اگر این معنی افاده نشود و
اینطور بگیریم که منظور این نبوده است، که انشاءالله نیست، همه مایلیم که
دولت چه با مفاسدی که در گذشته رخ داده و چه مفاسد کنونی مبارزه کند.
اما
بیتعارف معضل، معضل ساختاری است و تا زمانی که این معضل برطرف نشود باید
منتظر مفاسد دیگری باشیم. من بعید میدانم که هر دولت دیگری که بیاید به
اندازه دولت قبل بتواند در شعاردادن سرآمد باشد، بارها در دولت قبل هشدار
دادیم اما چهارسال بعد دیدیم که هیچ اتفاقی رخ نداد امیدوارم این اتفاق
برای آقای روحانی نیفتد.
بدون اینکه بخواهیم موضوع را سیاسی کنیم، با توجه به اینکه در
هشتسال گذشته قوه مقننه و مجریه بهطور یکپارچه در دست اصولگرایان بود آیا
این مساله باعث نشد آنطور که باید نظارت صورت نگیرد؟
باید انصاف داشت، نمیخواهم بگویم که در مورد دولت قبل سکوت و توجیه و
تطهیر نبود، اما آیا از همین اصولگرایان نبودند کسانی که تیزترین انتقادات
را به دولت داشتند؟ برخی از اصولگرایان «وکیلالدوله» بودند و تطهیر
میکردند و اعتبار اصول را کمرنگ کردند، اما بودند از نمایندگانی هم که
بهشدت انتقاد میکردند. اما هرچه بود از مصلحتاندیشیهای کاذب،
مصلحتاندیشیهای کاذب و باز مصلحتاندیشیهای کاذب بود که این
مصلحتاندیشیها به اسم حفظ حکومت اما به کام خودشان است. بهخاطر منافع
شخصی و گروهی مصلحتاندیشی کردند و اصولگرایی را هم کمرنگ کردند و به یک
شاخه کوچک و طایفه باریک تبدیل و به یک عده انحصارطلب محدود شد، ولی بودند
اصولگرایانی که ارادتی هم به آنها نداشتند اما سکوت کردند و اگر توجیه
نمیکردند، این شاخه اینطور باریک نمیشد. روحانی نسبت به هیچ پروندهای
مصلحتاندیشی نداشته باشد.
به نظر شما دستگاههای مختلف چطور با دولت همکاری خواهند کرد؟
احساس میکنم هیچ مانعی در برخورد نباشد و با شناختی که از مجلس دارم، فکر
میکنم هستند افراد انگشتشماری که درباره مسایل موضع قاطع داشته باشند.
قوهقضاییه هم در برخورد با اختلاس سههزارمیلیاردی برخوردش را نشان داد و
این اتفاقا دولت قبل بود که سنگاندازی میکرد. من تاکید میکنم که منشأ
فساد اقتصادی قدرت دولتی است و میگویم که عنقریب این معضل آسیب زا باشد و
اعتماد مردم را کم کند. فساد اقتصادی به پاشنه آشیل تبدیل شده است و هرچه
سریعتر باید با آن منشأ و عوامل آن برخورد شود.