فرارو- ژنرال «والری زالوژنی» فرمانده کل نیروهای مسلح اوکراین در سبک جنگی از رویهای انعطافپذیر استفاده میکند و در مقابل، «الکساندر ولادیمیروویچ دورنیکوف» مسئول فعلی عملیات نظامی در حمله روسیه به اوکراین شیوه هجوم بیرویه و شدید نیروها را در دستور کار قرار خواهد داد.
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز، دو فرمانده ارشد نیروهای روسیه و اوکراین قرار است در درگیری مارپیچ در اوکراین که به مخربترین و مرگبارترین درگیری اروپا از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل شده رودررو شوند.
هفته گذشته، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه به امید نجات یک تهاجم هفت هفتهای مهم یک نظامی کهنه کار به نام ژنرال «الکساندر دورنیکوف» را به عنوان جایگزین رهبری نظامی خود در اوکراین منصوب کرد.
ده ماه پیش از آن، «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین با پیش بینی حمله پیش رو ژنرال «والری زالوژنی» محصول چرخش این کشور پس از شوروی به سمت غرب را به فرماندهی نیروهای اوکراینی در دفاع ناامیدانه در برابر دشمن قدرتمندتر منصوب کرد.
نتیجه این دوئل نه تنها آینده اوکراین را به عنوان یک کشور مستقل تعیین میکند بلکه روابط بین الملل در اروپا و فراتر از آن را برای دهههای آینده شکل خواهد بخشید. روسیه ظاهرا میخواهد اوکراین را ضمیمه خاک خود کند و در عین حال با زور در مرکز روابط جهانی قرار گیرد. پوتین با فتح اوکراین به دنبال نشان دادن این است که سلطه نظامی و اقتصادی غرب به پایان رسیده است.
ایالات متحده و اروپا با حمایت از یک جنگ نیابتی در تلاش هستند تا نظم نوین جهانی پس از شوروی را که توسط دموکراسیهای لیبرال رهبری میشود تقویت کنند. اوکراین نیز میخواهد یکی از دموکراسیهای لیبرال در این نظم نوین جهانی باشد.
حتی فلسفههای جنگ آفرینی دو فرمانده نیز بازتاب دهنده دیدگاههای رقابتی دو کشور در حوزه سیاستگذاری هستند: ارتش روسیه مانند سبک سیاستگذاریهایش بسیار متمرکز باقی مانده در حالی که نیروی تازه تشکیل شده اوکراین به سبک غربی انعطافپذیر است. از نظر نظامی، این مسابقه هم چنین نوعی رقابت بین یک جالوت روس و یک داوود چابک و جوانتر اوکراینی است.
دورنیکوف ۶۰ساله سبکی از حمله مسلحانه را انجام میدهد که با بمباران از راه دور مشخص میشود و به ناچار منجر به تخریب انبوه و بیتوجهی به مرگ غیرنظامیان میشود. زالوژنی طرفدار حملات ضربهای به کاروانهای سنگین است. این دو، سبکهایی از جنگ هستند که مسیرهای متفاوتی را بازتاب میدهند.
دورنیکوف در جنگ دوم چچن، که یک دهه پس از سال ۱۹۹۹ میلادی به طول انجامید فرماندهی یک جوخه را برعهده داشت. شورش استان جدا شده چالشی فراتر از از دست دادن تسلط مسکو در اروپای شرقی برای تجزیه احتمالی خود روسیه پیش از فروپاشی شوروی بود.
پوتین در شب سال نوی ۱۹۹۹ میلادی مسئولیت امور در روسیه را بر عهده گرفت و تلاش کرد تا این احتمال را از بین ببرد. با نگاهی به گذشته، واضح است که آنچه در جنگ چچن رخ داد مقدمهای برای درگیری کنونی بود: محاصره برای بیرون راندن شورشیان از مناطق شهری و بمباران گسترده. روسیه مرکز چچن یعنی گروزنی را از اکتبر ۱۹۹۹ میلادی تا زمانی که بقایای شورشیان در فوریه ۲۰۰۰ میلادی فرار کردند را تحت بمباران و گلوله باران قرار داد.
اگرچه روسها گهگاه مسیرهای خروج امن را برای غیر نظامیان باز میگذاشتند، اما همزمان آنان را در معرض گلوله باران و تیراندازی قرار میدادند. کمبود مواد غذایی نه تنها مانع از عملیات شورشیان شد بلکه غیر نظامیان را نیز از بین برد. ناپدید شدن شورشیان مظنون و نبردهای مستمر و کم اهمیت تحولات دهه بعد را رقم زدند.
همانند کاری که اوکراینیها در چندین شهر انجام دادهاند جنگجویان چچنی در گروزنی با استفاده از کیسههای شن تلاش کردند شهر را محاصره کرده و از پیش روی روسها جلوگیری کرده و آنان را وادار به عقب نشینی به سمت کوهها یا مناطق همجوار سازند.
دورنیکوف به دلیل فرماندهی نیروهای روس در سوریه برای کمک به دولت بشار اسد در شکست دادن شورشیان اسلام گرا و ملی گرا که سعی در سرنگونی اسد داشتند به شهرت رسید. پوتین به خاطر خدماتاش مدال قهرمان فدراسیون روسیه را به او اعطا کرد.
