bato-adv
کد خبر: ۷۸۹۰۴۳

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

تاریخ گواهی می‌دهد که آب و خاک «خلیج فارس»، چون خون و تن بخشی از وجود هر ایرانی است و هر گونه دست درازی به سر حدات و کرانه‌های آن اعلان جنگی آشکار علیه ایرانیان خواهد بود که بار‌ها با اهدای خونشان خلیج فارس را از گزند تجزیه و اشغال حفظ کرده‌اند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۳۰ مهر ۱۴۰۳

شرایط این روزهای کشورمان ما را یاد ایام گذشته می‌اندازد؛ روزهایی که تازه انقلاب اسلامی پیروز شده بود و هرکس به فکر سهم خواهی بر آمده بود تا به پاس دست مزد مبارزه‌اش به بخشی از خاک میهن‌مان دستبرد بزند.

به گزارش ایسنا، گروهی در ترکمن صحرا و جناحی در کردستان و عده‌ای هم در جنوب ایران به فکر چند پاره کردن کشورمان بودند. دشمنان کشور، از آمریکا گرفته تا رژیم بعثی صدام و احزاب کومله و دموکرات آن زمان  تلاش کردند تا ایران را به‌ویژه از نظر قومی و مذهبی به سوی تجزیه بکشانند.

درسی که تجزیه‌طلبان داخلی و خارجی از جنگ با ایران گرفتند

پس از ناکامی این طرح‌شان آنها جنگی را به رهبری صدام بر کشورمان تحمیل کردند که هشت سال به طول انجامید و بیش از ۲۲۰ هزار تن شهید شدند تا چشم طمع دشمنان را با شهادت‌شان کور کنند و دندان‌هایی که برای دریدن خاک میهن تیز کرده بودند بشکنند.

هم اکنون نیز همین طرح بار دیگر با چهره ای دیگر در حال تکرار است و سران کشورهای اروپایی در کنار اعضای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال پی ریزی طرحی حقوقی هستند تا سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) به خاک امارات ضمیمه کنند. نکته این است که این جزایر پیش از تشکیل و اعلام استقلال امارات توسط ایران از اشغالگران انگلیسی پس گرفته شده است.

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

نام خلیج فارس بر سنگ قبر نیروهای آمریکایی

جزایر سه گانه ایرانی بوموسی یا ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک علاوه بر آنکه بخشی از خاک ایران است، به جهت آنکه حاکمیت را بر بخش عمده خلیج فارس تثبیت کرده، اهمیت راهبردی برای ملت ایران دارد و اساساً تلاش برای تغییر نام خلیج فارس توسط عرب‌ها، مقدمه‌ای برای دست گذاشتن بر روی این سه جزیره و چه بسا در دهه‌های بعد بر روی دیگر جزایر ایران است.

سرکشی خلیج فارس مقابل دشمنان در طول تاریخ

این در حالی است که روزگار هرمز هیچگاه بر وفق مراد بیگانگان نبوده است. سال ۱۰۰۰ شمسی، شاه عباس که نیروی دریایی نداشت، تدبیر کرد و با کمپانی تازه‌تأسیس هند شرقی که آن‌موقع هنوز چندان قدرت نگرفته بود، هماهنگ کرد و قرار شد در جنگ با پرتغالی‌ها طرف آن‌ها را نگیرند و کمکشان نکنند و چند تا کشتی تجاری کمپانی را هم در اختیار سپاهیان ایران بگذارند تا بتوان به جزیره‌ها سرباز اعزام کرد. سال بعدش «امام‌قلی خان» سردار صفوی که حاکم فارس هم بود، رفت بندر گمبرون را گرفت و همان‌موقع نامش شد بندرعباس و بعد قشم را گرفت و بعد به قلعه پرتغالی‌ها در جزیره هرمز حمله برد و ده‌ها هزار سرباز ایرانی در نبردی سخت در خاک خودشان رشادت کردند و بیگانه را تسلیم و اخراج کردند.

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

از آن زمان خلیج فارس که هزاران سال و همیشه تاریخ ایرانی بود، ایرانی ماند و سال ۱۳۸۴ شمسی نیز روز اخراج پرتغالی‌ها از جزیره هرمز در تقویم شد «روز ملی خلیج فارس».

