فرارو- رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا، بار دیگر سخنان همیشگی خود علیه جمهوری اسلامی ایران را تکرار کرد. ترامپ که قرار بود در مورد تایید یا عدم تایید عملکرد ایران به توافق هستهای موسوم به برجام سخن بگوید، صراحتا اعلام کرد که برجام را تایید نمیکند و نخواهد کرد: «ما قدم در راهی نمیگذاریم که نتیجه آن مشخص است؛ یعنی رسیدن ایران به سلاح هستهای و گسترش تروریسم.»
به گزارش فرارو، دونالد ترامپ گفت: تصمیم گرفته است که پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید نکند. او گفت: در کنگره طرحی برای بازبینی برجام طرح میشود.
ترامپ همچنین مدعی شد که ایران، منطقه خلیج فارس را ناامن میکند؛ رئیسجمهوری آمریکا، اما از واژه جعلی «خلیج ع. رب ی» استفاده کرد. او بار دیگر برجام را «یکی از بدترین و یکجانبهترین» توافقاتی خواند که ایالات متحده وارد آن شده و ادعا کرد که توافق برجام، در زمانی صورت گرفت که حکومت ایران در آستانه فروپاشی بود.
دونالد ترامپ با تائید نکردن پایبندی ایران به برجام و قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تحریمهای گامهای تازهای را علیه ایران برداشته است. گام هایی که تحلیلهای و واکنشهای مختلفی را در داخل آمریکا، جامعه جهانی و داخل ایران داشته است. عدهای معتقدند که روند جدیدی که ترامپ آغاز کرده است، کلید زدن خروج از برجام است، عدهای دیگر این روند را برای اعمال فشار بیشتر به ایران تفسیر میکنند.
تحلیلهایی بسیاری در چند روز گذشته درباره خروج یا ماندن آمریکا در برجام منتشر شده است. این تصمیم پر سر و صدا و جنجالی ترامپ باعث شد در این گفتگو نگاهی متفاوت به این تصمیم رئیس جمهور آمریکا و شخصیت نامتعارف اش بیاندازیم.
ناصر فکوهی استاد انسانشناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ به واکاوی "پدیده ترامپ" و "تحلیل رفتارها و تصمیمهای نامتعارف او" پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
استاد انسان شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که "ترامپ مرتبا وعده میداد که حرف مهمی دارد، تصمیمی مهم برای ایران در نظر دارد و در آخر هم کار را به کنگره سپرد. آیا ترامپ به دنبال جلب توجه است؟ " گفت: بنا بر نظر انجمنهای روانشناسی آمریکا و معتبرترین روانپزشکان، متخصصان سیاسی و اجتماعی و فعالان سیاسی و روزنامه نگاران آمریکایی که من به صورت دائم آنها را در رسانههای آمریکایی از مطبوعات و رسانههای میانه رو تا رادیکالترین رسانههای مخالف کلیت نظام آمریکا دنبال میکنم، در مورد ترامپ چند نکته مورد اجماع است. نخست اینکه وی مبتلا به یک بیماری روانی شاخته شده یعنی خودشیفتگی حاد است. نشانگان این بیماری چنین هستند: او نمیتواند همچون یک فرد عادی بین واقعت و توهم تمیز قائل شود، خود را محور جهان میبیند و دوست دارد به هر قیمتی در مرکز توجهات باشد و برای این کار از هر ابزاری استفاده میکند به صورتی که در نه ماهی که در کاخ سفید بوده هر روز بحران و ماجرایی تازه ایجاد کرده؛ از اخراج مهمترین مقامات و مسئولان تا صدور احکامی که دادگاههای فدرال باطلشان کرده اند، از حمله به حامیان جمهوری خواهش در حساسترین پستها که بدون کمک آنها کوچکترین قانونی را نمیتواند بگذراند تا در افتادن با روزنامه ها، ورزشکاران، هالیوود و... از به زبان راندن کلمات زشت در سخنرانیهای عمومی تا شکلک در آوردنهای توهین آمیز و انجام اعمال زننده نسبت به زنان، افراد ناتوان جسمانی و مصیبت زدگان پورتو ریکو.
او ادامه داد: اما نکته مهمی که مخالفان ترامپ بر آن تاکید دارند این است که او یک پدیده خلق الساعه نبوده و حاصل بی مسئولیتی دموکراتها در کنار زدن نامزدی برنی ساندرز و جلو انداختن فرد منفوری مثل هیلاری کلینتون، حاصل بی مسئولیتی جمهوریخواهان در انتخاب او به مثابه نامزدشان، حاصل پوپولیسم رایج سیاسی در این کشور و بی توجهی به ضرورت دموکراتیزاسیون فرهنگ و بالا بردن سرمایه فرهنگی در کشور در طول چند دهه اخیر و به خصوص حاصل سیاستهای نولیبرالی خُرد کننده برای طبقه متوسط و سرانجام سیستم بیمار انتخاباتی آمریکا (کالج الکترال) است؛ و اگر چنین مشکلاتی به دقت و به صورت عمیق مورد بحث و چاره یابی قرار نگیرند حتی نمیتوان اطمینان داشت که ترامظ در سال ۲۰۱۲۰ دوباره انتخاب شود.
ناصر فکوهی افزود: اما همانگونه که بدبینانهترین تحلیلگران هم نمیتوانستند راه یافتن ترامپ را به کاخ سفید پیش بینی کنند، هیچ کسی تصور نمیکرد که او چنین بی مهابا، با ناشی گری و بی مسئولیتی رفتار کند و چنین تخریبی در سیاست خارجی آمریکا، ساختار کاخ سفید به مثابه ستون فقرات قوه مجریه این کشور، در بی اعتبار کردن عمومی کشور در خارج از مرزهایش و ایجاد یک آشوب عمومی ایجاد کند و کار را به جایی برساند که باب کروکر، سناتور قدرتمند تنسی، از رهبران جمهوریخواهان و رئیس کمیسیون مهم روابط خارجی در سنا درباره اش بگوید «او پا در راهی گذاشته که ممکن است ما را به جنگ جهانی سوم برساند» و یا «همه ما برای هر ساعتی که او در کاخ سفید باقی بماند باید نگران باشیم». از این رو و در این شرایط سخنرانی چنین شخصی و اهمیتی که باید به آن داده شود برای ما درحد صفر هم نیست. در واقع ترامپ با این سخنرانی و با این گونه تصمیمهای ابلهانه و مخرب (از جمله در کنار این تصمیم، به تعلیق در آوردن بیمه اوباماکر با دستور حکومتی) و سپردن تصمیم گیری درباره برجام به کنگرهای که در حال حاضر در آشفتهترین وضعیت قرار دارد و کوچکترین تصمیمی نمیتواند بگیرد، هیچ اقدام و حرف تازهای نزده، جز آنکه بی آبرویی آمریکا را بیشتر و اعتبار بسیار بیشتری برای ایران در سطح بین المللی ایجاد کند و امکان بسیار بیشتری به تمام متحدان اروپایی و روسیه و چین برای همراهی بیشتر با ایران و عقد قراردادهای بیشتر با آن بدهد.
مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ ادامه داد: این نکتهای است که حتی هیلاری کلینتون از دشمنان سرسخت ایران در گفتگوی دیروز خود با فرید ذکریا نیز بر آن تاکید کرد و همه مشاوران ترامپ نیز به او گوشزد کرده بودند. بنابراین فکر میکنم این سخنرانی نه تنها برجام را تضعیف نکرد، بلکه آن را به شدت در نزد تمام طرفهای قرارداد (جز شاید آمریکا) تقویت و تضمین کرد. اظهارات ضد ایرانی ترامپ همه تکراری است و هیچ چهرهای بین المللی جز رهبران اسرائیل آن را تایید نکردند. ترامپ در واقع بازنمایی و پیش درآمدی از سقوط قدرت آمریکا در سطح بین المللی است که هر روز آشکارتر و ضروریتر مینماید و امروز نزدیکترین متحدانش یعنی بریتانیا، اتحادیه اروپا، کانادا، مکزیک همگی بر آن توافق دارند.
ناصر فکوهی با تایید اینکه تصمیمهای ترامپ نیز به نوعی حکایت از عطش رئیس جمهور آمریکا برای دیده شدن و در راس خبرها بودن دارد؟ گفت: شکی در این نیست؛ اما این تمایل بیمارگونه برای آمریکا و برای جهان خطرناک است. به دلایل بسیار زیادی که در حوصله این مطلب نیست سازوکارهای شروع جنگ اتمی به گونهای تنظیم شده که پیش از آنکه عقلانیت و تصمیم جمعی در آنها تعیین کننده باشند، سرعت و تصمیم فردی در آن موثر است. از این رو آمریکایی هایی که سیستم را میشناسند میدانند که وقتی فردی مثل ترامپ از نیاز به 10 برابر شدن کلاهکهای اتمی سخن میگوید یا با اطمینانی خیالین و وهم آمیز از موثر بودن سیستمهای ضد موشکی ردیاب خود برای مقابله با هر نوع حمله اتمی حرف میزند، و یا دائما سخنانی تحریک کننده نثار کشوری با رهبری خودشیفته مثل کره شمالی میکند، و یا تلاش دارد امنیت نسبی خلیج فارس را که با قرارداد برجام ایجاد شد را از میان ببرد، چقدر با موقعیت بحرانی و برگشت ناپذیری که ممکن است فاجعهای باور نکردنی به وجود بیاورد نزدیک است. اما مشکل در آن است که خروج از این وضعیت نمیتواند به سادگی انجام بگیرد، زیرا مایکل پنس معاون او نیز به شدت عقب افتاده و غیر قابل اعتماد است و وضعیت قانون اساسی و انتحابات در آمریکا نیز کمکی برای خروج به این وضعیت نمیکند و تحقیق درباره دخالت روسیه در انتخابات آمریکا نیز که دادستان ویژه مولر بدان مشغول است احتمالا چند سال به طول خواهد کشید و بنابراین ما با یک تناقض عجیب سروکار داریم: از یک سو حتی یک ساعت باقی ماندن ترامپ در کاخ سفید خطرناک است و از سوی دیگر امیدی برای کناره گیری او و یا کنار گذاشتنش در کوتاه مدت مشاهده نمیشود. این وضعیت ممکن است آمریکا را به سوی یک آشوب بزرگ یا دست کم یک بحران عمیق قانون اساسی و بی سابقه در تاریخ این کشور ببرد.
حتی یک ساعت باقی ماندن ترامپ در کاخ سفید خطرناک است و از سوی دیگر امیدی برای کناره گیری او و یا کنار گذاشتنش در کوتاه مدت مشاهده نمیشود. این وضعیت ممکن است آمریکا را به سوی یک آشوب بزرگ یا دست کم یک بحران عمیق قانون اساسی و بی سابقه در تاریخ این کشور ببرد.
استاد انسان شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که "شما چقدر شخصیت ترامپ را در واکنشها و تصمیم گیریهای او دخیل میدانید؟ آیا شخصی که زمانی هنر معامله را نوشت، در حال حاضر دارد به روش صحیحی با دنیا معامله میکند؟" گفت: ترامپ بیش و پیش از هر چیز یک دلقک ناشی و یک شومن درجه دو برنامههای تلویزیونی، و از همه بیشتر یک کلاهبردار سابقه دار است که پروندههای تقلبهای او و رسواییهای خانوادگی اش بسیار شناخته شده اند و در آخرین بیوگرافی اش که با عنوان «ساختن دونالد ترامپ» به قلم دیوی کی جانستون همین اواخر در آمریکا منتشر شده است یک به یک برشمرده شدهاند. او از خانوادهای بدنام و به خصوص پدر بزرگ و پدری سودجو و بدنام ریشه گرفته و بارها و بارها ورشکست شده و بارها و بارها تقلب کرده و پول و مالیات دولت را ربوده است و تنها «زرنگی» او در وابستگی هایش به محیطهای مافیایی آمریکایی و بین المللی بوده که توانسته تاکنون نجاتش دهد. بنابراین ما با یک معامله گر و کارآفرین قوی روبرو نیستیم بلکه با یک کنشگر بسیار فاسد و بسیار بیآبرو و درگیر در روابط مشکوک مافیایی و با قدرتهای خارجی نسبت به آمریکا و همچنین کارتلهای نفتی و تسلیحاتی این کشور سروکار داریم که نظام سیاسی آمریکا (establishment) تصور میکرد میتواند کنترلش کند، و در این زمینه حتی به پیش بینی درست شخصیتی همچون جرد بوش، توجهی نکردند.
او در ادامه افزود: میزان جنون در ترامپ به حدی است که حتی نزدیکترین دوستانش از این کار عاجزند و امروز همه از معاونین اصلی او "ژنرال کلی" و "وزیر امور خارجه تیلرسون"، تقاضا میکنند به هر قیمتی شده در کنار او بمانند تا در صورت سرزدن یک تصمیم جنون آمیز (مثل دستور حمله اتمی) او را باز دارند. فعلا تنها امید آن است که این معاونان پذیرفته اند برای جلوگیری از خطری که جان میلیونها آمریکایی و مردم جهان را تهدید میکند، این کار را بکنند و برای آنکه ترامپ آنها را اخراج نکند با یکدیگر پیمان بسته اند که اگر یکی را اخراج کرد همگی از کاخ سفید بیرون بیایند و یک بحران قانون اساسی ایجاد کنند؛ و بتوانند بر اساس متمم بیست و پنجم قانون اساسی آمریکا او را با رای هیئت وزرا و مجلس به دلیل ناتوانی روانی از کار برکنار کنند.
ناصر فکوهی در پاسخ به این سوال که "ترامپ از یک سو دم از آشتی با مردم ایران میزند و از سوی دیگر حتی کوچکترین اطلاعاتی نسبت به حساسیتهای مردم ایران ندارد. منظور او از استفاده از واژه خلیج ع. ر. ب.ی چه بود؟" گفت: ترامپ مغز کوچکی دارد و دهانی بزرگ. تعریف او از مردم ایران و دفاع او از حقوق مردم ایران هیچ معنایی در بر ندارد و ما اگر اندکی هوشمندی داشته باشیم باید به شدت از این دفاع فاصله بگیریم به ویژه ایرانیان خارج از کشور و آمریکا حتی مخالفان حکومت ایران به نظر من باید برای دفاع از کشور به شدت از خود واکنش نشان دهند. دفاع ترامپ از هر شخص و هر کشوری باعث ننگ برای آن شخص است و این را همه در اروپا و آمریکا میدانند و از او دوری میکنند.
مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ ادامه داد: اما در مورد استفاده از نام جعلی به گمان من این کار را برای خوشایند دولتهای منطقه خلیج فارس کرده است و در آینده باز هم خواهد کرد. تمرکز ما باید بر سخنان سخیف و ضد ایرانی، ضد صلح و نژادپرستانه او باشد و بر اینکه ترامپ حاصل مستقیم سیاستهای نولیبرالی است که متاسفانه ما به جای دوری گزیدن از آنها هر روز بیشتر در آنها غرق میشویم. اگر خواسته باشیم بلایی مثل ترامپ بر سر ما نیاید و از حمایت کامل مردم در برابر خطراتی همچون او برخوردار باشیم باید تا هر اندازه ممکن است از سیاستهای نولیبرالی و تجاری کردن همه امور دوری کنیم؛ و به وضعیت اقتصادی و آزادیهای مردم و عدم دخالت در زندگی مردم توجه داشته باشیم. گذاشتن نام جعلی بر خلیج فارس از زبان شخصیتی مثل ترامپ ارزش هیچگونه تامل و فکری ندارد، زیرا کوچکترین تاثیری در هیچ تصمیم گیری و نگاهی به مسائل این منطقه ندارد. برعکس آنچه مهم است اینکه شخصیتی به منفور بودن ترامپ بخواهد برای ما دلسوزی کند و دفاع ما را به عهده بگیرد. این به نظر من باید همه مردم ما را به شدیدترین واکنش وا دارد. ترامپ نماینده کشور آمریکا نیست بلکه نمایده سیاست مدارن فاسد و سیاستهای نولیبرالی مخرب این کشور است؛ و ما باید بیش و پیش از هر چیز از این سیاستها فاصله بگیریم. شعار دادن علیه آمریکا و ترامپ البته ممکن و آسان است، اما به اجرا در آوردن سیاست عدالت اجتماعی و دولت رفاه که ترامپ نماد مبارزه با تمام آنها است، کاری است اساسی و مشکل، اما تنها راه ما برای مقابله با سیاستهای سلطه و هژمونی آمریکا به شمار میآید.
استاد انسانشناسی دانشگاه تهران در واکنش به سوال "جهان چقدر تصمیمهای ترامپ را جدی خواهد گرفت؟" افزود: جهان مدتها است به هیچ رو نه این گفتهها و نه هیچ یک از دیگر گفتههای ترامپ را جدی نمیگیرد. برای نمونه کشور چین که در ماههای نخست به اظهارات بی معنای او درباره توقف روابط اقتصادی آمریکا با چین (که به دلیل حجم عظیمشان غیر ممکن و در صورت وقوع تعادل اقتصادی کل جهان را برهم خواهد ریخت) پاسخ میداد، مدتها است دیگر حتی پاسخ کوتاهی هم به آنها نمیدهد، همین مساله را در مکزیک نسبت به سخنان بی ربط ترامپ درباره پرداخت هزینه دیوار مرزی به وسیله این کشور انجام میدهد و یا سایر کشورها. اما جهان نسبت به وضعیت ترامپ و آمریکا به حق دعدغه زیادی دارد. امروز تقریبا همه رهبران قدرتمند از اروپای غربی گرفته تا متحد رسمی آمریکا بریتانیا، تا ژاپن و روسیه و چین، نگران آن هستند که قویترین اقتصاد و قدرت نظامی جهان در دستان یک فرد نیمه دیوانه و در شرف جنون کامل قرار دارد و هر اندازه مسئولان آمریکا اعلام میکنند که خطرات پیش بینی شده است و ترامپ را زیر کنترل دارند، اظهارات پی در پی و ابلهانه او، دغدغهها را بیشتر و حادتر میکند و تنها رژیم آپارتایدی مثل اسرائیل است که با رهبران نیمه دیوانه خود، او را تشویق میکند. بنابراین به نظر من ابدا نباید وقعی به این اظهارات گذاشت که جهان را به ایران نزدیک میکند.
ناصر فکوهی ادامه داد: باید به شدت مراقب کسانی بود که آگاهانه یا ناخودآگاهانه تمایل دارند به بهانه ضدیت با آمریکا، برجام را از میان بردارند و ایران را به وضعیت تحریمها برگردانند، چون سود بی نهایتی از آن وضعیت میبردند. این گفتمان که خود را پشت ظاهر یک رادیکالیسم سیاسی ضد آمریکایی و پر هیاهو میپوشاند، در واقع آب به آسیاب همان بازی مخرب آمریکا علیه ایران میریزد. این گرایش برای ما از ترامپ خطرناکتر است و به صورت متناقضی تلاش دارد ترامپ را خیلی «هوشیار» و «نماینده واقعی» آمریکا نشان دهد تا بدین ترتیب به صورتی متناقض به گفتههای او مشروعیت بدهد و ایران را از آرامش و صلح داخلی و بین المللی محروم کرده بحران آفرینی کرده و باز جامعه را به سوی دوقطبی شدن ببرد. اما اینکه جهان با ترامپ همراهی کند باید تاکید کنیم تا زمانی که ما به تعهدات خود پایدار بمانیم سر سوزن نیز چنین امکانی نیست، اما با کوچکترین انحراف و اشتباهی از جانب ایران در تعهدات ما فشار آمریکا (با توجه ابزارهای مالی این کشور) میتواند متحدان ایران را به سوی خود بکشد. از این رو رفتار عقلانی و مسئول ما بسیار حیاتی است.
باید به شدت مراقب کسانی بود که آگاهانه یا ناخودآگاهانه تمایل دارند به بهانه ضدیت با آمریکا، برجام را از میان بردارند و ایران را به وضعیت تحریمها برگردانند، چون سود بی نهایتی از آن وضعیت میبردند
مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ در پاسخ به سوال "مخاطب صحبتها و تصمیمهای عجیب او کدام قشر ار جامعه آمریکا هستند؟" گفت: ما یک ترامپ شخصی و فردی داریم که فردی مبتلا به جنون خودشیفتگی است و بیش از چهار هزار نفر از روانشناسان و روانپزشکان آمریکا این امر را بنا بر وظیفه اخلاقی پزشکی خود در حفظ جامعه از خطر افراد مبتلا به بیماریهای تهدید آمیز، تایید کرده اند؛ اما ترامپ در عین حال یک «گونه شخصیتی» نیز هست و آن یک میلیاردر پوپولیست و شهوتران ضد روشنفکر و ضد سیاه پوستان و نژاپرست است که پایه مردمی خود را در در گونهای شناخته شده مییابد و آن را به صورت گسترده میتوان در میان طرفدران مردمیای اش دید. در آمریکا به این الگوی شخصیتی مردمی، مردان سفید پوست پروتستان طبقه متوسط به پایین، نژادپرست و متعلق به آمریکای عقب افتاده از لحاظ فرهنگی (به نسبت کرانه شرقی و غربی) گفته میشود.
ناصر فکوهی در ادامه افزود: به عقیده من ترامپ هم اکنون هم سقوط کرده است. مساله فقط این است که چگونه با کمترین هزینه برای نظام آمریکایی او را از دور خارج کنند. با توجه به سیستم آمریکا این کار سادهای نیست و شخصیت خودشیفته و بی آبروی ترامپ کار را به مراتب مشکلتر میکند. پدیدهای همچون ترامپ به اذعان تقریبا همه تحلیلگران سیاسی آمریکایی، هرگز در تاریخ آمریکا دیده نشده است. حتی نیکسون در آخر دوره اش باز هم حفظ ظواهر را میکرد و به زبانی سخیف، حرکاتی چنین زشت و چنین روابط تیرهای با یاران جمهوریخواهش نرسیده بود. حتی ریگان که همه که به او لقب گاوچران میدادند و بوش پسر که یک ابله ذاتی لقب گرفته بود، هرگز به چنین سطحی از آلودگی نرسیده بودند و چنین بسیج بزرگی که امروز تقریبا تمام روشنفکران، روزنامه نگاران، ورزشکارن، هنریشگان، دانشگاهیان و... آمریکا را در کنار هم قرار داده علیه خود ایجاد نکرده بودند. پدیده ترامپ به نظر من از بی نظیرترین پدیدههای قرن بیستم و بیست و یکم شمرده میشود؛ یک شخصیت دیوانه که نمونهای اولیه از آن را استنلی کوبریک در فیلم دکتر استرنجلاو عرضه کرده بود؛ شخصیتی که کاریزمایی ندارد، اما چون یک شخصیت کاریزماتیک عمل میکند و به قول معروف، مثل یک گاو وحشی است که درون یک مغازه چینی فروشی رهایش کرده باشند و در حال ویران کردن همه چیز است و یا باز به تعبیری گویی شخصیتی فرود آمده از کرهای دیگر که آمده تا آمریکا را برای همیشه نابود کند و اگر کاری برای جلوگیریش نشود بی شک چنین خواهد کرد، البته با وارد کردن ضربات زیادی نیز به جهان.
استاد انسان شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که "با توجه به رفتارهای انفجاری و غیرقابل پیش بینی ترامپ، بعد از خروج از یونسکو، پیمان آب و هوایی پاریس، دیوار مرزی با مکزیک و خروج احتمالی آمریکا از برجام، دیگر باید منتظر چه چیزی بود؟ به عبارت دیگر تصمیمهای ترامپ چه بر سر ابرقدرت جهان خواهد آورد؟" گفت: ترامپ در نه ماهی که رئیس جمهور بوده همانگونه که یکی از مفسران معروف آمریکایی «راشل مددو» میگوید در واقع هیچ «کار»ی نکرده و فقط تخریب کرده است یعنی کارهایی را که دولت اوباما انجام داده بود یا دولتهای قبلی، متوقف کرده یا با مشکل روبرو کرده است تاکنون حتی یک قانون هم نتوانسته است از مجالس آمریکا بگذراند، و تمام تصمیمهایش به وسیله قضات فدرال لغو شده اند. از این رو در آینده نیز به همین کار ادامه میدهد، در واقع مساله ترامپ آن است به هر قیمتی هر روز در راس خبرها باشد، ولو به قیمت تخریب تمام ارزشها و نشان دادن هر بی آبرویی که غیر قابل تصور باشد امروز هر چه بیشتر و بیشتر صحبت از استفاده از متمم ۲۵ قانون اساسی آمریکا علیه او است حتی استیو بنن، مشاور پیشین او پیش بینی کرده که او به پایان دوره خود نخواهد رسید و با همین متمم یعنی اعلام ناتوانی وی در اداره امور برکنار خواهد شد.
ناصر فکوهی افزود: در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد آمریکاییها در آخرین نظر سنجیها او را در ریاست جمهوری ناتوان اعلام کرده اند و تنها سی درصد او را برای این کار مناسب میدانند. همان سی درصدی که از جهان کاملا بی خبرند و تنها توییتهای ترامپ را میخوانند و معتقدند مطبوعات و رسانهها همگی در حال توطئه علیه ترامپ هستند و به نظر من بعید است هرگز دست از حمایت از او بردارند. نولیبرالیسمی که از دهه ۱۹۷۰ در آمریکا آغاز شد این کشور را به باد داد و امروز بیشتر از هر زمانی دیگر زمینههای فروپاشی این امپراتوری فراهم است. به قول فرید ذکریا، امروز جهان کاملا قانع شده است که میتوان بدون آمریکا دنیایی بسیار بهتر و بسیار در آسایشتر داشت؛ از این رو کنار گذاشتن آمریکا دیگر شاید تنها یک انتخاب برای گروهی از کشورهای جهان سوم که بیشترین ضربات را از آن خوردهاند نباشد و این طرد به آلترناتیوی برای همه قدرتهای بزرگ نیز بشود. سخنان اخیر ترامپ علیه ایران و مخالفت یک پارچه قدرتهای بزرگ با او گویای شروع همین جهان بدون آمریکا است که به باور ما کاملا قابل تصور و حتی مطلوب است.
در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد آمریکاییها در آخرین نظر سنجیها او را در ریاست جمهوری ناتوان اعلام کرده اند و تنها سی درصد او را برای این کار مناسب میدانند. همان سی درصدی که از جهان کاملا بی خبرند و تنها توییتهای ترامپ را میخوانند
او ادامه داد: منظور من بدون شک آن نیست که سهم فرهنگ آمریکائیان، که بسیاری از آنها امروز بیشترین مبارزه علیه ترامپ و جنایات این کشور در جهان میکنند نیست، همه کسانی که در حوزه علم و دانش و فرهنگ و هنر جهان قرار میگیرند و بسیاری از آنها دوستان ما در خوزههای علمی و فرهنگی هستند. اما اینها ربطی به امپراتوری آمریکا ندارد. کما اینکه هنر و فرهنگ روسیه ربطی به امپراتوری هولناک شوروی نداشت. آرزوی ما نیز میتواند آزادی جهان از این هیولایی باشد که با جنگ جهانی دوم به وجود آمد و البته آزاد شدن همه روشنفکران و هنرمندان و دانشمندان این کشور از چنگ این هیولای ثروت و قدرت که عصاره کامل خود را در ترامپ نشان میدهد و نولیبرالهای وطنی ما امروز هنوز برای الگوهای برون آمده از آن تبلیغ میکنند. برای من مساله بیشتر خطر این نولیبرالهای وطنی مطرح است که میخواهند کشور ما را با نقشه راه آمریکا جلو ببرندو به همین ورطه بکشانند تا دیوانهای، چون ترامپ که خطرش برای ما با خطرش برای سایر نقاط جهان یکسان است.
مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ در پاسخ به این سوال فرارو که "به اعتقاد شما رفتارهای ترامپ، میتواند باعث انزوا این کشور و نزدیکی اروپا به ایران شود؟ به عبارت دیگر آیا رفتارهای نامتعارف رئیس جمهور به نفع ایران تمام خواهد شد یا نه؟" گفت: صد در صد چنین باوری دارم و معتقدم که اگر ما به تعهدات خود در برجام وفادار باشیم و دقیقا بر اساس آن عمل کنیم و هیچ حرف و سخن تند و واکنشی نزنیم و عاقلانه و بر اساس بلوغ سیاسی و استحکام دولتی رفتار کنیم، آمریکا بیشتر از آنکه امروز میبینیم منزوی میشود و این امر سبب نزدیکی هر چه بیشتر ایران با اروپا و سایر کشورهای جهان خواهد شد. اما اگر دچار وسوسه دنباله روهای وطنی ترامپ یعنی کسانی که به بهانههای تندروانه همان هدف از میان بردن برجام و یا نفی ارزش آن را و برگرداندن کشور به موقعیت تحریمها را دنبال میکنند بشویم به هیچ عنوان نباید تعجب کنیم که اروپا و سایر کشورها نیز از ما روی برگردانندو به ترامپ اعتباری را بدهند که ندارد. البته من هرگز فکر نمیکنم هیچ یک از مسئولان ما تا این اندازه خام باشد که چنین به دام دشمن بیافتد. اما در گذشته شاهد بوده ایم که در موقعیتهای اینچنینی حرکات مشکوکی به ظاهر از طرف نیروهای «خودسر» دقیقا به نیاز آمریکا را به گرفتن انگشت اتهام به طرف ایران پاسخ دادهاند بنابراین اگر در روزها یا ماههای آینده چنین حرکاتی را در ایران ببینیم شک نکنیم که گروهی به دنبال تایید سخنان ترامپ و دادن بهانه به قدرتهای بزرگ برای افزایش فشار بر ایران هستند.