ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۳۰۴۱

تاملی بر داوری، قدرت و امکان‌های آینده

مهندسی اخلاق و اخلاق مهندسی

مهندسی اخلاق و اخلاق مهندسی

نسبت اخلاق مهندسی و مهندسی اخلاق، نسبت فرد و ساختار است؛ نسبت کنش و زمینه؛ نسبت کردار و جهان! هیچ‌یک بی‌دیگری پایدار نمی‌ماند. اخلاق مهندسی بدون مهندسی اخلاق فرسوده می‌شود؛ مهندسی اخلاق بدون اخلاق مهندسی پوسته‌ای توخالی است. آینده پایدار تنها زمانی متولد می‌شود که این دو، تار و پود یک واقعیت شوند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب کشور؛ جهان امروز دیگر میدان ساده‌سازی‌ها نیست. هر تصمیم فنی، می‌تواند زندگی یک رودخانه را مخدوش کند، قامت یک زیست‌بوم را خم کند، یا آینده نسلی را که هنوز سایه‌اش بر این خاک نیفتاده، بسوزاند. مهندسی دیگر تنها هنر ساختن نیست؛ هنر شکل‌دادن به نحوۀ زیستن است، هنر گشودن یا بستن امکان‌های آینده. مهندس، تکنسین ابزار نیست؛ معمار امکان‌هاست. او پلی می‌سازد میان ماده و معنا، میان آنچه هست و آنچه می‌توانست باشد.

اما پرسش اصلی، کماکان چون تیغی بر گلوی هر تصمیم است؛ این پل، ما را به کدام آینده می‌برد؟ و کدام آینده را برای همیشه خاموش می‌کند؟

اخلاق مهندسی نخستین آینه را پیش می‌کشد؛ هیچ ساختنی بی‌طرف نیست. هر پروژه همزمان خلق است و حذف؛ تولد است و خاموشی. هر طرح فنی مداخله‌ای است در مناسبات انسان، طبیعت و عدالت. اخلاق مهندسی یعنی دیدن محدودیت‌ها، شنیدن سکوت خاک و زمزمه رودخانه‌ها، و گوش سپردن به صدای نسل‌هایی که هنوز فرصت آمدن نیافته‌اند. یعنی فهم این حقیقت ساده اما کوبنده؛ محاسبه، فقط عدد نیست؛ داوری است!

داوری درباره آنچه ارزش زیستن دارد و آنچه می‌تواند قربانی شود

اما افق دوم، افق ساختارهاست. مهندسی اخلاق هشدار می‌دهد که اخلاق، تنها فضیلت افراد نیست؛ پیامد طراحی جهان اجتماعی است! ساختارها اگر ناعادلانه باشند، اگر شفافیت کمیاب شود و خطا بی‌هزینه بماند و صداقت بی‌پاداش، حتی شریف‌ترین مهندسان نیز در جریان بی‌اخلاقی ساختاری حل می‌شوند.

در ساختار بیمار، فرد اخلاقی دیر یا زود به قهرمانی تنها بدل می‌شود و انرژی قهرمانی کوتاه است!

مهندسی اخلاق یعنی ساختن محیطی که در آن انتخاب اخلاقی نیازمندِ قهرمانی نباشد؛ انتخابی بدیهی و عقلانی باشد، نه استثنایی بر قاعده! همان‌گونه که شهرهای درست مردم را به پیاده‌روی دعوت می‌کنند، ساختارهای درست انسان‌ها را به صداقت و مسئولیت فرامی‌خوانند.

نسبت اخلاق مهندسی و مهندسی اخلاق، نسبت فرد و ساختار است؛ نسبت کنش و زمینه؛ نسبت کردار و جهان! هیچ‌یک بی‌دیگری پایدار نمی‌ماند. اخلاق مهندسی بدون مهندسی اخلاق فرسوده می‌شود؛ مهندسی اخلاق بدون اخلاق مهندسی پوسته‌ای توخالی است. آینده پایدار تنها زمانی متولد می‌شود که این دو، تار و پود یک واقعیت شوند؛ فرد مسئول در ساختار مسئول‌ساز؛ ساختار عادلانه در دست فردی که عدالت را فهمیده و پاس داشته باشد.

در این تلاقی است که معنای دیگر مهندسی آشکار می‌شود؛ مهندسی فقط ساختن اشیا نیست، ساختن امکان‌هاست؛ اتصال اجزا نیست، اتصال انسان به سرنوشت خویش است؛ محاسبه نیروها نیست، محاسبه پیامدهای زیست‌جهانی است!

مهندس امروز باید شاعر و داور آینده باشد؛ شاعری که آینده را نه با خیال، که با بتن، فولاد، داده و تصمیم رقم می‌زند.

و اخلاق، نیروی پنهان اما سامان‌دهنده است؛ تعادلی میان آرزو و عمل، میان دانش و قدرت، میان ضرورت و آزادی!

حقیقت روشن و تلخ چنین است؛ فردا با پروژه‌ها ساخته نمی‌شود، با کیفیتِ اخلاقی مسلط بر پروژه‌ها ساخته می‌شود؛ نه با سازه‌ها، بلکه با سازندگان؛ نه با زیرساخت‌ها، بلکه با زیرساخت اخلاقی‌ای که چراغ ساختن است. هرگاه یکی از این دو—اخلاق مهندسی یا مهندسی اخلاق—تضعیف شود، توسعه به سرابی بدل می‌شود؛ جایی که پیشرفت نام دیگر تخریب است، و مهندسی نام دیگر بی‌عدالتی!

ساختن همیشه داوری است!

داوری درباره آنچه باید بماند و آنچه باید کنار رود. داوری درباره آنچه ارزش زیستن دارد. مهندسی اگر از اخلاق جدا شود، فاجعه را بازمی‌سازد، با ابعادی بزرگ‌تر و پیامدهایی سنگین‌تر.

اما اگر این پیوند برقرار بماند، مهندسی شیوه‌ای اخلاقی برای آفرینش جهانی می‌شود که در آن ساختن و زیستن، عدالت و خلاقیت، مسئولیت و امید، همگی نام‌های مختلف یک حقیقت‌اند؛

حقیقت امکان‌های پایدار و آینده‌ای که شایسته زیستن باشد.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات