«عقابها» با ۱۰ میلیون و ۱۸۰ هزار بلیت فروختهشده، در صدر فیلمهای سینمایی ایران میایستد. مطرب در سال ۹۸ روی پرده رفت که قیمت بلیت سینما بین ۵ تا ۱۸ هزار تومان بود. با فرض قیمت متوسط ۱۰ هزار تومان، عقابها بیش از ۲.۵ برابر مطرب فروخته است.
«مطرب» با ۳۸ میلیارد و ۵۴۳ میلیون تومان بیشترین فروش را در گیشه سینمای ایران تجربه کرده است، اما آیا آنطور که مجله «فوکوس» مدعی شده، پرفروشترین فیلم ادوار سینمای ایران است؟
به گزارش فارس، جدیدترین شماره مجله فوکوس که در بازار جشنواره کن توزیع شده، به رویههای بازار جهانی فیلم پرداخته و کمدی «مطرب» را با فروش ۳۸۵ میلیارد ریالی، پرفروشترین فیلم ایرانی معرفی کرده است. در حالی که چنین موضوعی صحیح نیست.
درست است که «مطرب» تاکنون بیشترین میزان فروش ریالی گیشه را به خود اختصاص داده است، اما پرفروشترین فیلم را باید بر اساس تعداد بلیتهای فروخته شده آن معرفی کرد، نه بر اساس مبلغ فروش که تابع نرخ تورم است.
در این صورت، «عقابها» با ۱۰ میلیون و ۱۸۰ هزار بلیت فروختهشده، در صدر فیلمهای سینمایی ایران میایستد. مطرب در سال ۹۸ روی پرده رفت که قیمت بلیت سینما بین ۵ تا ۱۸ هزار تومان بود. با فرض قیمت متوسط ۱۰ هزار تومان، عقابها بیش از ۲.۵ برابر مطرب فروخته است.
به عبارت دیگر، در حال حاضر و با بهای متوسط بلیت ۲۰ هزار تومانی، اگر فیلمی بخواهد رکورد «عقابها» را بشکند، باید حداقل ۲۰۰ میلیارد تومان بفروشد!
اما جدا از پرمخاطبترین، «عقابها» یک رکورد دیگر هم در سینمای ایران ثبت کرده و دو دهه روی پرده سینماها بوده است!
طبق جدول فوق، «عقابها» ۲۲ سال متوالی اکران شده است، رکوردی که هیچ فیلمی به آن نخواهد رسید.
سال اکران | تعداد بلیت فروخته شده |
۱۳۶۴ | ۳ میلیون و ۲۴۶ هزار |
۱۳۶۵ | ۲ میلیون و ۳۲۸ هزار |
۱۳۶۶ | ۶۸۶ هزار |
۱۳۶۷ | ۹۱۸ هزار |
۱۳۶۸ | ۷۶۲ هزار |
۱۳۶۹ | ۶۶۰ هزار |
۱۳۷۰ | ۴۱۸ هزار |
۱۳۷۱ | ۲۲۵ هزار |
۱۳۷۲ | ۱۵۷ هزار |
۱۳۷۳ | ۱۹۴ هزار |
۱۳۷۴ | ۱۶۴ هزار |
۱۳۷۵ | ۱۱۴ هزار |
۱۳۷۶ | ۱۴۵ هزار |
۱۳۷۷ | ۶۱ هزار |
۱۳۷۸ | ۴۳ هزار |
۱۳۷۹ | ۲۱ هزار |
۱۳۸۰ | ۸ هزار |
۱۳۸۱ | ۸ هزار |
۱۳۸۲ | ۹ هزار |
۱۳۸۳ | ۴ هزار |
۱۳۸۴ | ۴ هزار |
۱۳۸۵ | ۴۵۰ |
سال ۱۳۹۴ کتاب «سقوط در چهلمین روز» توسط انتشارات تحسین روانه بازار نشر شد. این کتاب خاطرات خلبان یدالله شریفی زاد است. او در بخشی از این کتاب، خاطره ایجکتکردنش از جنگنده اف-۵ و نجات یافتنش توسط کُردهای عراق را مکتوب کرده است.
شریفیراد، ۲۸ آذر ۱۳۵۹ و هنگامی که ۳۴ سال داشت، به همراه دو جنگنده ایرانی دیگر مأموریت یافت تأسیسات برق دبیس در شمال کرکوک را بمباران کند. او پیش از این عملیات، بیش از ۴۰ بار سابقه نفوذ به خاک دشمن را داشت، اما آن روز ابر عظیمی روی هدف را پوشانده بود و عملیات را با مشکل مواجه کرد.
شریفیراد پس از بمباران هدف، هنگام بازگشت از دو جنگنده دیگر عقب ماند و مورد حمله دو میگ عراقی قرار گرفت. دو جنگنده دیگر عراقی هم اضافه شدند تا شریفیراد را مجبور به فرود کنند. اما او تسلیم نشد و به مبارزه هوایی با آنها پرداخت. در این میان، یکی از جنگندههای عراقی توسط خود مورد هدف قرار گرفت و منفجر شد. یک جنگنده را هم شریفیراد با مسلسل هدف قرار داد و کمی بعدتر، با کوه برخورد کرد و منفجر شد.
اما خلبان ایرانی پیش از اینکه انفجار هواپیمای دشمن را ببیند، خودش مورد اصابت موشک قرار گرفت و مجبور به ایجکت (خروج اضطراری) شد. خودش میگوید، چون ارتفاع پرواز بسیار نزدیک زمین بود «وقتی صندلی از هواپیما جدا شد، آنان پنداشته بودند یک قطعه از هواپیمای منفجر شده من است. چتر نجاتم فرصت باز شدن کامل نیافته بود و من با سر به زمین خوردم و بیهوش افتاده بودم.»
کُردهای مبارز کردستان عراق، خلبان ایرانی را پیدا و مخفی میکنند تا زخمهای بهبود پیدا کند. پیشمرگان کُرد عراقی، با پذیرش خطرهای بسیار، شریفیراد را از دست رژیم بعث پنهان میدارند و با کمک تکاوران ارتش جمهوری اسلامی او را به ایران باز میگرداندند.
این موضوع چند سال بعد، همزمان با آغاز به کار شریفیراد به عنوان دیپلمات در پاکستان (سال ۱۳۶۳) مورد توجه عبدالله علیخانی قرار گرفت که آن سالها صاحب مؤسسه «پولیدور فیلم» بود و فیلمهای خارجی را دوبله میکرد؛ دفتری که کمی بعدتر به پویافیلم تغییر کرد و با شراکت محمدحسین فرحبخش به تهیهکننده تجاری دهههای ۶۰ و ۷۰ ایران بدل شد.
علیخانی طرح اولیه را با محمدرضا یوسفی در میان گذاشت و او فیلمنامهاش را آن نوشت. جالب اینکه «عقابها» تنها فیلمنامهای است که یوسفی نوشته، چرا که حوزه اصلی کار او دستیاری کارگردان بود. یوسفی البته سابقه بازیگری هم دارد که آن به حضور در اپیزود سوم فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» باز میگردد.
منصور و علی مزینانی تهیهکنندگی «عقابها» را بر عهده داشتند که نخستین اثر تهیهشده توسط آنها محسوب میشد. این دو برادر، کمی بعدتر به تهیهکنندگی فیلمهای کمدی روی آوردند. جالب اینکه جلوههای ویژه را منصور مزینانی و فیلمبرداری «عقابها» را علی مزینانی برعهده داشت. آخرین فعالیت جدی این سینماگر به سال ۱۳۸۹ باز میگردد که فیلم «قفس طلایی» را تهیهکنندگی و فیلمبرداری کرد.
از موسیقی گوشنواز «مجید انتظامی» که بگذریم، بدون شک مهمترین عامل ماندگاری «عقابها» کارگردانی آن است. «ساموئل خاچیکیان» با فیلمهای ژانر وحشت وارد سینما شده بود، در ۶۱ سالگی ماندگارترین اثر خود را کارگردانی کرد. امیر قویدل هم به عنوان دستیار، خاچیکیان را در «عقابها» همراهی کرد. خاچیکیان در تدوین هم متبحر بود و این چیرهدستی به او در باورپذیر شدن صحنههای جنگی و حماسی «عقابها» کمک کرد.
احمد حقپرست راد (با نام هنری سعید راد) و جمشید آریا (که بعدها به هاشمپور تغییر یافت) بازیگران اصلی «عقابها» بودند؛ یکی در نقش خلبان و دیگری در نقش تکاور ارتش.
عجیب اینکه «عقابها» در چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر هیچ جایزهای برنده نشد.