«پزشک دیپلمات» چوب حمایتش از دولت را میخورد؛ چوب صراحت در مناظرههای انتخابات سال ٩٢ که برخی اصولگرایان آن را تشبیه به بازی در زمین هاشمی بهنفع روحانی کردند. این تحلیل یکی از نزدیکان ولایتی در روزهای اخیر است.
تندروهای اصولگرا اینروزها که تلاش برای دستیابی به توافق در مذاکرات هستهای دوباره در حال اوجگیری است، بیش از همیشه از «علیاکبر ولایتی» دلخورند. شاید به همین دلیل است که جلیلی بعد از دوسال در یک همایش دانشجویی پاسخ او را و آن هم بدون آوردن نامش و فقط با ذکر عنوان«آن آقا» میدهد و گلایه از اینکه او مسئله را به شکل دیگری مطرح کرد و باز هم به همین دلیل است که اینروزها نامه محرمانه آیتالله مهدویکنی به ولایتی رسانهای میشود؛ نامهای توصیهوار در یادآوری عهد سه یار اصولگرا در کنارکشیدن دو نفر و باقیماندن یکنفر؛ نامهای که به گفته داماد آیتالله مهدویکنی نهتنها پدرزنش حاضر به انتشار آن نبوده بلکه انتشار آن در این شرایط غرضآلود، تأملبرانگیز و عین بیتدبیری و کجفهمی بوده است.
ماجرا اما این است که توفیق تیم مذاکرهکننده در مذاکرات قطعا هم موضع ولایتی را محکمتر خواهد کرد؛ هم درستی نقدهایش بر تیم قبلی را اثبات خواهد کرد که حامل پیام دیگری هم خواهد بود؛ بینتیجهبودن راهبرد دیپلماتیک جلیلی. این پیام اما فقط ناکامی یک فرد یا تیم نیست و صرفا هم عطف به گذشته نیست. با توجه به نزدیکبودن انتخابات، قطعا بر آینده سیاستورزی جریان حامی جلیلی هم در داخل تأثیر دارد. در این شرایط طبیعی است، آنها هرکاری خواهند کرد تا جلو این تأثیر را بگیرند. یکی از این ابزارها تخریب رقیب پیشین جلیلی است. شاید از همینروست که فشار روی وزیر خارجه پیشین زیاد شده است. انتشار نامه محرمانه آیتالله مهدویکنی به ولایتی، همزمان با افزایش فشارها به تیم هستهای و اردوکشیهای خیابانی در آستانه دور جدید مذاکرات در نیویورک بیدلیل نیست. آن هم در شرایطی که رقیب انتخاباتی ولایتی و مسئول تیم هستهای در دولت قبل اینروزها تحرکاتش را هم افزایش داده است. به نظر میرسد جمعی از حامیان دولت پیشین تا اصولگرایان تندرو نقشه راهی را برای زمینگیرکردن دولت با هدف بهبنبستکشاندن مذاکرات با ایده فشار از داخل طراحی کردهاند.
احتمالا همین فشارهاست که ولایتی را به رسانه ملی کشانده است تا باوجود انتقاد از زیادهخواهیهای آمریکا یا قابلاعتمادنبودن جان کری بگوید: «ما با امید وارد مذاکرات شدهایم تا به نتیجه برسیم». او که یکشنبهشب به برنامه متن و حاشیه رفته بود، گفت: «این مذاکرات همچون مذاکرات ایران و عراق بعد از جنگ است که دو سال طول کشید و در نهایت با پایمردی ایران به نتیجه رسید که در آن مذاکرات نیز آقای ظریف، روحانی، تختروانچی و سردار رشید با مسئولیت بنده فعالیت میکردند». پیشتر هاشمیرفسنجانی هم بر نقش ولایتی در مذاکرات قطعنامه ٥٩٨ و تراز آن با مذاکرات هستهای اشاره و تأکید کرده بود. او در مراسم معارفه ولایتی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود: «کار آقای ولایتی در آن زمان و در مقطع پذیرش قطعنامه ٥٩٨ از کار آقای روحانی و ظریف در مذاکرات هستهای دشوارتر، مهمتر و حساستر بود».
سخنان «سعید جلیلی» هرچند روز سوم خرداد بیان شده بود، اما روز یکشنبه و همزمان با حضور ولایتی در تلویزیون منتشر شد. «جلیلی» که تا پیش از مذاکرات لوزان کمتر حضور رسانهای داشت و حضورش در مجامع دانشگاهی و محافل عمومی هم مشروط به نقدنکردن تیم هستهای بود، اینروزها تغییر موضع داده و کمکم گوشه و کنایهزدنهایش آغاز شده است. شاید هم دارد پاسخ دو سال پیش رقیب را میدهد. ولایتی در آن مناظره اصولگرایی از نوع جلیلی به معنای انعطافناپذیری را نقد کرده و گفته بود: «در آلماتی٢ آنها پیشنهادهایی کردند که میشد پیش رفت ولی آقای جلیلی نپذیرفت. گفتند غنیسازی ٢٠ درصد را تعلیق و فردو را کند کنید، سه تحریم را برمیداریم.
در پاسخ به آنها گفتند این کارها را میکنیم شما کل تحریم را بردارید. حرف من این است که باید قدمبهقدم پیش رفت».
ولایتی نحوه مذاکرهکردن جلیلی را زیرسؤال برده و آن را به «کلاس فلسفه» تشبیه کرده بود و نهایتا در برابر چشم میلیونها بیننده خطاب به جلیلی گفته بود کاری کردند که نشان دادند نمیخواهند کار پیش برود: «دیپلماسی، بیانیه پشت میزخواندن نیست. اگر اینطور نبود، وضع ما به اینجا نمیرسید. مردم میبینند شما چند سال مسئول بودید و وضع بدتر شده است. هنر دیپلمات این است که نگذارد کار رزمندهها هدر برود». حالا دو سال بعد از آن ماجرا و سکوت جلیلی، رئیس پیشین تیم مذاکرهکننده، که به بهانه سخنرانی در همایش «خرمشهر را خدا آزاد کرد نه کدخدا» به دانشگاه امیرکبیر رفته بود، پاسخ ولایتی را داد.
او گفته است: «آنها در آلماتی میگفتند خیلیخب. حالا شما این کار را انجام دادید. نیازتان که تأمین شده. دیگر ادامه ندهید. گفتیم اینکه ادامه ندهیم میتواند یک موضوع همکاری باشد، اما این نیست که بخواهد برای ما یک تکلیف باشد. این آن بحث بود. بنابراین وقتی که این را مطرح کرد، گفتیم اگر شما در چارچوب همکاری میگویید، شرط همکاری چیست؟ این است که تو باید این بحثهای دشمنیات را برداری که همین تحریمهاست. آن موقع گفتیم حالا مشخص کنیم. شما در این همکاری حاضر هستید چه کاری بکنید. تعریف کن.
اما آن آقا (ولایتی) آمد و این بحث را در مناظره به یک شکل دیگری مطرح کرد که مطلب غلط و نادرستی بود». شاید حالا بهتر بتوان این گفته اخیر جلیلی را کنار این تحلیل گذاشت که «بسیاری انتشار نامه مهدویکنی (رئیس سابق دانشگاه امام صادق) را به طرفداران جلیلی (استاد دانشگاه امام صادق) نسبت میدهند؛ کسانی که هنوز خاطره خوشی از مناظرههای دو سال پیش انتخاباتی ولایتی با جلیلی ندارند و معتقدند صحبتهای آن روز ولایتی در باب مذاکرات هستهای بود که باعث ریزش آرای جلیلی شد».
روایت سفیر فرانسه در آمریکا از مذاکره هستهای در زمان احمدینژاد:
ژرار آرو، سفیر فرانسه در آمریکا، در مصاحبهای با شبکه خبری سیاناس، گفت که در زمان احمدینژاد عملا مذاکرهای بین ایران و ١+٥ صورت نمیگرفته است. آرو گفت: مذاکرات هستهای بین سه کشور اروپایی و ایرانیها در پاییز سال ٢٠٠٣ منجر به تعلیق برنامه غنیسازی شد. برخی میگویند ما فرصتی مناسب را در آن زمان از دست دادیم. من نمیدانم، مورخان باید در این زمینه صحبت کنند.
او افزود: زمانیکه احمدینژاد رئیسجمهور شد، مذاکرات متوقف شد و من میتوانم بگویم که بین سالهای ٢٠٠٥ تا ٢٠١٢ هیچ مذاکرهای صورت نگرفت. من بهعنوان مذاکرهکننده هستهای فرانسه بین سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠٠٩، چندینبار با ایرانیها دیدار کردم. در آن سالها ایرانیها هرگز وارد مذاکره نشدند.
آرو گفت: مذاکرات با ایران اینگونه بود، ساعت نخست به کوروش کبیر اختصاص داشت، ساعت دوم به مصدق و ساعت سوم به حقوق مردم ایران، این یک واقعیت است. به گزارش انتخاب، سفیر فرانسه در آمریکا افزود: در سال ٢٠٠٦، آمریکاییها، روسها و چینیها به ما ملحق شدند و سپس نخستین قطعنامه علیه ایران با درخواست توقف غنیسازی صادر شد، اما ایرانیها به آن تن ندادند. این خیلی مهم بود که روسها و چینیها با ما بودند.