پوتین گفت که او مجبور شد با حمله سعی کند "جنگ را متوقف کند". پوتین در مصاحبه این اظهارات و دلایل را برای توجیه عمل خود مطرح کرد: اوکراین اعلام کرد که توافقات مینسک را که به جنگ قبلی در سال های 2014-2015 پایان داده بود رها می کند (تا حدی حقیقت دارد)، ناتو در حال ساخت پایگاه های نظامی در اوکراین برای حمله به روسیه بود (ادعای کاملا ساختگی است)، اوکراین قصد حمله به مناطق تحت اشغال روسیه در منطقه دونباس را داشت (اطلاعات نادرست) یا به این دلیل که اوکراین توسط رئیس جمهوری یهودی با نمایندگان راست افراطی در پارلمان و در کل توسط نئونازی ها تسخیر شده است.
فرارو- مصاحبه "تاکر کارلسون" با "ولادیمیر پوتین" از برخی جهات به همان اندازه ترسناک بود که بسیاری از آن می ترسیدند. کارلسون پرسش هایی را مطرح کرد تا به پوتین کمک کند تا نیمه حقیقت را همراه با دروغ های آشکار خود در مورد جنگ اوکراین ارائه دهد تا هیچ کس نتواند آن را به چالش بکشد. این هدیه ای برای پوتین بود.
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ؛ با این وجود، علیرغم آن که اکثریت قریب به اتفاق بینندگانی که با وسواسهایی که پوتین را به سمت جنگ سوق داد ناآشنا هستند کارلسون نیز خدماتی واقعی به پوتین ارائه داد. برای مثال، پوتین در مواجهه با این پرسش که چرا در زمان تصمیم گیری برای حمله معتقد بود که ایالات متحده در حال آماده سازی یک حمله غافلگیر کننده است به خود زحمت پاسخ دادن به پرسش کارلسون را نداد. در عوض، او در مصاحبه سخنرانی ای در مورد تاریخ روسیه و اوکراین از سال 862 پس از میلاد مسیح ایراد کرد! کارلسون به طور مداوم می پرسید که چرا تمام این موارد مرتبط با یکدیگر هستند و پوتین توضیح می داد به دلیل اعتقاد ظاهرا صادقانه اش به بازپس گیری سرزمینی که حق روسیه بوده و در گذشته در تملک آن کشور بوده و بدین خاطر به اوکراین حمله کرده است.
برای هر فردی که از نزدیک اخبار مرتبط با اظهارنظرهای پوتین و روند جنگ روسیه علیه اوکراین را دنبال می کند هیچ چیز تازه ای در مصاحبه شخص او با کارلسون وجود نداشت. سخنان تاریخی پوتین با طرح ادعای مصنوعی بودن موجودیت اوکراین بسیار آشناست. او در سال 2021 میلادی در حالی که برای درگیری آماده می شد مقاله ای بیش از 5000 کلمه در مورد این موضوع نوشت و افسران خود را وادار کرد آن را بخوانند. به عنوان تاریخ موضوعات مطرح شده توسط پوتین تا حد زیادی تخیلی هستند. با این وجود، اعتقاد او به استدلال اش برای درک این که چرا وی تلاش کرد کی یف را تحت تصرف خود درآورد ضروری می باشد. پوتین برخلاف نظر 3.6 میلیون نفر ساکن کی یف آن نقطه از جهان را بخشی از کشور و ملت روسیه می داند. نارضایتی او از گسترش قلمروی ناتو به سوی شرق اروپا مطمئنا در تصمیم اش برای حمله به اوکراین نقش داشته اما با مصاحبه اخیر مشخص شد که دلیل اصلی نبود و نقش حمایتی داشته است.
برای درک این که تحلیل های تاریخی پوتین تا چه اندازه پیچیده است آن چه را که او در مورد دوره شناخته شده تر جنگ جهانی دوم گفت در نظر بگیرید. در اینجا، ادعای مهمی که او می خواست مطرح کند آن بود که لهستان با آدولف هیتلر هنگام حمله به ورشو در سال 1939 همکاری می کرد. در همین حال، در واقع اتحاد جماهیر شوروی در همان سال پیمانی را با هیتلر امضا کرد تا لهستان را بین خود تقسیم کنند و موافقت کرد که در جنگ با آلمان به بریتانیا و فرانسه نپیوندد. با این وجود، روسیه به وعده خود عمل نکرد زیرا هیتلر پیمان شکنی کرد و دو سال بعد از امضای توافق به سوی مسکو لشکرکشی نمود در آن زمان بود که شوروی به جنگ پیوست.
با این وجود، پوتین خوش شانس بود که کارلسون در آنجا حضور داشت تا او را به پیام اصلی خود بازگرداند! یعنی طرح این استدلال به مخاطب که روسیه قربانی تجاوز غرب است و چاره ای جز حمله به کشوری دیگر نداشته است. پوتین گفت که او مجبور شد با حمله سعی کند "جنگ را متوقف کند". پوتین در مصاحبه این اظهارات و دلایل را برای توجیه عمل خود مطرح کرد: اوکراین اعلام کرد که توافقات مینسک را که به جنگ قبلی در سال های 2014-2015 پایان داده بود رها می کند (تا حدی حقیقت دارد)، ناتو در حال ساخت پایگاه های نظامی در اوکراین برای حمله به روسیه بود (ادعای کاملا ساختگی است)، اوکراین قصد حمله به مناطق تحت اشغال روسیه در منطقه دونباس را داشت (اطلاعات نادرست) یا به این دلیل که اوکراین توسط رئیس جمهوری یهودی با نمایندگان راست افراطی در پارلمان و در کل توسط نئونازی ها تسخیر شده است.
کارلسون چه به دلیل ناآگاهی بوده باشد و یا به دلیل حضور هدفمند در کرملین دقیقا برای ترویج این نوع جعلیات و ادعاهای ساختگی پوتین هیچ کاری برای به چالش کشیدن ادعاهای رئیس جمهور روسیه انجام نداد. بررسی کامل واقعیت مصاحبه آنان نیازمند چندین ستون است.
با این وجود، تنها یک بار زمانی که پوتین گفت "ایوان گرشکویچ" گزارشگر زندانی شده روزنامه وال استریت ژورنال جاسوس است کارلسون نظر او را رد کرد. اگر کسانی که مصاحبه را تماشا می کردند به ماهیت بی ربط حرف های به اصطلاح تاریخی پوتین پی برده و متوجه شده باشند که استدلال های او ساختگی بوده این سیرک ارزش پخش شدن را داشته است. با این وجود، آنان باید عمیقا مراقب تمام ادعاهای خودخواهانه پوتین در مورد تمایل اش به برقراری صلح باشد به شرط توقف تسلیح اوکراین توسط امریکا باشند. این کار پیش تر انجام شده و پاسخ روسیه پیشروی بیش تر به سوی خاک طرف مقابل بوده است. مخاطبان همواره باید مدنظر داشته باشند همان طور که پوتین خود در مصاحبه اش اشاره کرد او یک مامور سابق کا گ ب بوده است. تظاهرکردن، ریاکاری و پنهان کردن نیت برای او یک شگرد است نه چیزی که از آن شرمسار شود. این مصاحبه ای نبود که هیچ روزنامه نگاری بتواند به آن افتخار کند. کارلسون حتی یکبار هم از پوتین در مورد قتل عام ارتکابی توسط سربازان روس در بوچا در خارج از کی یف یا کشتار اوکراینی ها توسط سربازان روس در نقاط دیگر اوکراین پرسشی مطرح نکرد. او در مورد آدم ربایی های صورت گرفته در اوکراین توسط روس ها که شواهد و مستندات در مورد آن وجود دارد و در مورد سایر سوء استفاده های صورت گرفته از اوکراینی ها در سرزمین های اشغالی هیچ سوالی مطرح نکرد.
ما نمی دانیم کارلسون واقعا به چه چیزی اعتقاد دارد یا فکر می کند شغل اش چیست! او عمیقا بدبین به نظر می رسد. با این وجود، او باید به این فکر کند که اگر یک روزنامه نگار روس بود پس از مصاحبه با "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین به مسکو باز می گشت تا رئیس جمهور اوکراین بتواند "حقیقت را به گوش روس ها برساند". نخست آن که روش ها چنین شو یا نمایشی را نمی دیدند. رژیم تحت زمامداری پوتین تمام رسانه های جمعی را تحت کنترل دارد و سانسوری سراسری بر روی اینترنت اعمال کرده است. دوم آن که "کارلسونوف"! (اگر روس بود نام اش این بود) یا توسط حکومت روسیه بازداشت می شد و یا در فکر آن بود که سازمان های امنیتی روسیه او را چگونه سر به نیست خواهند کرد. کارلسون آمریکایی البته اکنون می تواند به راحتی نفس بکشد چرا پس از بازگشت به امریکا خطری او را تهدید نمی کند. با این وجود، مصاحبه او با پوتین آن هم به این شکل توهینی به خبرنگاران و روزنامه نگاران واقعی در روسیه است. آنان به نمایش شجاعت روزنامه نگاری در مقابل پوتین نیاز داشتند. "یوری شچکوچیخین" روزنامه نگار روس در سال 2003 میلادی پس از 16 روز ابتلا به یک بیماری مرموز جان خود را از دست داد که مشخص است بر اثر مسمومیت توسط سم به آن مبتلا شده بود. او در حال بررسی یک پرونده فساد در میان مجریان قانون بود و حتی از پوتین خواسته بود که به آن رسیدگی کند. به گفته کمیته حفاظت از روزنامه نگاران مستقر در نیویورک شچکوچیخین یکی از 43 روزنامه نگاری است که از زمان به قدرت رسیدن پوتین در سال 2000 میلادی به این سو در روسیه به قتل رسیده اند. گزارشگران بدون مرز یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در پاریس گزارش داده که در حال حاضر 39 روزنامه نگار از جمله گرشکویچ در زندان های روسیه به سر می برند.
واقعیت آن است که درست ترین چیزی که کارلسون گفت در کلیپی بود که پیش از پخش مصاحبه کامل خود با پوتین بیان کرد و در آن اشاره نمود که چرا برای دیدن پوتین به روسیه رفته است. اگرچه او قصد داشت روزنامه نگاران دیگر را تحقیر کند اما سخنان اش هدف اصلی کارش را توصیف کردند: "این روزنامه نگاری نیست. این پروپاگاندای دولتی است پروپاگاندایی از زشت ترین نوع آن نوعی که جان مردم را می گیرد".