خلیج فارس داستان‌های حماسی فراوانی دارد. در زمان رضا شاه پهلوی نیز به دنبال شکست مذاکرات ایران و انگلیس درباره بازپس‌گیری جزایر سه‌گانه ایران، مقامات دولتی و نظامی ایران در سال‌های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ میلادی از جزایر تنب دیدار کردند. در این بازدیدها دریادار «غلامعلی بایندُر» فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش ایران پس از گفتگو با ساکنان جزیره به مقامات نظامی بریتانیا اظهار کرد که تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، بخشی از سرزمین ایران است.

پایین کشیدن پرچم انگلیس در خلیج فارس

یکی دیگر از اقدامات بایندر استقرار پرچم ایران در بندر باسعیدو است که البته پس از فعالیت‌های دیپلماتیک است. از آنجا از دوره فتحعلی‌شاه تحت عنوان یک قرارداد انگلیسی‌ها در این جزیره مستقر شده و طی این قرارداد در جزیره سیستم تلگراف و تلفن ایستگاه‌های دریایی مجاور آن را کنترل می‌کردند و در آنجا انبار آذوقه و مهمات ساختند و هر گونه رفت و آمد را تحت نظارت خود گرفتند و روز به روز این نفوذ را گسترش دادند که پس از استقرار نیروی دریایی ایران این وضعیت با اعتراض بایندر مواجه شد که از ستاد ارتش خواست این موضوع و برافراشته شدن پرچم انگلیس در بندر باسعیدو را بررسی کند. او تنها به این حرکت بسنده نکرد و با فرمان حرکت به فرمانده ناو «پلنگ» خواست به بندر مذکور برود و پرچم انگلیس را پایین بکشد و پرچم ایران را در ساحل آن بیافروزد.

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

خلیج فارس بعد ازپیروزی انقلاب اسلام نیز شاهد رشادت‌های فراوان بوده و هست. یکی از این فداکاری‌ها را گروهی ار زمندگان به فرماندهی نادر مهدوی رقم زدند.

خلیج فارس گورستان آمریکایی‌ها

شانزدهم مهرماه ۱۳۶۶ «سردار شهید نادر مهدوی» همراه سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدی‌ها، سردار شهید مجید مبارکی و عده‌ای دیگر، برای انجام گشت‌زنی و حفاظت از آب‌های نیلگون خلیج فارس، با استفاده از سه فروند قایق تندرو توپ‌دار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت می‌کنند.

تعدادشان ۱۱ نفر بود که در ناوچه طارق سرداران شهید مهدوی، بیژن گرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی بودند و فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود.

آنها در تاریخ موعود و ساعت مشخص شده پس از مدتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می‌رسند و بعد از ادای فریضه نماز و استراحت جزئی دور هم جمع می‌شوند که از وجود دشمن مطلع می‌شوند.

پس از رسیدن به جزیره فارسی صدای انفجار مهیب ناشی از انهدام رادار پایگاه فرماندهی توسط بالگردهای آمریکایی را شنیدند و لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و هم‌رزمانش یک فروند بالگرد کبری MS۶ متعلق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود دیدند.

سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را برای انجام عملیات مقابله به مثل فرا می‌خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی‌ها قرار می‌گیرد.

ایرانی جان می‌دهد؛ اما خلیج فارس را نه

سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدت در تب و تاب این می‌افتند که بالگرد را بزنند. پس از درگیری شدید، آنها موفق شدند با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر کنند و همگی با همه وجود صلوات و تکبیر می‌فرستادند. تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته بودند.

دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می‌آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می‌پرسند. دست و پای نادر توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌کند. نادر مهدوی به اتفاق بیژن گرد هم به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلیک می‌کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی‌ها از آب بودند که پس از ۲۰ دقیقه رزم جانانه زنده به چنگال دشمن افتادند.

پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور عمان تحویل مقام‌های ایرانی و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. هنگامی که پیکر مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست‌ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می‌داد که دشمن، حتی از جسم بی‌جان این سردار شهید نیز می‌ترسیده است.

مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین