تابناک نوشت: ماجرای فیلم در زمان موشکباران تهران در سال ١٣۶٧ میگذرد؛ وقتی که زودپزی در یک خانه میترکد و پدر آن خانواده را میکُشد.
«زودپز» واقعاً منفجر شد. این فیلم در مدت بیست روز نزدیک به ١١٠ میلیارد فروش داشت و توانست رکورد جدیدی را در سینمای ایران ثبت کند.
در حالیکه بسیاری از افراد علت این رکوردشکنی را تا حد زیادی به حضور تنابنده و محمدزاده وابسته میدانند، رامبد جوان در یکی از پستهای اینستاگرامی خود مینویسد: «کار کردن با دو رفیق عزیزم که بسیار بازیگرهای نخبه، باهوش و جسوری هستن لذتبخش و پر از لحظات مهم بود. تماشای این دو نفر خیلی آموزنده و مهمه. اینم بگم که منم کارگردان دقیق و پر از محاسبهای هستم، چون این دو کنار هم میتونن کوچکترین خطا و بیدقتی و بیمدیریتی رو ببینن و مثل باد از دایره اعتماد و همکاری بیرون برن... ولی تا آخرین لحظه کنار هم بودیم.»
این فیلم علیرغم برخی از نقاط ضعفی که دارد، لحظات کمدی و موقعیتهای خندهآور بسیاری را طرحریزی کرده و جالب اینجاست که رد پای جوان و تنابنده، توأمان دیده میشود.
در زودپز با ترکیبی از طنازیهای جوان و تنابنده روبروییم.
به لحاظ بازیگری، میتوان گفت با دو هنرمند باهوش طرف هستیم، اما با سطح تجربیات متفاوت.
محسن تنابنده که سابقه کمدی بیشتری دارد، مشخصاً چارچوب متناسب خودش را پیدا کرده و اصطلاحاً بازی تمیزتری را ارائه دادهاست.
نوید محمدزاده و محسن تنابنده، در کنار هم، تئاتر و سینما را برای ما یادآور میشوند. شکل طنازیهای محمدزاده، دارای روحیه نمایشیتری است و تنابنده بیشتر با معیارهای سینمایی به ایفای نقش پرداخته است. او لحن و نگاههای روزمره و طبیعیتری به نسبت محمدزاده دارد و در عین حال جنب و جوش محمدزاده بیشتر از تنابنده است.
تصاویر و عناصر بصری اثر در خدمت بار کمیک فیلم است و موسیقی و اتمسفر نیز در همین جهت پیش میروند. فیلمنامه افت و خیزهای خودش را دارد و به لحظات شاد و غمگین در کنار هم پرداخته است. علیرغم نقاط قوت، فیلم در برخی سکانسها موقعیت کُمدی بَعدی را افشا میکند. به این منظور که مخاطب میتواند برخی از کنشهای خندهدار را پیشبینی کند و این به نسبت سایر بخشهایی از فیلم که غیرقابل پیشبینی اند، میزان خنده کمتری از مخاطب دریافت میکند و نقطه ضعف فیلم به شمار میرود.
نکتهای که به بهانه اکران زودپز میتوان به آن پرداخت، این است که ما چگونه میتوانیم به یک فاجعه بُعدِ کمدی بخشیده و به آن بخندیم؟
در نگاه دقیقتر، یک «مرگ» در فیلم اتفاق افتادهاست. این یک اتفاق بسیار ناخوشایند است، اما نویسنده کمدی، علت این اتفاق ناخوشایند را، مسئلهای ساده و سطحی قرار میدهد. درست مثل ترکیدن یک زودپز!
آیا این مسئله تنها با طراحی دیالوگها، موقعیتها و شخصیتهای خندهدار میسر میشود و یا ذات کمدی هم به خودیِ خود واجد شرایط خاصی هست؟
خنده و کمدی به عنوان واکنشهای انسانی در مواجهه با مسائل و موقعیتهای مختلف، پدیدههایی پیچیدهاند که تحت تاثیر عوامل فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی قرار دارند. بعضی از دلایل اینکه افراد در مواجهه با ژانر کمدی، حتی به فجایع نیز میخندند، شامل موارد زیر است:
١) مکانیسم دفاعی: زمانیکه افراد با موقعیتهای ترسناک یا غمانگیز روبرو میشوند، خنده به آنها کمک میکند تا از فشارهای روانی رها شوند.
٢) کاستن از تنش: حتی در مسائل اجتماعی نیز، کمدی میتواند از تنش موجود بکاهد و با دریافت خنده، نزدیکی و همدلی به مردم تزریق کند.
٣) ایجاد فاصله احساسی: وقتی درباره مشکلات جدی و ناخوشایند با شوخی و طنز صحبت شود، از احساسات شدید افراد به آن مشکلات، کاسته میشود و کمک میکند تا از نقطه نظر دیگری به آنها نگاه کنیم.
۴) فرهنگ: گاهی از کمدی میتوان در جهت نقد اجتماعی و انتقاد از وضعیتی آشوبناک استفاده کرد.
به طور کلی، خندیدن، میتواند یک فرایند درمانی اجتماعی باشد و دید ما را نسبت به مسائل، تغییر دهد.
زودپز نیز، بعنوان یک اثر کمدی، از این قواعد مستثنی نبوده، و علیرغم فجایعی که به ما نشان میدهد، میتواند مخاطب را به خنده وادارد و بار دیگر ماهیت کمدی را یادآور شود: «بله! میتوان به یک فاجعه خندید.»