در جریان مجمع والیبال، میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال، پیشنهاد داد که اگر اعضای مجمع موافق باشند، طرح ریاست افتخاری محمدرضا داورزنی در دستور جلسه قرار بگیرد که چنین پیشنهادی مورد موافقت قرار نگرفت. این موافقتنکردن در شرایطی بود که هیچکدام از اعضای مجمع حاضر نشدند دستشان را بالا بیاورند تا به صورت نمادین هم که شده، داورزنی برای احراز این پست صوری یک رأی بیاورد.
مجمع عمومی فوقالعاده فدراسیون والیبال یکشنبه، ۳۰ دی در شرایطی برگزار شد که مهمترین خروجی آن، تحویل و پذیرش استعفای وحید مرادی از نایبرئیسی فدراسیون و همچنین انتخاب اعضای هیئترئیسه بود. مرادی در سال گذشته یکباره با اتفاقات ریز و درشتی همراه شد و در یکی از سفرهای خارجی تیم ملی از دسترس خارج شد تا شایعات زیادی دربارهاش مطرح شود.
غیبت طولانیمدت او هم کمحرفوحدیث در پی نداشت. ضمن اینکه فدراسیون والیبال هم که مثلا با ریاست جدید به کار ادامه میداد، متحمل دادن هزینه برای غیبت و ناپدیدشدن وحید مرادی شد. ولی چنین داستانی روز ۳۰ دی به پایان رسید و او با نوشتن استعفایش از این گفت که قصد ندارد بیش از این هزینه برای فدراسیون بتراشد. این مجمع البته یک اتفاق مهم و درعینحال عجیب دیگر هم در دل داشت که مربوط به رأیگیری برای یک پست افتخاری بود.
در جریان همین نشست میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال، پیشنهاد داد که اگر اعضای مجمع موافق باشند، طرح ریاست افتخاری محمدرضا داورزنی در دستور جلسه قرار بگیرد که چنین پیشنهادی مورد موافقت قرار نگرفت. این موافقتنکردن در شرایطی بود که هیچکدام از اعضای مجمع حاضر نشدند دستشان را بالا بیاورند تا به صورت نمادین هم که شده، داورزنی برای احراز این پست صوری یک رأی بیاورد.
چنین «نه» روشنی خطاب به محمدرضا داورزنی که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶ به مدت حدود ۱۲ سال رئیس فدراسیون والیبال بود، سپس بهعنوان معاون قهرمانی وزیر ورزش به این وزارتخانه رفت و دوباره در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۹۸ بهعنوان رئیس این فدراسیون انتخاب شد و تا ۲۹ آبان ۱۴۰۲ هم در این سمت باقی ماند، بیسابقه است. بهویژه آنکه تعداد زیادی از همین اعضا پیش از این و زمانی که هنوز مشخص نشده بود داورزنی قرار نیست در انتخابات جدید فدراسیون والیبال شرکت کند، حسابی مجیزگویش شده بودند. حال مشخص نیست آیا این اقدام هماهنگ که چنین پیشنهادی حتی یک رأی هم نیاورد، برای خدشهدار کردن وجهه داورزنی در مجمع بوده یا اینکه نوعی خودنمایی از سوی رئیس جدید فدراسیون که بدون تردید جایگاه کنونیاش را مدیون داورزنی است. هرکدام از این دو مورد که باشد، در اصل داستان تفاوت زیادی ایجاد نمیکند؛ چراکه داورزنی حتی اگر سالهای زیادی هم عهدهدار ریاست فدراسیون والیبال ایران باشد، باز به نظر نمیرسد که شایسته احراز پست ریاست افتخاری باشد.
دلیلش هم ساده و در بررسی فعل و انفعالاتی است که در عصر جدید والیبال ایران رخ داده است. برای آنهایی که والیبال را از سالهای اخیر دنبال کردهاند، محمدرضا داورزنی معمار مدیریت جدید والیبال ایران است؛ بهویژه آنکه مجموعه مورد مدیریت او توانست بهترین نتایج تاریخ والیبال ایران را هم بگیرد. با این حال بوده و هستند بسیاری که عقیده دیگری دارند. به نظر این افراد، داورزنی مزد مدیریت محمدرضا یزدانیخرم در والیبال را گرفته و زیرساختهایی که یزدانیخرم برای والیبال آماده کرده بود، سودش به داورزنی رسید.
اتفاقا چهار سال آخر حضور داورزنی در والیبال، این فرضیه را قوت بخشید؛ چراکه تیم احیاشده والیبال ایران، دوباره تبدیل به یک تیم معمولی در دنیا و تیم دوم آسیا شد. داورزنی حتی در برههای، علاقه به والیبال را فدای شغل مدیریتی در وزارت ورزش کرد و در یک رفتوبرگشت و بعد از ضعیفشدن بدنه والیبال، دوباره زمام امور را به دست گرفت که این بار دیگر توفیقی نداشت. البته داورزنی در سالهای انتهای ریاستش، تصمیمات عجیبوغریب هم کم نگرفت. یکی از بحثبرانگیزترین اتفاقات مربوط به قطع همکاری با سرمربیان خارجی بود. او بعد از قریب به ۱۱ سال تصمیم گرفت هدایت تیم ملی والیبال ایران را به یک مربی ایرانی بدهد و به هشدارهایی که در این زمینه به دستش رسید، اصلا وقعی ننهاد. نتیجه شد آنکه شیب سقوط جایگاه والیبال در عرصه جهانی تندتر شد. ایران در خانه، در شرایطی که به نظر میرسید بخت زیادی برای قهرمانی در آسیا دارد، به ژاپن باخت تا برای معدود دفعاتی در تاریخ، هواداران ایرانی ضمن هوکردن کادر فنی تیم ملی، به تشویق تیم رقیب هم بپردازند. سختترین عواقب این تصمیمگیری مربوط به نتایج تیم ملی در لیگ ملتهای والیبال بود که ایران را بین ۱۶ تیم در رده چهاردهم قرار داد و رؤیای رسیدن به المپیک را از بین برد.
البته داورزنی در بحث زیرساخت در تیمهای پایه هم مدیریت قابل قبولی نداشت؛ چراکه برخلاف ادعای خودش، نسل جدیدی که به والیبال پا گذاشتند، هرگز در حد و اندازههای نسل طلایی والیبال ایران نبود. حال با چنین رزومهای، بهویژه در دوره دوم مدیریت او که کم جای انتقاد نداشته است، مشخص نیست پیشنهاد ریاست افتخاری از کجا الهام گرفته است؟ آیا در پشت پرده خبرهای دیگری در جریان است؟