فيروز منجيلی، در اعتماد نوشت:
درسال 1379 در شركتي كه درحال حاضر مشغول بهكار هستم در قسمت مالي استخدام شدم. در آن زمان فعاليت شركت خيلي محدود بود و در شركتهايي كه مرتبط با فعاليت ما بودند سرمايهگذاري كرده بود. اگرچه شركت در آن زمان خريد و فروش سهام نميكرد اما بعضي از همكاران و دوستان آشنايي جزيي به بورس اوراق بهادار داشتند و در بورس فعال بودند.
يكي از دوستانم كه در بازار فعال بود براي من نيز اقدام به خريد و فروش سهم ميكرد. زماني كه يكي از شركتهاي زيرمجموعه (فرعي) در بورس پذيرش شد عملا شركت اصلي نيز در بورس فعال شده و به اين ترتيب آشنايي من با اين بازار نيز بيشتر شد. اما اينكه چرا وارد بازار بورس شدم و اينكه آيا ممكن است اين شرايط براي خيليها به وجود بيايد، جاي بحث دارد. در هر صورت من خيلي به اين شغل و بازار سهام علاقه داشتم والبته بايد بگويم كه ماهيتش را هم پذيرفتم. چه با سودهايي كه دريافت ميكنم و زيانهايي كه متحمل ميشوم. در بسياري از موارد تصميمگيري سخت است.
من در اين بازار بارها از فعالان بازار شنيدهام كه اي كاش فلان سهم را خريده يا فروخته بوديم و اين دقيقا يعني اينكه تصميمي كه قبلا گرفتهاند، اشتباه بوده ولي به هر حال تا ريسك نكني هيچ اتفاقي نميافتد.
يك دليل ديگر كه رغبت را براي سرمايهگذاري در بورس بيشتر ميكند اين است كه با سرمايه كوچك نميتوان ملك يا مغازه خريد يا يك شغلي ايجاد كرد اما شما با سرمايه خيلي كمي هم ميتوانيد وارد اين بازار سرمايه شويد و تواناييهاي خود را امتحان كنيد. به كساني كه تمايل و علاقه دارند وارد بازار سرمايه شوند توصيه ميكنم با افرادي مشورت كنند كه آشنايي كافي با بازار سرمايه داشته باشند تا از توانايي و دانش اين گروه بهرهمند بشوند و در صورت نداشتن چنين افرادي ميتوان در صندوقهاي سرمايهگذاري كه توسط كارگزاران سرپرستي و نظارت ميشود، سرمايهگذاري كرد.
اما بايد خاطرنشان كنم كه دراين صورت تجربهيي در بازار سرمايه كسب نميكنند بنابراين افرادي كه تمايل دارند با بازار سرمايه آشنا شوند حتما بايد به طور مستقيم خودشان معامله كنند تا لذت سود كردن وتجربه تلخ زيان ديدن را حس كنند. رمز موفقيت در بازار سرمايه اين است كه فعالان بازار بتوانند با توجه به شرايط موجود تحليل درستي از آينده داشته باشند به عنوان مثال در زماني كه ركود اقتصادي كل دنيا را احاطه كرده بود و بسياري از سرمايهگذاران ضررهاي هنگفتي را متحمل ميشدند افرادي هم بودند كه تحليل درستي در آن زمان نسبت به شركتهايي داشتند كه مصرفكننده مواد اوليه از قبيل مس و ورق بودند و با توجه به ركود اقتصادي بدون افزايش قيمت فروش و تنها با كاهش بهاي تمام شده، سودآوري قابل توجهي را براي صاحبان سهام به ارمغان آورد و كساني كه در چنين شركتهايي سرمايهگذاري كردند، بسيارمنتفع شدند.
اما ناگفته نماند كه همواره تحليل درست به تنهايي نميتواند ابزار كافي براي رسيدن به هدف مورد نظر باشد. در سال گذشته تحليل اينجانب اين بود كه با توجه به حجم معاملات وگسترش بازار فرابورس ميتوان سهام اين شركت را گزينهيي مناسب ارزيابي كرد به همين دليل بخشي از پرتفوي خود را به اين شركت اختصاص دادم. با وجود محقق شدن پيشبينيهايم از قبيل افزايش حجم معاملات و همچنين پذيرش شركتهاي جديد و ثبت ركوردهايي كه توسط رسانهها اعلام شده و مقايسه با زمان مشابه در سال گذشته نه تنها قيمت سهم نسبت به سال گذشته افزايش نداشته بلكه كاهش نيز داشته است كه شايد عوامل ديگري بوده كه بنده از درك آن عاجز بودم.
اما درباره اينكه چه حجمي از سرمايه را ميتوان به بورس اختصاص داد بايد گفت كه بستگي به ميزان سرمايه و قدرت ريسك سرمايهگذار دارد هر چقدر سرمايه كمتر باشد درصد مشاركت و ريسكپذيري ميتواند بيشتر باشد وهرچه سرمايه بيشتر باشد درصد مشاركت نيز كمتر است، با فرض اينكه آشنايي با اين بازار اندك باشد. در سفري كه به كشور گرجستان داشتم جلسهيي با رييس سازمان بورس يا بهتر است بگويم مجموعه كوچكي با نام بورس در اين كشور داشتم. نميتوان مقايسهيي بين بورس ايران و گرجستان كرد چراكه بورس ايران داراي قدمت، حجم معاملات بالا و پويايي قابل قبول درمقايسه با بورس گرجستان است.
از سوي ديگر آشنايي عموم مردم را نيز نميتوان مقايسه كرد چرا كه مردم آنجا اصلا نميدانستند كه بورس چه هست!تا جايي كه ما آدرس بورس آنجا را ازطريق اينترنت پيدا كرديم!خوشبختانه سازمان بورس ايران گامهاي موثري را در جهت آشنايي مردم با بازار سرمايه برداشته است. برگزاري نمايشگاه سالانه بورس، بانك و بيمه و همچنين آگاهي عموم مردم از طريق رسانههاي جمعي. ايجاد فضاي معاملات آنلاين را هم ميتوان يكي از دستاوردهاي بسيار مهم بازار سرمايه كشور در سالهاي اخير دانست. معاملات آنلاين براي كاربران با استقبال بسيار زيادي ازسوي فعالان روبهرو شد و حجم معاملات بالايي را ثبت كرد.
با اين وجود اتفاقاتي كم نظير دربورس ايران رخ ميدهد كه باعث سردرگمي سرمايهگذاران ميشود. براي مثال پذيرش بانك آرين در فرابورس كه قيمت سهم تا 1500 ريال نيز افزايش يافته حتي مجوز افزايش سرمايه نيز براي اين شركت صادرشده وحق تقدمها نيز به فروش رفته اما ناگهان خبر از لغو مجوز اين بانك، سهامداران آن را بهتزده ميكند. چه كسي پاسخگوي ضرر و زيان سهامداراني است كه به اين بازار اعتماد كرده و سرمايهگذاري كردهاند؟كساني كه تمايل به ورود در بازار را دارند در ابتدا نميتوانند آن را به عنوان يك شغل وكسب وكار براي خود تلقي كنند بلكه در ابتدا بايستي تجربه لازم را كسب و با ماهيت آن، كه همانا ريسك پذيريي است آشنا شوند و سپس به عنوان يك حرفه به آن نگاه كنند كه در اين صورت ميزان سرمايه يكي از مهمترين عوامل است. من در بازار با افرادي آشنا شدم كه صرفا از روي تجربه اقدام به خريد و فروش ميكردند و هيچگونه تحليل و اطلاعات مالي درستي از شركت نداشته و تنها اطلاعاتشان حجم معاملات در هفتهها و ماههاي گذشته و به اصطلاح كف قيمتي سهم را شناسايي در آنجا اقدام به خريد و در سقف قيمتي (هدف قيمتي) اقدام به فروش ميكردند خيلي وقتها هم سود خوبي نصيبشان ميشد يعني به گونهيي ميتوان گفت بر اساس تحليل تكنيكال خريد ميكردند.
اما من به عنوان يك سرمايهگذار در بورس هيچگاه نميتوانم درصد قابل توجهي از پرتفوي خود را به سهامهاي ريسكي و سفتهبازي اختصاص بدهم در حاليكه خيليها توانايي انجام اين كار را دارند. من معمولا در برخي شرايط فقط حدود 10الي 15 درصد از پرتفوي خود را به اين كار اختصاص ميدهم.