اگر چه بیشترین حمامهای قاجاری در تهران ساخته شد، اما وسایل استحمام معمولا از شهرهای دور و نزدیک به پایتخت میرسید. کارگاههای راسته خیابان مولوی و محدوده بازار، محل تولید روشور و انواع صابون بود، اما مواد اولیه آنها به شهرهای دیگر تعلق داشت.
قبل از ظهور پدیدهای مثل روشور یا همان سفیدآب، تهراننشینها با انواع بیماریهای پوستی دست و پنجه نرم میکردند و حتی روایت شده که اواخر دوره قاجار بیماریهای مثل جرب و خارشک در تهران شیوع پیدا کرد.
به گزارش همشهری آنلاین، اگر چه بیشترین حمامهای قاجاری در تهران ساخته شد، اما وسایل استحمام معمولا از شهرهای دور و نزدیک به پایتخت میرسید. کارگاههای راسته خیابان مولوی و محدوده بازار، محل تولید روشور و انواع صابون بود، اما مواد اولیه آنها به شهرهای دیگر تعلق داشت.
نصرالله حدادی، تهران پژوه معتقد است روشور یکی از نخستین وسایل استحمام تهرانها در روزگار قدیم بود: «در تهران قدیم، روشور برای ضدعفونی کردن پوست، رفع جوشهای ناشی از اصلاح و رفع لکههای پوستی به کار میرفت و آن را با کیسه به بدن میکشیدند. روشورها ترکیبی از چربی و پیه و مغز استخوان گوسفند بود که مقداری پودر مل هم به آن اضافه میکردند تا قوام پیدا کند. روشورهای اعلا عمدتا در یزد، کرمان و مناطقی در کردستان تولید میشد، اما تعدادی کارگاه تولید روشور هم در تهران وجود داشت. زنان دوره قاجار از روشور به عنوان ماده آرایشی لایهبردار هم استفاده میکردند و به همین دلیل به آن سفیداب به معنای سفیدکننده صورت میگفتند.»
تا قبل از ظهور پدیدهای مثل روشور یا همان سفیدآب، تهراننشینها با انواع بیماریهای پوستی دست و پنجه نرم میکردند و حتی روایت شده که اواخر دوره قاجار بیماریهای مثل جرب و خارشک در تهران شیوع پیدا کرد و مبتلایان گاهی از شدت خارش تکههای آجر را به دست و پایشان میکشیدند.
صابون یکی دیگر وسایل مورد نیاز برای رفتن به حمامهای سنتی تهران بوده است. حدادی در این باره میگوید: «در تهران قدیم ۳ نوع صابون مورد استفاده عموم قرار میگرفت. صابون آشتیانی که از آشتیان میآمد، صابون برگردان محصول تبریز بود و صابون زیتون در رودبار تولید میشد. برخی تاجرهای تهرانی مواد اولیه صابونها را به پایتخت میآوردند و در دوره پهلوی اول انواع صابون را در کارگاههای محدوده خیابان مولوی هم قالب میزدند.
گِل سرشور ماده دیگری بود که از مشهد به تهران آوردند و برای دوام ریشه مو مورد استفاده تهرانیها قرار میگرفت. البته استفاده از گل سرشور تاریخچهای طولانی دارد؛ همانطور که سعدی در یکی از اشعارش میگوید: گِلی خوشبوی در حمام روزی/ رسید از دست محبوبی به دستم». تهراننشینهای قدیم برای رفتن به حمامهای عمومی ابزارهای مخصوصی هم داشتند.
حدادی در این باره هم چنین توضیح میدهد: «قشر متمول جامعه همیشه در بقچه حمام شان یک سینی مسی هم داشتند که برای جلوگیری از ابتلا به بیماریهای پوستی در حمام زیر پایشان میگذاشتند. لنگ و قطیفه را هم از بازار پامنار تهیه میکردند و کوچه لیفبافها در پامنار معروف بود. کیسه را هم با نخهای زمخت میدوختند تا چرک را از پوست جدا کند.»