مسلما رضا چلنگر یکی از چهرههای نوستالژیک فوتبال ایران برای هوادارانی است که هنوز با خاطرات شیرین فوتبال ایران در دهه ۷۰ زندگی میکنند. مترجم سابق بلاژویچ، برانکو و کرانچار همواره یکی از چهرههای جذاب فوتبالی بوده و خاطرات زیادی از سالهای حضور در فوتبال ملی و باشگاهی ایران دارد.
این مرد دوستداشتنی و همیشه خندان را به نوعی میتوان جعبه سیاه فوتبال ایران هم دانست؛ ادعایی که خود او هم به آن باور دارد و میگوید: «بله من یک جورهایی جعبه سیاه هستم. به این هم فکر کردهام که کتاب منتشر کنم و اگر این کار را انجام بدهم کتاب قطوری هم خواهد شد.» چلنگر ورودش به فوتبال خیلی اتفاقی بود. خودش در این مورد میگوید: «قرار نبود وارد ورزش شوم. به کشور برگشتم که به کارهای شخصیام برسم. روزی آقای وزیری (مسئول سابق فدراسیون) از من درباره فعالیتم پرسید و زبانهایی که به آنها تسلط دارم را نام بردم. من با پزشک تیم ملی رفیق بودم. ایشان یک سرلاک بچه به من داد که به آقای وزیری بدهم. ۵ ماه گذشت تا یک بار مادرم گفت: از کنوانسیون فوتبال، کنفدراسیون فوتبال (منظور فدراسیون فوتبال) زنگ زده بودند و آقای وزیری نامی با تو کار داشت. کمی فکر کردم و یادم افتاد کدام وزیری است. قراری گذاشتیم و از آن روز کار شروع شد. به من گفتند فردا بیا که رفتم و ۹ ساعت جلسه برای مذاکره و امضای قرارداد با بلاژویچ داشتیم و از آن روز به بعد فوتبال به زندگی من گره خورد.»
حالا سالیان سال از آن روز گذشته، اما برای گفتگو با چلنگر همیشه بهانهای خواهیم یافت. این بار پاداش ۱۹ هزار و ۱۸۰ یورویی آرین قاسمی، مترجم کارلوس کیروش در تیم ملی بهانهای شد تا با رضا چلنگر تماس بگیریم. مترجم سابق مربیهای کروات تیم ملی که حسابی از شنیدن رقم دریافتی مترجم کیروش شوکه شده بود، گفت: «کاش زمان من هم از این پاداشها میدانند. فکر کنم به قیمت امروز یورو چیزی حدود ۳۵۰ میلیون تومان میشود و من حتی در خواب هم نمیتوانم چنین پاداشی را تصور کنم.»
چلنگر در پاسخ به این سوال که در زمان شما پاداشها به چه صورت بود، گفت: «معمولا یک ۱۰۰ دلاری به عنوان پاداش میگرفتیم، اما یک بار به من حواله یک پژو ۴۰۵ را دادند و من هم با کلی شوق و ذوق رفتم و این ماشین را تحویل گرفتم. در راه برگشت به خانه بودم که آقای دادکان، رئیس فدراسیون وقت به من زنگ زدند و گفتند به فدراسیون بیا. من رفتم و ایشان یک لیست بلندبالا را مقابل من قرار دادند و گفتند که این خودرویی که تحویل گرفتی پاداشی است که باید بین تو و این افراد تقسیم شود. بعد هم آدرس یک نمایشگاه ماشین را به من دادند و من آن ماشین را ۱۵ میلیون و ۷۵۹ هزار تومان فروختم. بعد از حسابکتابهایی که انجام شد و این پول تقسیم شد به من در مجموع یک میلیون و ۳۶۵ هزار تومان رسید! در واقع فکر میکردم که یک پژو پاداش گرفتهام، اما بعدا متوجه شدم که پاداش من به اندازه ۴ حلقه لاستیک پژو بوده است!»
منبع: روزنامه خراسان