بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه تحلیل کرد
عبدالکریمی گفت: تکنوکراتها، بروکراتها، اپورتونیستها، (فرصتطلبها) ریاکاران و... که در دستگاه دولت و مقامات بالای مدیریتی پستهایی دارند به گفتمان انقلاب تعلق ندارند. به عبارت روشنتر، آنها ایمانی به گفتمان انقلاب ندارند، وجودهای استحالهشده دارند. دم از مقابله با امریکا میزنند، اما خانوادهشان در امریکا سکونت دارند. ریاکارانه از ارزشهای انقلاب دفاع میکنند و تنها به منافع خود و جناحشان میاندیشند.
دکتر بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه در مصاحبهای به نقد جریان تندرو موسوم به حزب اللهی پرداخته است.
بیژن عبدالکریمی ، استاد فلسفه میگوید: وقتی میگویند من کلنگم زمین خورده و شکست خوردم به این معناست که سونامی بیخردی، سونامی سیاستاندیشی و ایدئولوژیک اندیشی و سونامی سیطرۀ عقل متعارف و عقل عامه آن چنان وحشتانگیز بود که نمیتوانستم تصور کنم و این عمر ۹۰ ساله من نشان داد تحولات جهانی چگونه با بسط نهیلیسم و بسط عقل متعارف همسو است.
عبدالکریمی درست میگوید. تاریخ سنتی ما نازاست از زاییدن عزیزی چون ژینا و شیرزنان همرکابش. انسان، دموکراسی، آزادی و حقوق مدنی در خاک این تاریخ مذکر نمیروید. نور روشنایی و درخشش اختیار و هیجان آریگویی به زندهگی از سیاهچاله این پدرسالاری یارای فرار ندارد. این نام تاریخ است که در این اقلیم در حال دگرگونی است.
بیژن عبدالکریمی جامعه شناس گفت: از نظر من نسلهای جدید از آن نظر که با میراث تاریخی و با سنت خود ارتباط ندارند؛ گذشته ندارند و، چون اتوپیا ندارند، امید ندارند، آینده ندارند؛ لذا اینها بی تاریخند و غرق در زمان حال هستند.
عبدالکریمی ابراز کرد: روحانیت ما دچار تأخر تاریخی است و سوژه مدرن را درک نکرده و با یک پدیده آنتولوژیک مواجه است. با یک سطل ماست نمیشود با سونامی پسامدرن مقابله کند. با تازیانه و نهاد به معروف و نهی از منکر نمیتوان با یک رویداد تاریخی مقابله کرد. این درد را به که بگوییم؟
بیژن عبدالکریمی بررسی کرد
این استاد فلسفه در عین حال یاد آور شد: نمی توان در زمینی بازی کرد که خط کشی نشده است، ما باید خطوطی را ترسیم کنیم و خطوطی که ترسیم میکنیم باید مورد پذیرش عام باشد. باید بتوانیم حول حفظ استقلال ایران، عدم تجزیه ایران و حفظ منافع ملی کشور با سلایق و گرایشات گوناگون وحدت ببخشیم.
عبدالکریمی گفت: متاسفانه قدرت سیاسی، اغلب چهرههای مقبول را سوزانده و بیشتر واسطهها را حذف کرده است. امروز هم بخشی از جامعه به خصوص نسلهای جدید، زبان حاکمیت را نمیفهمند، حاکمیت هم متاسفانه زبان این نسلها را نمیداند. در ایران، نیاز به ترجمانی است تا این شکاف پر شود. ما نیاز به افراد دو زبانه و دوزیست داریم تا هم با منطق نسلهای جدید آشنا باشند و هم با منطق حکومت.
عبدالکریمی گفت: برای اینکه ایران بماند باید این حکومت بماند. از هیچ کجای دنیا نه مالزی، نه قطر، نه نروژ و نه از سوئیس نمیتوانیم الگو بگیریم. تغییر خواست ملی است.
یک استاد دانشگاه از دیدار با وزیر کشور درباره ناآرامی های اخیر روایتی را مطرح کرد و گفت: وزیر کشور معتقد بود گشت ارشاد بهانه است و در کل تهران ۵ خودروی گشت ارشاد بوده است. حتی در خیلی از شهرستانها نبوده است.
بیژن عبدالکریمی ، استاد دانشگاه گفت: مرگ مهسا امینی نازنین و حوادث پشتش ناگهان یک رویدادی ایجاد کرد که هنوز این رویداد تهنشین نشده و نمیدانیم چگونه تحلیل کنیم. نمیدانیم این رخداد بسط نیهیلیسم است، یک جنبش است یا انقلاب است؟
عبدالکریمی گفت: دموکراسی شر ضرور است و در دوران ما نمیتوان نظامی سیاسی را جایگزین نظام دموکراتیک کرد. دموکراسی هیچ آلترناتیوی ندارد. از زمان افلاطون نقدهای فراوانی بر دموکراسی شده است؛ اینکه تودهها نمیفهمند، همیشه رأیشان صائب نیست و همین دموکراسی بود که به سقراط جامشوکران داد.
عبدالکریمی گفت: متاسفانه یگانه شیوهای که حاکمیت با معترضان برخورد میکند شیوه مواجهه پلیسی است و این درحالیست که ریشه قضیه پلیسی و امنیتی نیست. اگر نیروهای خارجی و معاند قاطی میشوند و شرایط را به آشوب و خون و خونریزی میکشانند اینها براساس آن شکافی است که در جامعه وجود دارد.
بیژن عبدالکریمی گفت: انقلاب میثاق ملی را رعایت نکرد. چرا طی این ۴۳ سال، اصل ۲۷ قانون اساسی که اجتماع آزاد قانونی را جایز شمرده است، حتی یکبار رعایت نشد؟ مگر ما ۱۰۰ هزارنفر جمعیت را در استادیوم آزادی جمع نمیکنیم، مگر آنزمان اتفاقی میافتد؟ چرا این ۱۰۰ هزار نفر نمیتوانند معترضان باشند؟
بیژن عبدالکریمی گفت: اقتدار تنها در کاربرد زور نیست؛ باید از ابزارهای نرم هم برای فرو نشاندن خشم و نارضایتی بحق مردم استفاده کرد. این مواجهه یک ظرافت خاص میطلبد. من خواهان تضعیف قدرت سیاسی کشور نیستم. خطر تجزیه ایران برای من و هر ایرانی میهن دوستی جدی است، اما راه مقابله با تجزیهطلبی از طریق روشهای سلبی نیست.
سیدجواد میری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در برنامه زاویه گفت: اخراج دکتر عبدالکریمی از دانشگاه این پیام را به جامعه دانشگاهی میدهد که زیاد کار نکن و زیاد حرف نزن بلکه تبدیل به کارمند شو.
راهکار شناسایی نقاط ضعف سلسله پهلوی اخراج استادان فرهیختهای مانند دکتر عبدالکریمی یا توقف تدریس دکتر صادق زیباکلام نیست. بالعکس باید فضا را برای نقد منصفانه از گذشته و حال ایران باز کرد تا با تقویت اندیشههای خلاق افراد خیرخواه راهکارهای مناسب برای حل مشکلات کشور ارایه شود.
"یک شخص وابسته به امپریالیسم و نیروهای برانداز اگر میخواست به نظام جمهوری اسلامی ایرانی ضربه بزند، آیا میتوانست چنان ضربهای را که یک احمق به این نظام زده است، به آن بزند؟"
از سوی ۱۲ انجمن علمی دانشگاهی صورت گرفت
دکتر بیژن عبدالکریمی که به خاطر بیان دیدگاههای انتقادی و دلسوزانهاش از کار برکنار شده، چهرهای است که به تعهد علمی، خردورزی انتقادی، دلبستگی به فرهنگ دینی و ملی و دلسوزی عمیق به کشور و مردم ایران اشتهار دارد.
«متاسفانه برخی در ذات اندیشه خود مردم را بسیار کمهوش و بیخبر تصور می کنند و این بزرگترین اشتباهی است که یک قدرت می تواند بکند.»