bato-adv
کد خبر: ۴۸۹۸۰۹

تاریخچه فشرده از بزرگانی که رد صلاحیت شدند

تاریخچه فشرده از بزرگانی که رد صلاحیت شدند
اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان و البته اصولگرایان ناراضی از احمدی‌نژاد می‌رفتند و هاشمی را تشویق می‌کردند که در انتخابات شرکت کند. درخواست‌ها بالا رفت و موجی بلند شد. نامزدی هاشمی در وزارت کشور، تجمع درست کرد و بعد، ناگهان اعلام شد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که دو دوره رئیس جمهور هم بوده، صلاحیت ریاست جمهوری ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۰۶ خرداد ۱۴۰۰

رد صلاحیت شوکه‌کننده لاریجانی و جهانگیری و احمدی‌نژاد، شاید با این مرور تاریخی، کمی بهتر فهم شود وقتی ببینیم در نخستین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، چطور یک افشاگری در مورد جلال‌الدین فارسی، کمتر از یک ماه مانده به انتخابات او را از دور خارج می‌کند، چطور ۷ سال بعد از انقلاب، نخستین نخست وزیر انقلاب، ردصلاحیت می‌شود و چطور رئیس‌جمهور سابق بعد از ۴ سال و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در حین تصدی این مقام، ردصلاحیت می‌شود.

روزنامه هفت صبح در ادامه نوشت: کنار این ۴ مرد البته روایت زنی را هم گفتیم که ۵ دوره در انتخابات ثبت نام کرد و ردصلاحیت شد تا بتواند عملکرد شورای نگهبان در مورد کلمه «رجل سیاسی» را شفاف کند. به این فهرست البته افراد دیگری می‌شد اضافه کرد. از ابراهیم یزدی تا ابراهیم اصغرزاده، از اکبر اعلمی تا هوشنگ امیراحمدی و البته خانم رفعت بیات و مشایی و بقایی و شهاب‌الدین صدر و… با این حال در میان چهره‌های شاخص، شاخص‌ترین‌ها را انتخاب کردیم.

جلال‌الدین فارسی

انتخابات اول ریاست‌جمهوری بهمن سال ۵۸ برگزار شد. آبان آن سال دولت موقت کارش تمام شده بود و کابینه‌ای توسط شورای انقلاب تاسیس شد تا انتخابات ریاست‌جمهوری را برگزار کند. رئیس کابینه شهید بهشتی بود و وزیر کشور، اکبر هاشمی رفسنجانی. هر دو از اعضای ارشد حزب جمهوری اسلامی. حزبی که خودش در آن رقابت یک نامزد داشت: جلال الدین فارسی. مرد مبارز قبل از انقلاب در لبنان و لیبی و البته دارای اختلافات بسیار با جناحی دیگر از مبارزین که افراد شاخصش، موسی صدر و مصطفی چمران بودند. رقابت اصلی میان او بود و ابوالحسن بنی صدر که به عنوان مستقل آمده بود.

افراد دیگری هم بودند البته. مسعود رجوی، رئیس سازمانی که آن موقع نامش مجاهدین بود و حالا منافقین، آمده بود که امام گفت کسی که به قانون اساسی رای نداده حق ندارد در انتخابات شرکت کند و او کناره‌گیری کرد. سید احمد مدنی از جبهه ملی آمده بود و داریوش فروهر و کاظم سامی. حالا نقل انتخابات نیست. مسئله ردصلاحیت است. تعدادی از افراد در این انتخابات ردصلاحیت شدند و ظاهرا اطلاعات منتشر شده توسط دانشجویان پیروی خط امام که در آن سال سفارت آمریکا را گرفته بودند در این ماجرا موثر بوده است. اما یک ردصلاحیت، در آن سرنوشت انتخابات را تغییر می‌دهد.

چند روز مانده تا انتخابات برخی خبر می‌دهند که نامزد حزب جمهوری اسلامی، ایرانی‌الاصل نیست. می‌گویند اصلیتش برای هرات بوده است. جلال فارسی این ماجرا را رد می‌کند و می‌گویند اجدادش ۸۰سال پیش آمدند ایران و کارت اقامت داشتند. وزارت کشور هاشمی رفسنجانی این موضوع را تایید و او را ایرانی الاصل معرفی می‌کند، ولی اعتراضات بالا می‌گیرد و امام پرونده را بررسی می‌کند و می‌گوید او ایرانی الاصل نیست. فارسی کناره‌گیری می‌کند و حزب جمهوری از حسن حبیبی، نامزد نهضت آزادی حمایت می‌کند که در نهایت از بنی صدر شکست می‌خورد.