برخی از سوریها (عمدتا مخالف اسد) او را به دلیل بمباران بیامان روسیه در حلب دومین شهر بزرگ سوریه در سال ۲۰۱۶ میلادی «قصاب» نامیدند. به گفته دیده بان حقوق بشر جنگندههای روس به اصطلاح «بمبهای تخریب کننده پناهگاه ها» را پرتاب کردند که ساختمانهای آپارتمانی را تخریب کرد.
دیده بان حقوق بشر در مورد حلب اعلام کرده بود: «حملات هوایی اغلب به نظر میرسید که همراه با بیاحتیاطی و بدون تمییز قائل شدن بین مناطق نظامی و غیر نظامی بوده و دست کم یک مرکز پزشکی را هدف قرار داده و شامل استفاده از تسلیحات غیر مجاز شده است». اتهامات مشابهی در مورد تاکتیکهای روسیه در اوکراین مطرح شده است.
اگر دورنیکوف از دستورالعمل اجرا شده خود در سوریه پیروی کند انتظار میرود حملات بیشتری را علیه غیر نظامیان در اوکراین انجام دهد. او همچنین احتمالا از دستورالعملی که برای حلب اجرا کرده پیروی میکند: جنایات را انکار میکند یا در صورت ناکام ماندن در متقاعد کردن افکار عمومی خواهد گفت طرف مقابل این کار را انجام داده است. با این وجود، مداخله روسیه در اوکراین اساسا متفاوت از داستان سوریه است.
پوتین به یک کشور مستقل حمله کرده و نیروهای خود را در نبرد زمینی شرکت داده است. ناتو و اتحادیه اروپا در حال تامین تسلیحات اوکراین هستند و در عین حال حمل و نقل تسلیحات سنگین را به جنگجویان تحت فرماندهی والری زالوژنی واگذار کرده اند.
زالوژنی ۴۸ساله بر خلاف دشمن روس خود پس از پایان کنترل شوروی بر اوکراین به دوره بزرگسالی رسید. پس از تسلط برق آسای روسیه بر شرق اوکراین و شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ میلادی، او و دیگر افسران ارتش اوکراین به آموزش دیدن توسط نیروهای ناتو روی آوردند.
این آموزش باعث شد که او برای فرماندهان میدانی انعطافپذیر سروان ها، ستوانها و گروهبانها ارزش قائل شود کسانی که نه تنها نقشههای نبرد را اجرایی میکنند بلکه ابتکار عمل در حوزه میدانی را نیز برعهده میگیرند.
او دو سال پیش در مصاحبهای با نشریه نظامی اوکراینی Army Inform گفته بود: «ما میخواهیم از نقشهها از نوشتن دستورالعمل جنگی مشابه سال ۱۹۴۳ فاصله بگیریم. من میتوانم از روشهای مختلف برای رسیدن به یک هدف استفاده کنم».
انعطافپذیری مدنظر او به راحتی با استفاده راحتتر از موشکهای قابل حمل شانهای جاولین برای ضربه زدن به تانک ها، خودروهای زرهی و توپخانه، سلاحهای ضد هوایی استینگر و پهپادهای مسلحی که از راه دور شلیک میکنند همزمان شده است.
ناتو این تجهیزات و تسلیحات را برای اوکراین فراهم کرده و ایالات متحده، بریتانیا، کانادا، لهستان و لیتوانی به اوکراینیها برای استفاده از آن تجهیزات آموزش لازم را ارائه دادهاند. زالوژنی فکر میکند که نسلهای جدید اوکراین حتی از نسل او نیز برتر هستند و با تسلیحات پیشرفته به راحتی کار میکنند.
او میگوید: «اعضای این نسل افراد کاملا متفاوتی هستند مانند ما در زمانی که ستوان بودیم. این افراد جوانههای جدیدی هستند که ارتش را در پنج سال آینده کاملا تغییر خواهند داد. تقریبا همه آنان یک زبان خارجی را به خوبی میدانند و با تجهیزات و تسلیحات به خوبی کار میکنند».
تاکنون در این جنگ مزیت اصلی برای زالوژنی بوده است. قرار بود روسیه جنگ را خیلی زودتر به اتمام برساند، اما موفق نشد. حتی بندر شرقی ماریوپل و شهر مرزی خارکف که به شدت آسیب دیده از کنترل روسیه خارج شده اند. روسیه نیروهای خود را از کی یف پایتخت که احتمالا هدف اصلی مورد نظر جنگی مسکو بود دور کرده تا به سمت جنوب حرکت کنند.
ظاهرا دورنیکوف میخواهد نیروهای خود را به جای گسترش آن در جنوب در نقاط هدفگذاری شده اولیه متمرکز سازد. در شرایط فعلی هدف گیری توپخانههای اوکراینی و بمباران هوایی از سوی روسیه کار دشوارتری برای مسکو خواهد بود. داوود یک بار جالوت را شکست داد. از سوی دیگر، جالوت تهدیدی برای جنگ هستهای را مطرح نکرده بود. باید دید آیا تاریخ تکرار خواهد شد یا خیر.