فرارو- محمد فاضلی* پاسخ گفتن به منتقدان توافق هستهای از منظر سناریوپژوهی نیز امکانپذیر است. سناریوپژوهی مقتضیاتی دارد که در یک متن کوتاه امکانی برای آن نیست، لیکن تا حدودی میتوان ایده اصلی را مطرح کرد.
به گمان من چند گزاره زیر، درستی سناریوی توافق را قابل استنتاج میسازند:
1. مقام معظم رهبری، در جایگاه مرجع تقلید و ولی فقیه، تولید، نگهدای و کاربرد سلاحهای هستهای را حرام اعلام کردهاند.
2. سابقه منع کردن ساخت و کاربرد تسلیحات شیمیایی توسط امام خمینی (ره) در خلال جنگ ایران و عراق، شاهدی بر پایبندی ایران به حرمت ساخت و کاربرد سلاحهای کشتار جمعی است.
3. تأمین سوخت رآکتور و سایر کاربردهای مد نظر ایران غنیسازی بیش از 20 درصد لازم ندارد.
4. ایران قطعنامههای شورای امنیت را که ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد صادر شدهاند، غیرقانونی دانسته و اساساً خود را تهدیدی برای امنیت بینالمللی نمیداند.
5. از گزارههای فوق نتیجه میشود که ایران به دلایل مذهبی، عدم نیاز صنعتی، و نفی اتهام تهدید امنیت بینالمللی، هرگز به دنبال غنیسازی بیش از 20 درصد نخواهد بود.
6. اظهارات جان کری درخصوص اینکه ایران در پانزده سال گذشته مواد هستهای و تکنولوژی ساخت سلاح هستهای را داشته، اما عزم سیاسی ساخت چنین تسلیحاتی را نداشته، شاهدی بر درستی گزارههای قبلی حتی از منظر آمریکاست.
7. ساخت سلاح هستهای به غنیسازی تا بیش از 90 درصد نیاز دارد. وقتی ایران به غنیسازی بیش از 20 درصد اقدام نخواهد کرد، پس هرگز به تهدیدی بدل نمیشود که طرفهای مذاکرهکننده را از بیم ساخت بمب پای میز مذاکره و دادن امتیازهای بیشتر بکشاند.
اگر طرفهای مذاکرهکننده کاملاً به مواضع ایران اعتماد داشته باشند، و اگر منتقدان توافق هستهای به گزارههای اعلامی خود – چیزهایی شبیه گزارههای 1 تا 5 این نوشتار – پایبند باشند، بهترین حالت برای طرفهای مذاکرهکننده با ایران، ترک میز مذاکره و رهاکردن ایران در شرایط تحریم است. وضعیت سادهای است: ایران بیش از 20 درصد غنیسازی نمیکند و تهدیدی برای ساخت بمب نیست، پس چه ضرورتی برای مذاکره با ایران و دادن امتیازهایی – حتی کمتر از آنچه در توافق ذکر شده – وجود دارد؟ ایرانیها برای رسیدن به غنیسازی 20 درصدی که تهدیدی متوجه امنیت بینالمللی و تغییر موازنه قدرت نمیکند، خود را در دام چندین قطعنامه، تحریمهای چندجانبه و چندلایه قرار دادهاند و چرا باید به آنها فرصت داد تا از این دام خارج شوند؟
منتقدان داخلی توافق برای مقابله با این استدلال، میتوانند بگویند ایران غنیسازی در سطوح بالاتر را دنبال خواهد کرد تا طرفهای غربی وارد مذاکره و دادن امتیازهای بیشتر شوند. اما این کار به معنای نقض همه گزارههای قبلی خودشان و پذیرش اتهامهای مندرج در قطعنامهها و سخنان طرفهای مذاکرهکننده است. رفتن به سمت غنیسازی بیش از 20 درصد، به معنای تأیید نگرانیها درباره گریز هستهای، زیر پا گذاشتن فتوای مذهبی و تبدیل شده به تهدید امنیت بینالمللی است. توجیه نیاز صنعتی به غنیسازی بیش از 20 درصد نیز دشوار است.
توافق محصول شرایطی است که ایران به اصول خود پایبند است و بنابراین تحریم به بهانه تلاش برای ساخت سلاح هستهای را ناعادلانه میداند. از سوی دیگر، 1+5 نیز به پایبندی ایران به اصول اعلام شدهاش اعتماد ندارند. بنابراین نمیتوانند نسبت به فعالیت هستهای ایران بیتفاوت باشند.
با این اوصاف، بر عهده منتقدان توافق است که توضیح دهند اگر ایران نمیخواهد اصول خود را زیر پا بگذارد – به فتوای مذهبی پایبند است، تهدید امنیت بینالمللی نیست، و برای غنیسازی فراتر از 20 درصد انگیزهای ندارد – و از 5+1 میخواهند که به این اصول ایران اعتماد کنند، چه دلیلی برای کشاندن 5+1 پای مذاکره و اساساً شروع فرایند تلاش برای رفع تحریمها باقی میماند؟ هر گزینه دیگری غیر از توافق، تمام نظام استدلالی منتقدان توافق هستهای در ایران را به هم میریزد.
گزارههایی که منتقدان توافق هستهای درستی آنها را تأیید میکنند، و ایران را از ابتدا پایبند به آنها دانستهاند، هیچ سناریویی غیر از توافق را پیش پای ایشان قرار نمیدهد. از این منظر، خوب است که طرفهای مذاکرهکننده به متعهد ماندن ایران به اصول خودش اعتماد کامل ندارند.
* معاون مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری