
بعضی دورههای عجیب و غریب روانشناسی زرد توصیههایی میکند از جمله اینکه کودک باید صرفاً رها باشد و بازی کند، بدون آنکه مسئولیتپذیری و مرزها را یاد بگیرد. اما اگر شما میخواهید کودکی منظم و موفق داشته باشید این مقاله را بخوانید.
نظم چیزی نیست که کودکان یکشبه بیاموزند. نظم از طریق عادتهای روزمره و قوانین خانه آموخته میشوند. همان قوانین و عادتهایی که رفتارها و نگرش آنها را نسبت به زندگی شکل میدهند.
به گزارش راهنماتو، بازی و سرگرمی فقط یک بعد از شخصیت کودکان را تقویت میکند اما کودکان نیاز دارند نظم و قانون را نیز یاد بگیرند. در این مقاله 12 قانون مهم زندگی که هر کودکی باید برای یادگیری نظم در زندگی اجرا کند را با شما در میان گذاشتهایم.
فرقی نمیکند پراکندن اسباببازی در سراسر اتاق، ریختن آبمیوه روی میز یا رها کردن لباس و کتاب و وسایل روی مبل باشد؛ هر کودکی باید یاد بگیرد خرابکاریها و کثیفکاریهای خودش را تمیز کند. این قانون به کودک مسئولیتپذیری را میآموزد و به او یاد میدهد که نباید منتظر باشد کسی دنبالش راه بیفتد و بینظمیهایش را جمعوجور کند.
کودکان باید درک کند که نمیتوانند آنچه به آنها تعلق ندارد را بدون اجازه صاحب آن وسایل دست بزنند. فرقی نمیکند که اسباببازیهای خواهر و برادرشان باشد، کتاب یک دوست باشد یا کیف پول یکی از والدین. آموزش به کودکان برای احترام گذاشتن به حق مالکیت دیگران به آنها کمک میکند تا صداقت و شرافت را یاد بگیرند.
باز گذاشتن در کابینتها، باز گذاشتن در خمیردندان یا روشن گذاشتن لامپ بعد از خروج از اتاق ممکن است کارهای کوچکی به نظر برسد، اما همین عادتهای کوچک میتواند بینظمی و نامرتب بودن را در ذهن کودک نهادینه کند. با یادآوری این مطلب به کودکان به آنها نظم را میآموزید.
در دنیای دیجیتالی امروز، کودکان اغلب به صفحات نمایش خیره میمانند. یک قانون سفت و سخت آن است که در طی گفتوگوهای خانوادگی تلفنشان را کنار بگذارند تا اهمیت گوش دادن و مشارکت و تعامل با آدمهای اطرافشان را یاد بگیرند.
فرقی نمیکند کتابی باشد که از یک دوست قرض گرفتهاند، پروژه مدرسه باشد یا اسباب بازی یکی از خواهر و برادرها، کودکان باید یاد بگیرند در مراقبت از چیزهایی که از دیگران قرض میگیرند، کوشا باشند. آنها باید بدانند که اتفاقاً باید از اشیاء و اموال قرضی خیلی بهتر مراقبت کنند. باید بیاموزند که چیزهایی که قرض گرفتهاند را مثل روز اول به صاحبشان باز گردانند. این آموزش به آنها حس مسئولیتپذیری و ملاحظهکاری نسبت به دیگران را میآموزد.
بچهها باید یاد بگیرند که فکرشده حرف بزنند و قولهای دروغین ندهند یا حرفهایی را صرفاً برای اینکه چیزی گفته باشند، نزنند. این قانون به آنها کمک میکند که صداقت، خلوص و مهارتهای ارتباطی قوی را یاد بگیرند.
دروغ گفتن به نظر راحتترین راه برای فرار کردن است اما کودکان باید درک کنند که حقیقت همیشه راهی برای آشکار کردن خودش پیدا میکند. آموزش به آنها برای آنکه پیامدهای دروغشان را بفهمند، به توسعه صداقت و راستگویی در آنها منجر میشود.
احترام گذاشتن به والدین، بزرگترها، معلمها و حتی خواهر و برادرهای کوچکتر، قانون مهمی است که هر کودکی باید از آن تبعیت کند. گفتن «لطفاً» و «سپاسگزارم»، و «متأسفم» همگی روشهایی هستند برای ساختن رفتارهای خوب و نگرشهای مثبت نسبت به دیگران.
اشتباه رخ میدهد اما بچهها باید یاد بگیرند که مسئولیت اشتباهاتشان را بپذیرند. بچهها باید یاد بگیرند که هر رفتارشان پیامدهایی دارد – چه خوب و چه بد. قبول مسئولیت به جای گرفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، باعث میشود شخصیتی محکم و قوی و به لحاظ عاطفی بالغ بسازند.
شکرگزاری عادتی قدرتمند است که به شادی و رضایت در زندگی منجر میشود. آموزش به کودکان برای آنکه سپاسگزار داشتههایشان باشند، به جای آنکه آنها را هدر بدهند، به آنها کمک میکند که نسبت به زندگی نگرش مثبت شکل بدهند.
واگذاری مسئولیت کارهای خانه به کودکان مثل چیدن میز، تا کردن لباسها بعد از شستشو یا کنک به شستن ظرفها به آنها یاد میدهد که باید کار گروهی انجام بدهند و مسئولیتپذیر باشند.
زندگی پر از بالا و پایین است اما کودکان باید همیشه به یاد داشته باشند که خانوادهشان فضا و حریم امن آنهاست. آموزش به کودکان برای آنکه بتوانند آزادانه و رها با اعضای خانواده در دل کنند و به عزیزانشان اتکا کنند، به آنها در ساختن بلوغ عاطفی و روابط قوی کمک میکند.