فراروـ صبا عباسپور؛ فیلم لامینور، آخرین ساخته داریوش مهرجویی چندی پیش اکران شد. لامینور که نام یک آکورد در ساز گیتار است، داستان دختری به نام نادی است که به موسیقی علاقه زیادی دارد؛ اما پدرش مانعی در این راه است و داستان بر سر همین مخالفتها پیش میرود.
به گزارش فرارو؛ نادی به موسیقی علاقه دارد و پدر بازاری و متعصبش مانع اوست. در عین حال نادی را میبینیم که با بلوز و شلوار در خیابانهای شهر دوچرخه سواری میکند، حدی از آرایش دارد و موهایش به وضوح همیشه پیداست. گویا تعصب پدر فقط برای موسیقی است، کما اینکه در قسمتی از فیلم هم میبینیم که مانع از رفتن نادی به کنسرت خواننده محبوبش میشود.
درباره شخصیتها حرف بسیار است. اول از همه سیامک انصاری که در نقش پدر متعصب سعی داشته تا بازی متفاوتی از خود ارائه بدهد؛ اما بازی او چندان تفاوتی با نقش کیانوش در سریال طنز شبهای برره ندارد؛ به همان اندازه کمیک و غیر قابل باور. ما از یک پدر مذهبی و متعصب فقط مخالفتش با موسیقی را میبینم. در هیچ کجای داستان کارگردان تلاش نکرده حتی به اندازه یک تسبیح گرداندن، نماز خواندن و یا کنشهای دیگر مربوط به این قشر، شمهای از مذهبی بودن این شخصیت را به ما نشان بدهد.
بیننده در هیچ کجای داستان نمیتواند قدم به دنیای این پدر بگذارد و شخصیت او را از نزدیک لمس کند.
پردیس احمدیه در نقش نادی دختری منفعل و پذیراست که تنها واکشنش در مقابل سختگیریهای پدر، گریه است. علی نصیریان در نقش پدربزرگ با اینکه یکی از اسطورههای سینمای ایران است و شاهکارهای درخشانی در کارنامهاش دارد، یکی از بدترین بازیهای خود را در مقابل دوربین برده است و بهناز جعفری در نقش مادر با همان چند خط دیالوگی که در کل فیلم دارد، هیچ تلاشی برای نشان دادن و جا انداختن نقشش برای بیننده نمیکند. بماند که گریمور با یک گریم سنگین چنان به صورت اغراقآمیز چهرهاش را پیر کرده است که برای من بیننده این سوال پیش میآید که آیا بهناز جعفری نمیتواند با همین سن و سال فعلی خودش مادر یک دختر ۲۰ ساله باشد؟!
مهمترین ضعفی که در فیلم لامینور توجهم را جلب کرد، ضعف شخصیتپردازی است. البته گمان میکنم «فقدان شخصیتپردازی» واژه مناسبتری باشد. گویا نویسنده و کارگردان هیچ تلاشی نکرده تا بیننده دستکم بتواند با یکی از شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کند، تا جایی که حضور کوتاه بازیگرانی مانند علی مصفا و علیرضا داوود نژاد هم نتوانسته به این آشفته بازار کمکی کند.
آنچه بیش از همه در لامینور مشاهده میشود، نداشتن داستان است. بیننده در نهایت متوجه نمیشود حرف و سخن اصلی فیلم چه بود و این همه هیاهو برای چیست! داستانی که بیمحابا با خاطرهگویی و تغییر مداوم سکانسها شروع میشود و در آخر بدون نتیجه رها میشود، طوری که حتی نمیتوان پایان بازی را برایش در نظر گرفت.
برشهای زمانی و مکانی در لامینور طوری طراحی شده است که خط زمان و مکان از دست میرود و طول میکشد تا بیننده بفهمد کجای داستان ایستاده است. گرچه برخی از منتقدین معتقدند که مهرجویی سعی داشته با لامینور نسخه مکملی از «سنتوری» را ارائه بدهد؛ اما کارگردان با انتخاب یک موضوع کلیشهای و دستمالی شده، ناکام ماندن پیاپی موقعیتها، نپرداختن به شخصیتها و تکرار کسالت بار ویژگیهای هر کدام از آنها با ارائه بازیهای ضعیف درنهایت نتوانسته حتی به مرزهای سنتوری نزدیک شود. لامینور به صورت خلاصه فیلمی بود که گویا به صورت بداهه ساخته شده است، بدون هیچ کوششی برای خلق داستان.
داریوش مهرجویی را با «هامون» شناختم. پیشتر فیلمهای دیگری از این کارگردان دیده بودم؛ اما شناخت عمیقم از او با فیلم هامون بود. فیلمی که در کلاسهای نقد ادبی دکتر پاینده در دانشگاه نقد شد و برای هر سکانس و صحنهاش جزوهها نوشتیم. مهرجویی دستکم برای من کارگردانی بود که در پس بیشتر فیلمهایش معنایی عمیق نهفته بود که ساعتها جای نقد داشت.
لامینور که شروع شد و ده دقیقه از آغاز فیلم گذشت، گمان کردم اشتباهی فیلم دیگری را پلی کردهام. برگشتم و دوباره به تیتراژ اول فیلم نگاه کردم و مطمئن شدم که لامینور است. تا اواسط فیلم هم باورش برایم سخت بود که آنچه میبینم، ساخته مهرجویی باشد و هنوز منتظر معجزهای بودم تا روند داستان را تغییر بدهد، معجزهای که تا صحنه پایانی فیلم هم اتفاق نیفتاد.
در اوج خداحافظی کردن و در خاطرهها ماندن کار شایستهای است که آقای داریوش مهرجویی تن به آن نداد تا خاطرات خوش فیلم سازی ایشان با فیلمهایی مثل هامون، پری، لیلا، اجاره نشینها، سنتوری و... در خاطرمان جاودانه بماند.
لامینور به کارگردانی داریوش مهرجویی، تهیه کنندگی رضا درمیشیان و نویسندگی مشترک داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر در سال ۱۳۹۸ ساخته و در هفتم اردیبهشت ۱۴۰۱ اکران شد. علی نصیریان، سیامک انصادری، پردیس احمدیه، بهناز جعفری، علی مصفا، علیرضا داوود نژاد، مهرداد صدیقیان و... از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.