عذاب وجدان زن او را مجبور کرد پس از ۵ سال سکوت، پرده از راز قتل شوهرش با همکاری مرد موردعلاقهاش بردارد.
به گزارش قانون، داستان این همسرکشی بهمن ماه سال ۸۴ با پیدا شدن جسد منوچهر در نیزارهای اطراف اسلامشهر شروع شد. جسد او که از قسمت سر آسیب شدیدی دیده بود این گمان را ایجاد کرد که ممکن است در اثر تصادف جانش را از دست داده باشد و برای ردیابی نشدن، جسد او را در نیزارهای اطراف انداخته باشند.
خبر پیدا شدن جسد منوچهر به خانواده او اطلاع داده شد. فریبا همسر منوچهر به ماموران گفت: «همسرم نگهبان کشیک است. گاهی اوقات پیش میآمد بدون آنکه اطلاعی بدهد به مسافرت میرفت و بعد از برگشت ما میفهمیدیم که به کجا رفته است. به همین خاطر اصلا فکر نمیکردیم که ممکن است مرده باشد.»
با ضمیمه شدن گزارش پزشکی قانونی به پرونده در مورد علت مرگ، پرونده وارد مرحله تازهای شد. در این گزارش علت مرگ ضربه شدید وارد شده بر سر منوچهر اعلام شد اما وجود نشانههایی دور مچ دست و گردن او که شبیه پیچیده شدن طناب بود باعث شد تا فرضیه کشته شدن در اثر تصادف زیر سوال برود.
سال ۱۳۸۹ با عوض شدن بازپرس ویژه قتل اسلامشهر پرونده بار دیگر به جریان افتاد. با به جریان افتادن دوباره پرونده و انجام بازجوییها پس از ۵ سال روند تغییر کرد و پرده از راز یک جنایت خانوادگی برداشته شد. اولین کسی که در این رابطه بازجویی شد فریبا، همسر دوم منوچهر بود که در این مدت ازدواج کرده بود. او در جریان بازجوییها از چیزهایی گفت که با گفتههای قبلی او تفاوت زیادی داشت. زمانی که ماموران گفتههای قبلیاش را به او یادآوری کرده و او را متوجه تناقض گوییها کردند فریبا عاقبت از ایستادگی دست کشید و حقایق تکاندهندهای را بازگو کرد.
او در گفتههایش که در اصل اعترافات اولیهاش به قتل همسرش منوچهر بود از کشتن همسرش با همدستی احمد، شوهر خواهر منوچهر پرده برداشت.
فریبا در بازجوییها گفت: من قبل از ازدواج با منوچهر یک بار ازدواج کرده بودم اما از شوهر قبلیام به خاطر اینکه بچه دار نمیشد جدا شدم. تا اینکه با خانواده شوهر خواهر منوچهر آشنا شدم. آن موقعها با احمد زیاد صحبت میکردم تا اینکه خواهر منوچهر که همسر احمد بود من را برای برادرش خواستگاری کرد. من هم قبول کردم. بعد از آن زیاد با احمد در ارتباط نبودم اما فشار زندگی با منوچهر باعث شد تا دوباره ارتباطمان سر بگیرد. منوچهر مشکلات اخلاقی زیادی داشت. از در و همسایه زیاد میشنیدم که شوهرم برایشان مشکل ایجاد کرده و بارها هم به او تذکر دادم اما او با من برخورد میکرد و خیلی وقتها کار به کتککاری میکشید.
وی ادامه داد: وقتی که در مورد اخلاق بد منوچهر با احمد حرف میزدم او به من دلداری میداد و میگفت که صبر کنم درست میشود اما وقتی فهمید که منوچهر من را کتک میزند گفت عاقبت او را میکشم. بعد از گذشت چند سال از زندگیام با منوچهر بچهدار شدم و خدا یک دختر به ما داد اما اخلاق او بهتر نشد. آن زمان خانواده احمد در قزوین زندگی میکردند. من و منوچهر باز هم با هم دعوایمان شده بود و او طبق معمول بدون اینکه خبر بدهد رفته بود. صبح زود احمد زنگ زد که میخواهم برایتان یک گونی برنج بیاورم وقتی که فهمید منوچهر خانه نیست از من خواست حاضر شوم تا برویم ناهار را بیرون بخوریم. من هم دخترم را برداشتم و رفتیم حوالی رباط کریم ناهار خوردیم. وقتی احمد از من پرسید که اوضاع زندگیام چطور است گفتم که فرقی نکرده است. بعد از من پرسید اگر منوچهررا بکشد حاضرم با او ازدواج کنم من هم که فکر میکردم شوخی میکند گفتم باید فکر کنم. آن شب احمد میخواست خانه ما بماند اما منوچهر سر رسید. احمد که طبقه پایین بود به من اشاره کرد که منوچهر را بفرستم طبقه پایین.
فریبا در ادامه افزود: من هم به او گفتم که مهمان داریم و طبقه پایین منتظر توست. وقتی منوچهر پایین رفت دیدم صدای زدوخورد میآید به محض اینکه به آنجا رفتم دیدم احمد یک ضربه به سر منوچهر زد و از سر او خون آمد بعد منوچهر افتاد. من ترسیده بودم گفتم بگذار او را به بیمارستان برسانیم اما احمد گفت که او تمام کرده و بهتر است جنازه را سر به نیست کند. من به او طنابی دادم و دست و پای احمد را با طناب بست و مابقی را دور گردن منوچهر انداخت. با کمک هم جنازه را پشت ماشین انداختیم و بردیم بیابانهای اطراف رها کردیم. بعد احمد من را تهدید کرد که به کسی چیزی نگویم چون پای خودم هم گیر است. من هم تا امروز همه چیز را کتمان میکردم اما عذاب وجدان دیگر اجازه نداد دروغ بگویم.»
در مقابل احمد همه این گفتهها را رد کرد و گفت که اصلا نمیداند خانه آنها کجاست چون سالهاست که به خانهشان نرفته است اما تحقیقاتی که از همسایهها انجام گرفت نشان داد که ماشین احمد را روز حادثه سر کوچه دیدهاند.
این موضوع باعث شد تا دستور بازداشت احمد صادر شود. پس از اعترافات فریبا بازپرس دادسرای جنایی اسلامشهر برای او به اتهام معاونت در قتل منوچهر و برای احمد به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
قرار بود صبح دیروز به این پرونده در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شود که به دلیل مشخص نبودن قیم دختر منوچهر رسیدگی بار دیگر تجدید شد.