مهدی بازرگان

انتخابات دور چهارم ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۶۴ برگزار می‌شد. نهضت آزادی، آن روز‌ها مثل این روز‌ها یک تشکل سیاسی غیرقانونی به حساب نمی‌آمد و با وجود زاویه‌ای که با اندیشه امام داشت فعالیت می‌کرد. مهندس بازرگان هم دبیرکل این تشکل بود و در انتخابات شرکت کرد. با این حال صلاحیتش تایید نشد. چرا؟ این روایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی است از آن موضوع: «آیت‌الله خزعلی درباره دلایل ردصلاحیت وی خطاب به او گفت: «در قانون آمده است ریاست‌جمهوری باید ایرانی الاصل، مدیر، مدبر، شجاع و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی باشد، اما شما را متعهد به مبانی جمهوری اسلامی نیافتیم و شما مخالف ولایت فقیه هستید.»

علی اکبر ناطق نوری نیز در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره یکی از دلایل ردصلاحیت مهدی بازرگان در انتخابات ریاست‌جمهوری چهارم می‌گوید: «جلسات شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت مهدی بازرگان از حد معمول هم بیشتر طول کشید و به علت اینکه وی از امیرانتظام که جاسوس آمریکا بود و به حبس ابد محکوم شده است، دفاع کرد و گفت امیرانتظام هر کاری انجام داده‌اند، به دستور من بوده، بدین جهت شورای نگهبان در مجموع صلاحیت او را رد کرد.»

اعظم طالقانی

خدایش بیامرزد اعظم طالقانی را. سال ۱۳۹۶ از دنیا رفت. زن مجاهدی بود. به معنای واقعی کلمه. مثل پدرش. اهل تشکل بود. دبیر کل جامعه زنان انقلاب بود و در کنار شبکه‌سازی سیاسی در نوع خود برایشان فرصت‌سازی اقتصادی هم می‌کرد. نماینده مجلس اول بود. مجله داشت به نام پیام هاجر که البته از سال ۱۳۷۹ توقیف شد و ۱۴ سال توقیف ماند و بعد هم با نام «پیام ابراهیم» مجوز نشر گرفت. همه اینها، اما به کنار، او یک ماموریت ویژه برای خودش در زندگی داشت؛ اینکه معلوم کند معنای کلمه «رجل» چیست در قانون اساسی. اصل ۱۱۵ قانون اساسی می‌گوید:

«رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.» این کلمه رجال دو معنا دارد؛ یک معنای لفظی در عربی که می‌شود مرد و اگر اینگونه باشد، دیگر زنی نمی‌تواند در انتخابات شرکت کند و یک معنا یعنی فرد باشخصیت که هم می‌تواند شامل زنان شود و هم مردان.

اعظم طالقانی از سال ۱۳۷۶ در همه انتخابات‌ها (به جز انتخابات ۱۳۸۰) شرکت کرد تا همین موضوع را معلوم کند. موضوعی که دست آخر هم معلوم نشد، ولی برای ما، تصویر زنی به جا ماند که دست می‌گذاشت روی پاهایش که حسابی درد می‌کرد و از پله‌های وزارت کشور بالا می‌رفت تا از حق نیمی از جامعه برای ریاست جمهوری دفاع کند.

اکبر هاشمی

سال ۱۳۹۲ بود. اصلاح طلبان، چهار سال سخت را طی کرده بودند. دو تن از رهبرانشان یعنی موسوی و کروبی در خانه خود بودند و محصور و یکی دیگر که خاتمی باشد محدود شده بود. همه یقین داشتند که با این افراد نمی‌شود در انتخابات رای آورد. محمدرضا عارف، البته از میان اصلاح‌طلبان برخاسته بود. سال ۸۷ می‌گفت نظام مرا در آب نمک خوابانده برای روز مبادا و لابد آن روز رسیده بود، ولی عارف رای نداشت.

اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان و البته اصولگرایان ناراضی از احمدی‌نژاد می‌رفتند و هاشمی را تشویق می‌کردند که در انتخابات شرکت کند. درخواست‌ها بالا رفت و موجی بلند شد. نامزدی هاشمی در وزارت کشور، تجمع درست کرد و بعد، ناگهان اعلام شد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که دو دوره رئیس جمهور هم بوده، صلاحیت ریاست جمهوری ندارد. هاشمی به این موضوع اعتراضی نکرد و در عوض با یک چینش دقیق و البته با همکاری خاتمی، روحانی را به انتخابات فرستاد و در نهایت پیروز آن رقابت شد.

محمود احمدی نژاد

پاییز آخرین سال دولت اول روحانی بود و زمزمه‌های آمدن احمدی‌نژاد داغ بود. اگر می‌آمد انتخابات عجیبی در پیش بود. یک طرف احمدی‌نژاد بود و احتمالا بخش مهمی از بدنه اصولگرایان و طرف دیگر اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان. در شهریور آن سال، اما خبر آمد که احمدی‌نژاد از شرکت در انتخابات منع شده است.

این خبر توام شده بود با تایید و تکذیب‌های فراوان تا اینکه در نهایت ۵ مهرماه ۱۳۹۵، رهبری در جلسه درس خارج فقه، شایعه توصیه به احمدی‌نژاد برای عدم شرکت در انتخابات را تایید کرد و گفت صلاح ندیده است که او در انتخابات شرکت کند. احمدی‌نژاد، اما به این توصیه عمل نکرد و هم خودش و هم حمید بقایی در انتخابات شرکت کردند. با این وصف، ردصلاحیتش خیلی عجیب نبود هرچند که سرنوشت خود احمدی‌نژاد خیلی عجیب بود. از معجزه هزاره سوم تا ردصلاحیت توسط شورای نگهبان.

فارسی: احمد خمینی در ردصلاحیتم موثر بود

بیش از هفت سال پیش در روزنامه جام جم، مصاحبه‌ای کردم با جلال فارسی و از او در مورد ماجرای انتخابات پرسیدم.

شما در مشهد متولد شدید؟

من در مشهد و به طور مشخص در پایین خیابان، کوچه عباسقلی خان و کوچه سرحوضو متولد شدم. در اردیبهشت سال ۱۳۱۲٫

ماجرای جنجال بر سر تولد شما چه بود؟

این‌ها این مسئله را بهانه کردند که پدر و مادر من از هرات آمدند درحالی‌که این شهر در نزدیکی مرز ایران است و سال‌های سال، پایتخت ایران بوده و مرکز ادب فارسی و اولین ترجمه فارسی قرآن از عربی به فارسی در آنجا انجام شده است. اشکال بسیار مسخره از روی جهالت و نادانی و رذالت و بی‌دینی بود.

طرفداران بنی‌صدر بودند؟

طرفداران بنی‌صدر و احمد آقای خمینی هم تاثیر داشت و البته منافقین که خیلی با من دشمن بودند.

این ارتباطی که با پاکستان یا افغانستان داشتید به خاطر چیست؟

ما در افغانستان قوم و خویش داریم. از تاجران معروف هرات هستند که البته بعد از اشغال افغانستان به آمریکا رفتند.

به افغانستان هم می‌روید؟

من هنوز به افغانستان نرفتم.

روایت هاشمی از ردصلاحیت بازرگان

خاطرات روز ۷ مرداد ۱۳۶۴: «عصر در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز تهران شرکت کردم. تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح بود. قرار شد بیشتر روی اصل شرکت مردم در انتخابات صحبت کنیم. چون که آقای خامنه‏ای شخصا احتیاج به تبلیغ ندارند و رقیبی هم نیست. شورای نگهبان همه نامزد‌ها به جز سه نفر آقایان خامنه‏ای، [حبیب‏الله]عسگراولادی و محمودکاشانی را رد [صلاحیت]کرده است. حذف مهندس [مهدی]بازرگان بی‌مسئله نخواهد بود.»

مصاحبه با روزنامه شرق، بهمن سال ۱۳۹۲:خودم موافق نبودم آن‌ها ردّ صلاحیت شوند. می‌گفتم این‌ها خطری ندارند، به کسانی که می‌گفتند این‌ها رأی ندارند، می‌گفتم: وقتی مطمئن هستید، چرا برای نظام هزینه درست می‌کنید؟ چرا این کار را می‌کنید؟ اگر همه تفکرات باشند، انتخابات را پررنگ می‌کنند و چهره انتخابات صحیح‌تر جلوه می‌کند. دقیقا یادم نیست، ولی شاید به آنجا رسیده بودیم که آقای محتشمی نامه‌ای به امام نوشته بودند. نمی‌دانم مسئله آن نامه چه بود و از کجا آمد و چطور شد. ولی وقتی به آنجا رسید، دخالت نکردیم. البته با این کار‌ها مخالف بودیم. آیت‌الله خامنه‌ای هم مخالف بودند. ایشان هم می‌گفتند این کار را نکنید.

