تکلیف قطعی و نهایی حرب رستاخیز که باحتمال قریب به یقین بصورت فعلی باقی نخواهد ماند. بعد از ظهر امروز روشن خواهد شد و با گزارش مهمی که دکتر جواد سعید به اعضای هیأت اجرایی خواهد داد دیگر حزبی بصورت فعلی رستاخیز وجود نخواهد داشت. دکتر جواد سعید در جلسه بعد از ظهر امروز با عنوان دبیر کل حزب گزارشی خواهد داد و همین گزارش است که سرنوشت محتوم حزب را تعیین خواهد کرد. در پی تصمیمی که هیأت اجرایی خواهد گرفت دکتر سعید نیز از مقام دبیرکلی حزب استعفا خواهد کرد.
مرداد ۱۳۵۲ و در حاشیه سفر شاه به آمریکا، مشخص بود که ایران در حال رفتن به مسیر دیگری است. مسیری که در سیاست روز، چندان رویکردهای منطقی بر آن حاکم نبود و بوی دستور میداد. اگرچه شاه یکسال بعد از این سفر تصمیم خود را برای بستن فضای سیاسی اجرایی کرد، اما از همان زمان، فکر محدودسازی اقتصاد و سیاست در ذهن او پرورانده میشد.
به گزارش انتخاب، تغییر ریل سیاستگذاران اقتصادی، حذف عالیخانی و یگانه و رفتن به سوی ایرانی سراسر نفت و پول پاشی، نخستین گام شاه برای محدودسازی عینی فضای کشور بود. در دهه پنجاه، شاه ایدههای سیاسی خود را نیز پیش برد که موجب افزایش تنش در سطح عمومی جامعه و افزایش درگیری با نیروهای سیاسی و اپوزیسیون شد.
افزایش درگیری با سازمانهای مسلح در فاصله سال ۵۰ تا ۵۴، اعدام گلسرخی در سال ۵۲، تأسیس حزب رستاخیز در اسفند ۵۳ و اعدام بیژن جزنی در فروردین ۵۴ که همزمان با تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بود، سیر تندی است که شاه در سیاست ورزی خود پس از بازگشت از آمریکا پیمود. شاه که احساس میکرد همه چیز را باید با غرب هماهنگ کند، از واقعیت جامعهی خود دور ماند.
عدم تنظیم رابطهی شاه با جامعهی ایرانی در این فضای جدید، باعث افزایش حس بیگانگی جامعه با نهاد قدرت شد. حزب رستاخیز در این بین، تیر آخری بود که شهروند ایرانی از جمله طبقه متوسط خورد. اسفند ۵۳، تمامی احزاب منحل و حزبی واحد به نام رستاخیز تأسیس شد که اعضا آن سمتهای بالا حکومتی و شهری را دریافت میکردند. انجمن شهرها، وزارتخانهها و معاون وزرا از جمله مراکزی بودند که عمده رؤسا و اعضا آن از حزب رستاخیز انتخاب میشدند. در این بین جامعه مذهبی نیز تقابل جدی با رستاخیز پیدا کرد. برخی از علما عضویت در این حزب را حرام اعلام کردند و همین مسأله، تنش با رستاخیز را جدیتر کرد. تمامی هزینههای حکومت شاه برای زنده نگه داشتن رستاخیز هم نتیجه نداد و این حزب دستوری به موجودی ضد خود تبدیل شد.
رستاخیز پس از فراز و نشیبهای بسیار که پرداختن به آن کتابهای زیادی میطلبد، در مهر ماه ۱۳۵۷ و در اوج بحرانهای سیاسی، منحل شد. حزبی که آمده بود ثبات را برای شاه تضمین کند، در شرایط بی ثباتی از بین رفت. با بررسی روزنامههای سال ۵۷، به نکات جالبی درباره این موضوع برمی خوریم.
روزنامه کیهان در شماره روز ۳ مهر ۱۳۵۷ خود در گزارشی با عنوان «انحلال تشکیلات حزب رستاخیز» گفتگویی با دکتر جواد سعید، آخرین رئیس مجلس شورای ملی، منتشر کرد و نوشت:
تکلیف قطعی و نهایی حرب رستاخیز که باحتمال قریب به یقین بصورت فعلی باقی نخواهد ماند. بعد از ظهر امروز روشن خواهد شد و با گزارش مهمی که دکتر جواد سعید به اعضای هیأت اجرایی خواهد داد دیگر حزبی بصورت فعلی رستاخیز وجود نخواهد داشت. دکتر جواد سعید در جلسه بعد از ظهر امروز با عنوان دبیر کل حزب گزارشی خواهد داد و همین گزارش است که سرنوشت محتوم حزب را تعیین خواهد کرد. در پی تصمیمی که هیأت اجرایی خواهد گرفت دکتر سعید نیز از مقام دبیرکلی حزب استعفا خواهد کرد.
دکتر سعید در توجیه استعفای خود گفت: «چون من دبیر کل حزب رستاخیز فراگیر باید میبودم و دیگر این حزب وجود ندارد مین یا فرد دیگری نمیتوانیم دبیر کل آن باشیم.»
دکتر سعید گفت: «با توجه باینکه اساسنامه، تشکیلات سازمان وضع مالی و ارکان حزب بر مبنای اساسنامهای که متعلق به حزب فراگیر رستاخیز بوده تعیین شده است و در حال حاضر حزب رستاخیـزفراگیری خود را از دست داده است با توضیحاتی که امروز در این مورد به اعضای هیأت اجرایی حزب خواهم داد هیأت اجرایی به احتمال قوی تصمیم مقتضی خواهد گرفت و با این تصمیم از همین امروز موجودیت حزب رستاخیز بصورت فعلی منتفی خواهد بود»
دکتر سعید درباره بودجه حزب گفت: «از همان روز که حزب رستاخیز فراگیری خود را از دست داد و من بعنوان قائم مقام حزب انتخاب شدم بودجه حزب قطع شد و دیناری از دولت پول نگرفته و نخواهیم گرفت.»
دکتر سعید گفت: «کمیسیونی از هیأت اجرایی تعیین میشود تا نسبت کلیه اموال حزب رستاخیز تصمیم بگیرد و آنچه را که مربوط به حزب رستاخیز است. در اختیار دولت قرار خواهد داد. همچنین دولت تکلیف آن عده از کارمندانی که بسطور رسمی در حزب رستاخیز مشغول کار بوده و هستند روشن خواهد کرد و احتمالاً سوابق انها بازخرید خواهد شد.»
دکتر سعید افزود: در حال حاضر حزب رستاخیز ۳۳ ساختمان استیجاری در اختیار دارد که همه آنان در اختیار دولت قرار خواهد گرفت و اجاره آنان فسخ خواهد شد. محل جدید حزب نیز که ساختمان آن در زمان حزب ایران نوین آغاز شده بود در اختیار دولت قرار خواهد گرفت. روزنامه ارگان حزب رستاخیز نیز در صورتی که خود کفا باشد به فعالیت خود ادامه خواهد داد. دکتر جواد سعید که چند بار روی و منتفی بودن موجودیت حزب رستاخیزی تکیه میکرد در پاسخ این سؤال که آیا حزب رستاخیز در آینده با تشکیلات و سازمان دیگری به فعالیت خود ادامه خواهد داد تأکید کرد که در صحنه مبارزات سیساسی و حزبی، ما دیگر حزبی بنام رستاخیز نخواهیم داشت، ولی ممکن است احزاب دیگری بنا قبول سه اصل رستاخیزی فعالیت سازمانی و تشکیلاتی خود را آغاز کنند.
از دکتر سعید سؤال شد با توجه به اینکه موجودیت حرب رستاخیز منتفی خواهد شد و شما نیز خود بخود از دبیر کلی ان مستعفی خواهید شد ایا تصمیم ندارید که شخصاً حرب جدیدی تأسیس کنید؟
دکترسعید: به این سؤال نمیتوانم پاسخ دهم.
کیهان در ادامه گزارش خود درباره کارنامه حزب رستاخیز نوشت:
کارنامه حزب رستاخیز با عمر سه سال و نیمه آن
سیزدهم حزب رستاخیز ملت ایران که امروز قرار است پایان فعالیت آن اعلام شود در تاریخ یازدهم اسفند ماه ۱۳۵۳ تشکیل شد. اولین دبیر کل این حزب امیر عباس هویدا نخست وزیر وقت بود در اسفند ماه همان سال یک کمیته چهار نفری مأمور تهیه طرح تشکیلاتی حزب شدند که در پی آن اساسنامه و مرامنامه حزب در بیست و هفتم اسفند ماه ۱۳۵۳ تهیه شد و در بیست و یکم فروردین ماه ۱۳۵۴ رسماً منتشر و اعلام شد. ارکان حزب طبق این اساسنامه کنگره کمیته ملی شورای مرکزی و دبیر کل بودند.
اولین کنگره نمایندگان مؤسس حزب رستاخیز در دهم اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ با شرکت پنج هزار نفر شروع بکار کرد. در این کنگره اساسنامه اولیه حزب تغییر کرد و دفتر سیاسی حزب بعنوان یک رکن جدید به ارکان حزب افزوده شد. پس از تشکیل این کنگره فریدون مهدوی بعنوان اولین قائم مقام دبیر کل معرفی شد. در هیجدهم تیرماه ۱۳۵۴ دو جناح در داخل حزب تشکیل شد. این دو جناح بنام جناح لیبرال سازنده برهبری هوشنگ انصاری و جناح ترقی خواه برهبری جمشید آموزگار بودند.
در اولین سالگرد تشکیل حزب رستاخیز اعلام شد که بیست و سه میلیون ایرانی عضو بیست هزار کانون حزبی که در سراسر ایران تشکیل شده است میباشند. اولین کسنگره حزب اول آبانماه ۱۳۵۵ تشکیل هم و جمشید آموزگار بعنوان دبیر کل جدید انتخاب و معرفی گردید. در دوران دبیرکلی آموزگار هوشنگ انصاری همچنان رهبری جناح سازنده را داشت و عبدالمجید مجیدی رهبری جناح پیشرو را بعهده گرفت. سومین دبیر کل حزب رستاخیز محمد باهری بود که در تاریخ هفدهم مردادماه ۱۳۵۵ باین سمت انتخاب گردید. دوران دبیر کلی محمد باهری کمی بیش از یکسال بطول انجامید و در تاریخ پانزدهم دی ماه ۱۳۵۶ مجدداً جمشید آموزگار نخست وزیر وقت دبیر کل حزب شد.
در سال ۱۳۵۷ که عملاً وضع حزب متزلزل بنظر میرسید بودجه حزب نسبت به سال گذشته ١٦٠ میلیون تومان کاهش یافت. نخستین شورای مرکزی حزب رستاخیز در تاریخ سیام اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ تشکیل شد. در تیرماه همین سال جناح سومی در حزب تشکیل شد که گروه بررسی مسائل ایران نام گرفت، اما این گروه که رهبری آن را هوشنگ نهاوندی به عهده دارد، هیچگاه حاضر نشد قبول کند که یکی از جناحهای حزب است.