bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۰۹۰۸۰
سوریه در لحظه سرنوشت؛ تقسیم قدرت یا گسترش نفوذ جهادی‌ها؟

سه پیامد کلیدی سقوط بشار اسد برای آینده ژئوپلیتیک آمریکا

سه پیامد کلیدی سقوط بشار اسد برای آینده ژئوپلیتیک آمریکا

با فروپاشی نظام اسد، تغییری بنیادین در خاورمیانه رخ داده که هرچند فوراً منافع حیاتی آمریکا را تهدید نمی‌کند، اما بر نظم جهانی و سیاست‌گذاری واشنگتن تأثیر می‌گذارد. این رویداد به‌عنوان یک «قوی سیاه» پیش‌بینی‌ناپذیر، نیاز آمریکا به بازنگری در سیاست‌هایش، به‌ویژه در قبال ایران را برجسته می‌کند. در شرایطی که ترامپ هم رویکرد روشنی ندارد، سرنوشت سوریه و ایران برای ایالات متحده اهمیتی روزافزون دارد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۷ - ۲۴ آذر ۱۴۰۳

آیا فروپاشی نظام اسد خطری برای منافع واشنگتن است؟فرارو- آلون پینکاس تحلیلگر و کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه روزنامه هاآرتص.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، چشم‌انداز پیچیده و در حال تغییر خاورمیانه، تأثیرات گسترده‌ای بر بازیگران منطقه‌ای خواهد داشت. اما پرسشی که مطرح می‌شود این است که این تحولات چه پیامدهایی برای ایالات متحده به همراه خواهد داشت؟  آیا فروپاشی نظام بشار اسد تأثیرات عمده و فوری برای آمریکایی‌ها دارد؟ خیر.

آیا منافع حیاتی ایالات متحده تهدید می‌شود؟ خیر.

آیا پیشرفت منافع منطقه‌ای ایالات متحده دچار اختلال شده است؟ خیر.

آیا این تحولات به شکلی آشکار و منفی نقشه ژئوپلیتیک خاورمیانه را برای ایالات متحده تغییر می‌دهد؟ شاید برای قضاوت زود باشد، اما در حال حاضر پاسخ منفی است.

با وجود چهار پاسخ منفی به پرسش‌های کلیدی درباره تأثیر تحولات سوریه بر آمریکا، آیا آمریکایی‌ها باید نگران باشند؟ پاسخ مثبت است. این وضعیت، به هرج‌ومرج و افزایش عدم اطمینان در نظمی جهانی که پیش‌تر نیز در حال فروپاشی بود، دامن می‌زند و نیاز به بازنگری در سیاست ایالات متحده در قبال ایران را ضروری می‌سازد. این موضوع، صرف‌نظر از رئیس‌جمهور آینده، باید یکی از اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا باشد؛ حتی اگر رئیس‌جمهور جدید به « نظم آمریکایی» که از سال ۱۹۴۵ شکل گرفته، اهمیت چندانی ندهد.

دو نکته کلیدی درباره تأثیر جنگ داخلی سوریه و سقوط اسد بر آمریکا حائز اهمیت است:

الف) آمریکایی‌ها، مانند دیگر بازیگران کلیدی منطقه از جمله اسرائیل، روسیه، اردن و ایران، از این رویداد غافلگیر شدند. همه این کشورها سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی در جمع‌آوری اطلاعات درباره سوریه کرده بودند، اما تحولات اخیر فراتر از پیش‌بینی آن‌ها بود.

ب) این رویداد برای آمریکا به‌عنوان یک «قوی سیاه» تلقی می‌شود—رخدادی با تأثیر بالا که پیش‌بینی آن در زمان وقوع دشوار بود، اما پس از وقوع، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

سقوط بشار اسد: سه پیامد کلیدی برای آینده ژئوپلیتیک آمریکا

مفهوم «قوی سیاه» به رخدادی غیرمنتظره و تأثیرگذار اشاره دارد که باورهای از پیش تعیین‌شده را به چالش کشیده و نادرستی فرضیات ثابت‌شده را آشکار می‌کند. همان‌گونه که کاشفان هلندی در قرن هفدهم با مشاهده قوهای سیاه در استرالیا، دیدگاه جهانی درباره این پرنده را تغییر دادند، رویدادهایی مانند حمله ژاپن به پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳، یا حمله حماس به اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳، نمونه‌هایی از چنین رخدادهایی هستند که باورها و تحلیل‌های موجود را دگرگون کردند. در این نوع وقایع، با فرو ریختن یک فرضیه بنیادین، زنجیره‌ای از ارزیابی‌ها و تصمیمات مبتنی بر آن نیز فرو می‌ریزد. این همان چیزی است که در سوریه رخ داد.

آمریکا پس از سقوط حلب و حمص دریافت که روسیه و ایران ابتدا در حمایت از بشار اسد تردید داشتند، اما سرانجام تصمیم گرفتند مداخله نکنند. با این حال، تحلیل استراتژیک واشنگتن در تشخیص سرعت و ابعاد این تحولات کند بود. آیا این امر برای آمریکا اهمیت دارد؟ از دیدگاه دونالد ترامپ، نه. توماس فریدمن در نیویورک تایمز استدلال کرد که سوریه به دلیل تأثیرات گسترده ژئوپلیتیک، باید برای آمریکا اهمیت بیشتری داشته باشد. اما ترامپ، با رویکردی انزواطلبانه، در پلتفرم Truth Social نوشت: «این جنگ ما نیست. بگذارید جریان خود را طی کند. مداخله نکنید.»

سقوط احتمالی نظام بشار اسد سه پیامد کلیدی برای آمریکا به همراه دارد: تضعیف روسیه در عرصه بین‌المللی؛ آینده مبهم برنامه هسته‌ای ایران و احتمال ظهور یک ائتلاف سنی جهادی که می‌تواند تهدیدی برای منطقه باشد و به احیای گروه داعش منجر شود.

سوریه در لحظه سرنوشت؛ تقسیم قدرت یا گسترش نفوذ جهادی‌ها؟

این دقیقاً به همین دلیل است که تحوّل اصلی‌ای که آمریکایی‌ها در هفته‌ها و ماه‌های آینده با دقت زیر نظر خواهند داشت این است که چه کسی کنترل و زمام امور سوریه را به دست خواهد گرفت. آیا سوریه زیر سلطه «هیئت تحریر الشام» که پیشتر به‌عنوان «جبهه النصره» شناخته می‌شد و از انشعابات داعش و القاعده است  اداره خواهد شد؟ یا سوریه به چندین حوزه ژئوپلیتیک تقسیم می‌شود که هر کدام را گروهی متفاوت کنترل خواهند کرد؟

جو بایدن رئیس‌جمهور ایالات متحده روز یکشنبه در اظهارتی درباره سوریه گفت: «برخی از گروه‌های شورشی که اسد را سرنگون کرده‌اند، خود سابقه‌ای تیره از تروریسم و نقض حقوق بشر دارند.» وی افزود که رهبران شورشی شاید اکنون «سخنان درستی بر زبان آورند، اما هنگامی که مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرند، ما نه تنها گفته‌های آنان بلکه اعمالشان را نیز مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.»

در طی سال های گذشته، آمریکا با جدیت از مذاکرات غیرمستقیم و مستقیم میان سوریه و اسرائیل پشتیبانی کردند. نخستین بار این حمایت در دوران دولت اسحاق رابین در سال ۱۹۹۳ و سپس در اواخر دهه ۱۹۹۰ با بنیامین نتانیاهو، در کنفرانس صلح اسرائیل و سوریه و در ژانویه سال ۲۰۰۰ و بار دیگر پیرامون سال‌های ۲۰۱۰ - ۲۰۱۱در دوران دیگر دولت نتانیاهو صورت گرفت.

آخرین تلاش‌ها پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ متوقف شد و سیاست ایالات متحده در جریان این جنگ پیش‌درآمدی بر برخی از دوراهی‌های احتمالی در آینده بود. در ابتدا، آمریکایی‌ها همسو با سیاست کاهش تدریجی حضورشان در خاورمیانه از مداخله در سوریه خودداری کردند. اما در سال ۲۰۱۳ باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت، اعلام کرد اگر نظام بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی استفاده کند، ایالات متحده آن را خط قرمز خود خواهد دانست. با این حال، پس از آن‌که اسد از گاز سارین استفاده کرد، آمریکایی‌ها واکنشی عملی نشان ندادند. البته بعدا ایالات متحده حمایت از برخی گروه‌های مخالف سوری را آغاز کرد، اما وقتی دریافت که آن‌ها با داعش در ارتباطند، این حمایت را متوقف ساخت.

در عمل، ایالات متحده به بخشی از یک ائتلاف نانوشته ضد داعش و «بیایید اسد را حفظ کنیم» بدل شد که روسی و ایران  نیز در آن حضور داشتند. در سال‌های ۲۰۱۲-۲۰۱۳،  ایالات متحده برنامه‌ای به نام «تیمبر سیکامور» را آغاز کرد که در آن سازمان سیا به آموزش شورشیان سوری می‌پرداخت. با این حال، در سال ۲۰۱۷، بنا به درخواست ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، این عملیات را متوقف کرد و در سال ۲۰۱۹ تمام نیروهای نظامی آمریکا را از سوریه خارج نمود. او تنها ۹۰۰ مشاور فنی را باقی گذاشت که همچنان، بدون دلیل یا توجیه روشنی، در سوریه حضور دارند.

ترامپ و سایه ایران: بی‌اهمیتی سوریه در برابر مهار برنامه هسته‌ای تهران

هیچ‌کس نمی‌داند سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ چگونه خواهد بود؛ در واقع به احتمال زیاد خود او نیز از آن بی‌خبر است. خاورمیانه‌ای که در ژانویه با آن روبه‌رو خواهد شد، با منطقه‌ای که تصور می‌کند از ژانویه ۲۰۲۱ در خاطرش مانده، به‌طرز چشمگیری تفاوت دارد. بنیان‌ها به‌طور اساسی دگرگون شده‌اند.

در حالی‌که احتمال وقوع درگیری نظامی با ایران به‌شدت کاهش یافته، بزرگ‌ترین چالش پیشِ رو نحوه‌ی مواجهه با برنامه هسته‌ای تهران است. احتمالاً عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی ترامپ را وادار خواهند کرد تا برای دستیابی به توافقی هسته‌ای جدید تلاش کند؛ توافقی که برنامه‌ی هسته‌ای آستانه‌ای ایران را خنثی کند، اما در عین حال این کشور را از هرگونه فشار یا ابتکار عمل برای «تغییر نظام» که سایر کشورهای منطقه ممکن است در سر داشته باشند، مصون سازد. علاوه بر این، ترامپ ممکن است در این راه هم‌پیمانی چون چین بیابد. هرچند سوریه برای ایالات متحده ممکن است چندان مهم نباشد، اما ایران قطعاً اهمیت زیادی خواهد داشت.

مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین