مطلب زیر را یکی از دانشجویان دکتری ورودی سال 1390 به فرارو ارسال نمودهاند
دوست علی: راستی علی؟
علی: بله عزیز؟
دوست علی: تو ورودی 90 بودی دیگه آره؟
علی: آره، چطور؟
دوست علی: هیچی، فقط میخاستم بگم پژوهانتون تو حلقم! همچنین وام دکتراتون! (شلیک خنده)
این بخشی از گفتگوی چند روز پیش من و دوستم بوده است. دوستی که تنها یکسال زودتر وارد دوره دکتری شد و از پژوهانه استفاده کرد.
بله، همه چیز از سال 1390 شروع شد. وقتی که وزارت علوم اعلام کرد که کنکور دکتری سال 1390 به صورت نیمه متمرکز خواهد بود.
روزهایی که هر روز باید چندین بار خبرگزاری های متفاوت رو می خواندی تا بفهمی امتحان تستی دکتری به چه شکل خواهد بود، چه بخش هایی خواهد داشت، استعداد تحصیلی چیست، چه تاریخی برگزار خواهد شد، نمره منفی دارد یا ندارد و هزاران مورد دیگر. تا جایی که تنها چند روز قبل از امتحان اعلام شد که آزمون استعداد تحصیلی نمره منفی هم دارد! قرار بر نداشتن بود.
البته من موقعی فهمیدم که از امتحان بیرون آمدم، چون چند روز قبل از امتحان سازمان سنجش در اشتباهی فاحش حوزه های امتحانی افراد را به آدرس زادگاهشان تغییر داده بود. منی که 1500 کیلومتر راه پیموده بودم و به دانشگاهم رسیده بودم، دو روز قبل از امتحان دوباره همان مسیر را پیمودم و برگشتم.
در همان روز یکی دیگر از دوستانم بلیط مشهد گیرش نیامد و از امتحان جا ماند!
متاسفانه در همان روز برگشت هم نمره منفی داشتن آزمون استعداد تحصیلی اعلام شده بود.
روند مصاحبه ها و نداشتن معیار و موارد دیگر بماند که در دانشگاهی امتیاز 20 کسب کردم و در دانشگاهی امتیاز 78.
به هر تقدیر به همراه تقریبا 6000 هزار نفر دیگر در یکی از دانشگاه های معتبر دولتی کشور قبول شدم و در چند دانشگاه دیگر رتبه 1و 2 آورده بودم و حتی بر اساس گزینش استعدادهای درخشان، به ان طریق نیز در دانشگاه دیگری برگزیده شدم بود.
من به همراه این 6000 هزار نفر درس خواندیم و ادامه دادیم. برای آمدن دولت تدبیر و امید روزها و هفته ها در خیابان بحث کردیم و وقت گذاشتیم و امتحان جامع را با آن به شادی گذراندیم.
دوستی آن موقع ها می گفت هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد! انتظار ما تدبیر بود، امیدش را خودمان داشتیم!
پروپزال را به موقع تصویب کردیم و کارهای رساله را شروع کردیم. هزینه های سرسام آور زندگی در کنار هزینه های رساله، تعهد به عدم کار در هنگام تحصیل و فشار استادان راهنما و مشاور برای مقاله های بیشتر، زندگی سخت تر در سن 28 سالگی و امید در حال نزول. اما تدبیر چه؟
مدتی همه چیز متوقف بود، بعد آیین نامه آمد برای بورس ها: بورس ها فقط در اردیبهشت و تنها برای کسانی که در سه سال اول تحصیل باشند. ما 90ی ها سال آخر بودیم.
بورس رفت، خدانگهدار.
سال آخر میخاستیم در ثبت نام جذب هیئت علمی ثبت نام کنم اما دیدیم نمی شود، میگویند باید دکترای تخصصی تان را گرفته باشید!
ای داد و امان از آیین نامه ای که شمولیت ندارد و کسانی از دایره آن بیرونند! آفرین به تنظیم کنندگان آن!
من 90ی حتی اگر شهریور هم دفاع کنم، باز نمی توانم در فراخوان جذب شهریور 94 شرکت کنم، چرا؟
مگر مدرک گرفتن به این سادگیست؟! ماند برای فراخوان بهمن 94!
به همین سادگی ما 90ی ها از شمول خارج شدیم.
بله همه چیز از همان سال 90 شروع شد.
حالا که ترم هشتیم، گفتند پژوهانه تعطیل! به جایش وام میدهیم، و ما منتظر تدبیر تدبیرگران.
اما دیدیم که این وام هم ماهیانه تعلق میگیرد و من در ترم هشت! دو ضامن میخاهد و به ورودی های 90 هم تعلق نمیگیرد! البته 4 روز قبل از اتمام وقت پیام می آید که 90ی ها هم می توانند ثبت نام کنند!
4 روز قبل از اتمام تاریخ ثبت نام، دو ضامن و بسیاری از موارد دیگر که بماند برای ثبت در تاریخ.
بله انتظار ما تدبیر بود، امیدش را خودمان داشتیم اما تدبیری از وزارت علوم ندیدیم و امیدمان رو به نزول. بله به قول دوستم هیچ اتفاقی نیفتاد.
دوباره یاد دوستم میفتم، دوستم حق داشت که به من بخندد. اما یاد دوست دیگرم میفتم که ورودی بهمن 89 است. وی در حال دفاع است و نه پژوهانه گرفت و نه وام پژوهانه می تواند بگیرد. به او باید بیشتر خندید.