تا زنده‌ام ثبت‌نام می‌کنم

بعد از اولین ثبت‌نامی که برای انتخابات ریاست‌جمهوری کردم خیلی‌ها به من انتقاد کردند. من این انتقاد‌ها را به چشم اتفاق مثبت می‌بینم و فکر می‌کنم آگاهی‌بخشی ارزش دارد و باعث می‌شود فضای بازتری برای بیان مطالبات مطرح شود. همانطور که در دوره‌های بعد که در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کردم، با موافقت‌ها و حمایت‌های بیشتری از سوی زنان و حتی مردان مواجه شدم.

بعضی هم می‌گویند تو که می‌دانستی پذیرفته نمی‌شوی چرا این کار را کردی؟ اما من فکر می‌کنم زن‌ها باید اعتمادبه‌نفس حضور را داشته باشند. قرار نیست با این برخورد‌ها ناامید شویم. همین که شورای نگهبان درباره این موضوع واکنش نشان داده، اتفاق خوبی است. اصلا ناامید نیستم، ممکن است من دیگر نباشم، ولی دیگران بتوانند به این خواسته برسند. تا زمانی که زنده باشم، این اعتراض را نسبت به این خواسته زنان خواهم داشت و امیدوارم زن‌ها بتوانند با ترکیب عقلانیت و عاطفه که مجموعا تقوا می‌شود به درجات بالاتری از وضعیت فعلی برسند، چون معتقدم به جای جنسیت، شعور باید ملاک قرار بگیرد. (گفت‌وگوی خبرآنلاین با اعظم طالقانی، شهریور ۱۳۹۶)

روایت سید حسن خمینی از روز ردصلاحیت هاشمی

دوشنبه بعدازظهر بود که خبر (ردصلاحیت را به من) دادند. من سه‌شنبه را در قم درس دادم. چهارشنبه…صبح بیدار شدم، نماز خواندم. زنگ زدم به تهران و به دفتر گفتم که به حاج آقا بگویید من می‌روم آنجا. درسم که تمام شد، راه افتادم. یادم هست برای اینکه در مسیر تمرکز کنم یک جدول در ماشین حل کردم. می‌خواستم ذهنم را متمرکز کنم روی جدول. فکر می‌کنم سودوکو بود. خلاصه رسیدم دفتر آقای هاشمی، ظهر بود.

آقای هاشمی خیلی راحت بود. فکر کردم ناراحت و مضطرب باشد، اما خیلی خیلی آرام بود. نشسته بود. با هم ناهار خوردیم، ناهار مجمع. فکر می‌کنم سبزیجات بود؛ مثل کلم و هویج، چیز بیخودی بود. شاید هم خورش بود. در ذهنم این طور نقش بسته که کلم بود.

خلاصه رفتم و ایشان مشغول نوشتن بیانیه شدند. هنوز رادیو اعلام نکرده بود. گفتم حاج آقا من نوشته را می‌بینم. شما تشریف ببرید بالا می‌آورم خدمت‌تان، گفت عیبی ندارد. نوشته را برداشتم که متن تندی ننویسد. چون معتقد بودم با اینکه آقای هاشمی را رد کردند، ولی پیروز انتخابات، آقای هاشمی است.

تلقی من این بود که آقای هاشمی می‌تواند. خلاصه آمدم و گفتم شما «پرزیدنت میکر» بشوید، آقای هاشمی با خنده گفت «چی چی میکر»؟! گفتم یعنی می‌توانید رئیس‌جمهور بعدی را بسازید. خلاصه گفتم بعد از نماز مغرب می‌آیم خدمتتان. آمدم جماران بعد از ساعت ۸ رفتیم که اخبار ۲۰ و۳۰ اعلام کرد آقای هاشمی رد شده، آن لحظه من پیش ایشان بودم. نشسته بودیم که دیدم از بالا خانم‌شان دارد می‌گوید آقای شیخ اکبر تبریک می‌گویم! رد کردند شما را! با عصبانیت هم می‌گفت. با عصبانیت گفت من که خیلی خوشحالم! آقای هاشمی به ایشان گفت بله پیداست.

رهبری به احمدی نژاد چه گفت؟

یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم.

آدم‌ها هم، به‌خصوص آدم‌هایی که صد‌ها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایه اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو. (سخنان رهبر انقلاب، ۵ مهر ۱۳۹۵)

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین