bato-adv
کد خبر: ۲۵۴۰۹۵

نجات معتادان؛ از حکم محاربه تا مشارکت مردم

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۰۷ آذر ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- غلام رضا کاظمیان‌پور؛ در سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشور، اعتیاد به عنوان نماد وضعیت اسفبار گذشته در دوران پهلوی مورد توجه قرار می‌گرفت و با تأکید بر نقش برخی اعضای برجسته دربار نظیر اشرف، خواهر شاه، اعتیاد را نتیجه سودجویی‌های درباریان و بی‌تدبیری و بی‌برنامه‌گی بر می‌شمردند.

کسانی که سنی از آن‌ها گذشته است، فیلم‌هایی پخش شده از تلویزیون در آن سال‌ها را به خاطر دارند؛ فیلم‌هایی که در آن انبوه معتادان در کوچه و پس کوچه‌های منطقه گمرگ را به تصویر کشیده بود. معتادانی که هر چند نفر از آن‌ها پارچه‌ای مندرس بر سرشان انداخته بودند و در حال کشیدن و یا تزریق هروئین بودند.

فیلم‌هایی که سرنگ‌های استفاده شده و زر ورق‌های سیاه شده و پراکنده در محل، نقش آفرینان اصلی آن بودند. فیلم‌هایی که روایت‌گر مرگ انسانیت و سقوط کرامت انسان و انسانیت بود.

کسانی که هر یک از آن‌ها پدر یک خانواده تباه شده، فرزند مادری دلسوخته بودند. کسانی که برادر یا خواهری، نگران و چشم انتظار آن‌ها بود. مسن‌تر‌ها، فیلم «دایره مینا» را نیز به خاطر دارند؛ فیلمی که در آن فروش خون افراد معتاد بی‌خانمان و مایع زندگی و سرمایه حیات انسان‌ها، به عنوان تنها مایه هستی افراد معتاد و تنها سرمایه و دارائی آن‌ها، برای تأمین مواد مخدر، از سوی افراد فرصت طلب و سود جوخریداری و به تاراج می‌رفت.

و اما امروز اعتیاد همچنان وجود دارد و صحنه‌های تأسف برانگیز تجمع معتادان از همه جا رانده شده و صحنه‌های استفاده از سرنگ مشترک و استعمال مواد مخدر به صورت گروهی، همچنان وجود دارد. این وضعیت غمبار نه فقط در میدان گمرک و پارک رازی و نه فقط در میدان شوش و دره‌های حاشیه بزرگراه چمران که در بسیاری نقاط دیگر قابل مشاهده است و هر صبح و شام می‌توان معتادانی را دید که گروه گروه در جای جای شهر ویا حاشیه پایتخت، با زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند.

کسانی که مرگ هم از آنان بیزار است. این داستان البته منحصر به تهران و نقاط مشخصی ازاین ابرشهر نیست. به موجب شنیده‌ها، در بسیاری از شهر‌ها و شهرستان‌ها نیز صحنه‌های مشابه و صحنه‌هایی به مراتب غم انگیز‌تر و رقت بار‌تر از آنچه که در تهران شاهد هستیم، وجود دارد.

سلطه اعتیاد بر کشورمان و به اسارت در آمدن پیر و جوان و زن و مرد در دام این دیو و این اژد‌ها و این بلای خانمان سوز، آثار سوء و بسیار زیانبار و خطرناک اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، اخلاقی، بهداشتی و و و را بر کشور و بر مردم تحمیل می‌نماید.

با این وجود معلوم نیست چرا از سوی دستگاه‌های دولتی و سازمان‌های مردم نهاد، اقدام جدی و مؤثری در مقابله با اعتیاد و نجات گرفتار آمدگان در دام اعتیاد انجام نمی‌پذیرد و یا چرا اقدامات انجام گرفته نتیجه نداشته است و هر روز که می‌گذرد بر تعداد قربانیان اعتیاد افزوده می‌شود؟

در تحلیل ناکامی‌های گذشته در امر مبارزه با اعتیاد، دلایل گوناگونی به ذهن می‌رسد. در این مختصر تلاش خواهد شد تا اهم این دلایل مورد اشاره قرار گیرد و در هر مورد پیشنهادهایی ارائه می‌گردد:

- اولین و مهم‌ترین علت در بی‌حاصل بودن طرح‌های مبارزه با اعتیاد آن است که، این اقدام مهم در شمار اولویت‌های دولت‌ها قرار ندارد و بلکه اقدامی حاشیه‌ای تلقی می‌گردد.

شاهد این ادعا آن است که هیچ برنامه فرگیر و جامعی در امر مبارزه جدی و مستمر با اعتیاد و نجات معتاد وجود ندارد. شاهد دیگر آنکه در امر مبارزه با اعتیاد، میان دستگاه‌های مختلف حکومت، تقسیم کار مشخصی وجود ندارد و هریک از دستگاه‌ها و نهادهایی که حسب انتظارات اجتماعی، مسؤول مبارزه با اعتیاد شناخته می‌شوند، مسؤولیت اصلی را متوجه دیگران می‌نماید.

این دعوای تاریخی، همواره میان نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها و اقدامات تربیتی و دیگر دستگاه‌ها وجود داشته است و هنوز معلوم نیست که نقش و سهم هر یک از این دستگاه‌ها در امر مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد چه هست و چرا این نقش به خوبی و در موقع خود ایفا نمی‌شود؟

حقیقت آن است که به علت ابعاد گسترده اعتیاد، موضوع مبارزه با اعتیاد را باید یک امر حاکمیتی دانست و با توجه به اهمیت و اولویت موضوع، لازم است تا در عالیترین سطوح اجرایی در مورد آن تصمیم گیری نمود و اجرای تصمیمات را به صورت مستمر، تعقیب نمود.

- دومین نکته مهم در موضوع مبارزه با اعتیاد، آن است که تاکنون و هنوز در مورد این مطلب اختلاف جدی وجود دارد که اعتیاد جرم است یا بیماری؟

این اختلاف نظر بیش از آنکه در حل مشکل لازم باشد، برای فرار از نقش آفرینی مفید واقع می‌گردد. بدین معنی که اگر اعتیاد جرم باشد، مسؤولیت مقابله با آن متوجه نیروی انتظامی و قوه قضائیه است و نهادهای درمانی و بهداشتی و امدادی و توانبخشی می‌توانند خود را از مشارکت در امر مبارزه با اعتیاد، فارغ بدانند و چنانچه موضوع اعتیاد بیماری باشد، مسئله از حیث ماهیتی به نیروی انتظامی و قوه قضائیه، ارتباط پیدا نمی‌کند.

به هر حال ادامه این قبیل مجادلات عبث و بی‌حاصل، کمترین کمکی به حل مشکل نخواهد کرد و بلکه دامن زدن به ابهام، مجالی را فراهم خواهد آورد تا سوداگران مرگ و فعالان تجارت مواد مخدر بتوانند با آسودگی بیشتر، مشتریان بیشتری را برای کالای خود پیدا نمایند. برای خروج از این معضل بهتر است، در ابتدا معتاد را به عنوان یک قربانی مورد شناسایی قرار دهیم و بپذیریم که: «معتاد یک قربانی است». قربانی‌ای که برای نجات از گرفتاری نیاز به کمک و توانبخشی دارد.

هنگامی که معتاد یک قربانی شناخته شود، همگان در برابر او و نسبت به او دارای مسؤولیت مشترک هستند.

-موضوع مهم دیگر آن است که در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر و مقابله با اعتیاد تناسب و همگونی وجود ندارد. از یک سو برای نجات افراد معتاد تلاش می‌شود و از سوی دیگر با قاچاق مواد مخدر و قاچاقچیان، با مدارا و مماشات برخورد می‌شود.

به تجربه ثابت شده است که تصور، مؤثر و بازدارنده مجازات زندان و جریمه نقدی در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر، اساساً و از ریشه و بن، تصوری غلط و گمراه کننده است.

حاشیه سود هنگفت موجود در قاچاق مواد مخدر و مافیای حاکم بر تجارت مواد مخدر از یک طرف و آثار مخرب و پایدار مواد مخدر بر کشور، ایجاب می‌نماید تا در قوانین ناظر بر مجازات قاچاقچیان مواد مخدر و تولیدکنندگان روانگردان‌های شیمیایی، تجدید نظر اصولی صورت پذیرد و این قوانین و مجازات‌های مبتنی بر آن به گونه‌ای اصلاح شود و به اجرا گذارده شود که، ریسک مبادرت نمودن به قاچاق و فروش مواد مخدر و فعالیت در توزیع و خرده فروشی مواد مخدر، بسیار سنگین و خطرناک و مرگ آور باشد.

در این ارتباط لازم است تا مسؤولان قانونگذاری و مقامات قضائی و نیز مدیران سیاسی کشور، بر این حقیقت و بر این واقعیت واقف گردند که بسیاری از هیاهو‌ها و جنجال آفرینی‌هایی همچون موضوع حقوق بشر و اعتراض به اعدام جنایتکاران، محصول و نتیجه قدرالسهمی است که از سود قاچاق مواد مخدر و تجارت مواد مخدر از سوی مافیای بین المللی به افراد شاخص فعال در نهادهای به اصطلاح حقوق بشری تخصیص داده شده است و الا اگر این نهاد‌ها و این اشخاص واقعاً حامی و دلسوز حقوق بشر هستند، باید به جای دفاع از مجرمان و گریبان چاک دادن برای مفسدان، برای قربانیان دلسوزی می‌نمودند و از اینان حمایت می‌کردند.

برای مقابله با این قبیل شانتاژ‌ها و زور گویی‌ها و این قبیل دخالت‌ها و فضولی‌های قلدرمآبانه در امور داخلی کشور و در اعتراض به حمایت دولت‌های استکباری از قاچاقچیان مواد مخدر و حمایت علنی آن‌ها از ترویج مواد مخدر در ایران، جا دارد تا با ساماندهی و هدایت تشکل‌های مردم نهاد و خانواده‌های قربانیان مواد مخدر، در هر مورد ایشان با تجمع قانونمند در برابر نمایندگی سیاسی کشورهای حامی قاچاق مواد مخدر، مراتب اعتراض خود را به آنان اعلام و بر مسؤولیت آن‌ها درحمایت از قاچاق و مصرف مواد مخدر تصریح نمایند.

قانونگذاری و اجرای قانون یک امر حاکمیتی و از مؤلفه‌های استقلال سیاسی هر کشور است و دخالت دیگران در این موضوع، به منزله نادیده انگاشتن استقلال کشور و به معنی دخالت در امور داخلی ماست.

لذا ضمن ضرورت اعتراض رسمی و توضیح و تبیین مبانی و الزامات حقوقی و اجتماعی و سیاسی موضوع، به مخاطبان داخلی و جوامع بین المللی، در هر صورت لازم است تا در صیانت از حقوق ملی و دفاع از منافع کشور و مردم و پایان دادن به یکه تازی‌های قاچاقچیان بین المللی در داخل کشور، اجرای قاطع و شدید و بازدارنده مجازات قاچاقچیان مواد مخدر در دستور کار قوای حکومتی قرار گیرد.

بی‌هیچ تردید، مجازات جدی و فارغ از مماشات و تعلل و تأنی قاچاقچیان، در کوتاه مدت این پیام و این اراده را به باندهای قاچاق مواد مخدر القاء و تحمیل خواهد نمود که از این پس خاک پاک ایران محل آسوده و امنی برای آنان نیست.

اگر بپذیریم که قاچاق مواد مخدر، حاکمیت ملی و مصالح ملی و منافع مردم و قربانی نمودن بخشی از نیروی فعال کشور را هدف قرار داده است و برای رسیدن به این هدف تمام هنجار‌ها و مقررات و اصول اخلاقی و انسانی را زیر پا می‌گذارد، می‌توان قاچاق مواد مخدر را با محاربه برابر دانست و حکم محارب را برای قاچاقچی به اجرا گذاشت.

در این خصوص هیچ جایی برای رأفت و ترحم وجود ندارد. چه اینکه چشم پوشی بر مجازات قاچاقچیان، به معنی نادیده گرفتن حقوق قربانیان قاچاق، یعنی معتادان است.

صرف نظر کردن از مجازات قاچاقچیان، به معنی صرف نظر کردن از ظلمی است که بر هزاران کودک و هزاران خانواده متلاشی شده و هزاران چشم گریان و حسرت زده روا داشته شده است.

صور در مجازات یک قاچاقچی یعنی زمینه سازی برای اعتیاد صد‌ها و هزاران و ده‌ها و صد‌ها و هزاران هزار معتاد و از هم متلاشی شدن هم این تعداد خانواده و افزایش هم این تعداد کودکان طلاق و کودکان کار و زنان بی‌سرپرست و...

اگر مجازات شدید قاچاقچیان مواد مخدر از قواعد آمره محسوب گردد و دیوانعالی کشور، مجازات شدید برای کمترین مقدار قاچاق مواد مخدر را تأیید و آن را در شمار رو یه قضایی محسوب نماید؛ در زمانی کوتاه و نه چندان طولانی می‌توانیم شاهد دور شدن قاچاق و اعتیاد از کشور خود باشیم.

-موضوع مهم دیگر در ناکامی‌های گذشته در امر مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد، غفلت ورزیدن از نقش بی‌بدیل مردم و نیروی عظیم نهفته در مشارکت مردم است.

اگر چه اصل درمان و توانبخشی و مراقبت از معتادان از جمله وظایف حاکمیتی تلقی می‌گردد اما با این وجود و به دلیل گسترده بودن اعتیاد در جغرافیای وسیع کشور و پر تعداد بودن افراد معتاد، استفاده از سازمان‌های مردم نهاد و جامعه خیرین و حامیان طرح‌های انسان مدار و در رأس تمام این‌ها تعیین نقش و سهم ویژه برای بسیج در امر مبارزه با مواد مخدر و مقابله با اعتیاد، موفقیت برنامه‌های پیش روی را صد چندان خواهد نمود.

مردم فهیم و با اخلاق و هم نوع دوست ایران در موارد متعدد و در صحنه‌های مختلف ثابت کرده‌اند که در کنار دولت و پشتیبان دولت هستند.

مردم خیری که با قبول مسؤولیت زندگی یک یا چند یتیم و تأمین کلیه هزینه‌های آن‌ها تا رسیدن به سن رشد و استقلال، از گرفتار آمدن این کودکان در رنج و سختی و انحراف پیشگیری می‌نمایند؛ می‌توانند با قبول بخشی از هزینه‌های زندگی و نظارت اجتماعی بر افراد معتاد‌‌ رها شده از دام اعتیاد، به آن‌ها در ادامه زندگی سالم و همراه با کرامت و شرافت کمک نمایند.

-موضوع دیگر در این زمینه، به فراموشی سپردن نقش خانواده‌ها در ابتلا و گرفتار آمدن اشخاص در دام اعتیاد و‌‌ رها شدن آن‌ها در شهر‌ها و خیابان هاست.

حقیقت موضوع این است که بسیاری از ما با ابتدایی‌ترین آموزه‌های تربیت کودکان و نو جوانان و با مهارت‌های مدیریت خانواده آشنایی نداریم. بی‌اطلاعی‌های ما و بهره‌مند نبودن ما از مهارت‌ها و توانایی‌های زندگی موجب می‌گردد که در ادامه فرزندانی را به جامعه ارزانی کنیم که نه تنها در دانش افزایی عمومی و در میدان کار و تولید و اقتصاد کشور سهمی ندارند بلکه خود منشاء مشکلات و معضلات بی‌شمار اجتماعی می‌گردند.

این بخش از نوشته ناظر بر این مهم است که هم آموزش و پرورش و هم دانشگاه‌ها و هم نهادهای هنری و فرهنگی و مذهبی مثل نهاد روحانیت و پایگاه وسیع مساجد باید در این زمینه بیشتر از گذشته کار کنند تا در سایه پدران و در آغوش مادرانی توانا و مقتدر و فهیم، فرزندان و جوانانی تربیت شوند که بتوانند در برابر هجوم تهدید‌ها و خطراتی مثل اعتیاد ایستادگی و به بهترین صورت ممکن با آن مقابله نمایند.

نکته پایانی:
اعتیاد فقط یک مشکل نیست. این بلا زادگاه و زایشگاه مشکلات و معضلات و ناهنجاری‌های بسیار دیگر است. طلاق و فحشاء، کودکان بی‌سرپرست، بیماری‌هایی نظیر ایدز و هپاتیت، سرقت، ناامنی، قتل و تجاوز، آلودگی‌های بصری و صحنه‌های زشت در نقاط مختلف شهر، سست شدن پیوند‌های خانوادگی و ده‌ها و صد‌ها گونه از مشکلات و نا‌ملایمات اجتماعی و خانوادگی، زائیده اعتیاد است.

اگر دامنه اعتیاد بسته شود و اگر اعتیاد ریشه کن شود، بسیاری از این معضلات سخت و زشت و ناگوار نیز به وجود نخواهد آمد. ضرورت و فوریت موضوع ایجاب می‌نماید تا دولت و ملت و همه کسانی که می‌توانند در پایان بخشیدن به این بلا و آفت خانمان سوز، مؤثر واقع شوند با یکدیگر مشارکت نمایند و به سان دستی واحد و قدرتمند به جنگ اعتیاد و قاچاق مواد مخدر بروند.
                            
                                
bato-adv
مجله خواندنی ها