فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: «ترامپ دوست دارد با ایران مذاکره مستقیم داشته باشد. او این را برای خودش موفقیت می داند. نباید راه مذاکره را به روی ترامپ بست. گفت وگوی مستقیم با ترامپ، امکان ایجاد حسن رابطه را برای ایران بیشتر فراهم می کند. باید مذاکره کنیم و امیدواریم باشیم از خلال این مذاکرات منافع ملی مان نیز تامین شود.»
علی شکوریراد، فعال سیاسی اصلاحطلب، معتقد است که «پزشکیان با شعار وفاق، رسما میگوید که اصولگرایان را یکپارچه نمیبیند! معتقد است از برخی اصولگرایان میتوان استفاده کرد، ضمن اینکه تاکید دارد به برخی اصولگرایان هم نباید میدان داد.
به گزارش اعتماد، بخشهایی از این گفتگو را میخوانید:
معتقدم برای بهبود وضعیت نابسامان اقتصاد کشور در قدم اول باید در مسیر اصلاح سیاست های خارجی، تنش زدایی و گسترش روابط با جهان حرکت کرد. در واقع ایران به پارادایم شیفت یا افق گشایی های تازه در سیاست خارجی نیاز دارد. رخدادهایی مانند دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل، سفر نخست وزیر ژاپن به ایران، سفر دیروز وزیر امور خارجه عمان به تهران و... در واقع سیگنال هایی است که از سوی امریکا به سمت ایران ارسال می شود. نباید مانند گذشته با این پیام ها برخورد کرد. خاطره تلخ سفر نخست وزیر سابق ژاپن به ایران و بی حاصل گذاشتن آن، باعث بروز مشکلات جدی برای ایران شد. فکر می کنم نباید این گونه پیام ها را بی پاسخ گذاشت یا پاسخ های حساب نشده و سلبی به این سیگنال ها داد. باید راه مذاکره و گفت وگو را باز گذاشت و پروا از گفت وگوی مستقیم هم نداشت. رفتارها و سیاست هایی در گذشته اعمال شده که نتایج آن را امروز مردم با پوست و استخوان شان حس می کنند. تکرار و ادامه این سیاست ها نمی تواند به نفع ایران باشد. از جمله این موارد، پرهیز از مذاکره مستقیم با امریکاست. به خصوص امریکایی که ترامپ در راس هرم اجرایی آن قرار است، بنشیند.
فراموش نکنید، ترامپ یک سیاستمدار عملگراست و سیاست «یاجنگ یا صلح» را دنبال می کند. وقتی ما جنگ طلب نیستیم نباید در مسیری گام بگذاریم که نتیجه آن تنش، درگیری و جنگ است. ایران باید مسیر صلح را دنبال کند. مسیر صلح هم از گفت وگو، دوستی و ارتباط می گذرد. البته معنای این حرف این نیست که باید به امریکا اعتماد کرد، اما می توان مسیر اعتمادسازی دوطرفه را پیگیری کرد تا بتوان دستاوردهایی از مذاکره و گفت وگوی مستقیم با امریکا کسب کرد.
کشورهای مختلف با یکدیگر ارتباط گرفته و سعی می کنند از این روابط به نفع خود بهره برداری کنند. دلیلی ندارد ایران در حوزه سیاست خارجی، برای خود دشمن قطعی در نظر بگیرد. حتی ارتباط با کشورهایی که در ظاهر روابط خوبی با ایران ندارند، می تواند فرصت هایی در روابط بین الملل به نفع ایران فراهم کنند. بنابراین فکر می کنم این مسیری است که ایران در دوره جدید باید به دنبال تحقق آن باشد. ایران برای برون رفت از بحران های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...چاره ای ندارد جز اینکه در حوزه سیاست خارجی، افق گشایی کند. به خصوص با آمدن ترامپ، ایران باید بتواند تهدید ترامپ را به یک فرصت بدل کند. ترامپ در عین اینکه یک تهدید جدی است، فرصت هایی را نیز پیش روی ایران می گذارد. ایران باید از این فرصت ها نهایت استفاده را بکند.
افراطی های ایرانی، هویت خود را در تنش زایی و دشمنی با دیگران چه در داخل و چه در خارج می بینند. افراد و گروه هایی که هویت خود را در دشمنی با دیگران می بینند، نمی توانند کنشگران سیاسی خوبی در راستای تحقق منافع ملی باشند. کنشگران سیاسی در جهان امروز افق ترسیم شده خود را در توسعه روابط و افزایش دوستی ها می بینند. با دشمنی منافع ملی تامین نمی شود. البته لزومی ندارد که ایران با سایر کشورها دوستی صددرصدی یا دشمنی مطلق و صد در صدی داشته باشد. ما باید نسبت معقولی در ایجاد رابطه یا کاهش رابطه برقرار کنیم. اینکه یکپارچه با برخی دوستی و با برخی دشمنی کنیم، اشتباه است. روابط بین الملل یک روابط نسبی است و ما می توانیم نسبت نزدیکی و دوری خود با کشورها را بر اساس منافع ملی مان تعریف کنیم. ممکن است با کشوری خاص در برخی موارد، تضاد و حتی تخاصم داشته باشیم، اما در برخی نقاط هم می توان منافع مشترکی داشت. باید منافع مشترک را دنبال کنیم. ضمن اینکه عرصه بین الملل، عرصه توسعه روابط و بهره گیری از این روابط است. با قطع رابطه هیچ بهره ای حاصل نشده و در ادامه هم نمی شود. با ارتباط است که مردم بهره مند و منافع ملی محقق می شود.
نمی شود تندروها را در صحنه سیاسی کشور نادیده گرفت؛ آنها جزیی از واقعیت های موجود ایران هستند. این تندروها را باید مدیریت کرد. اما نباید تسلیم آنها شد. ضمن اینکه روش تندروها اعمال فشار است، چراکه آنها ذاتا گروه های فشارند. تلاش می کنند با فشار آوردن نظرات خود را به سیاستمداران تحمیل کنند.ما باید راه رفع این فشارها را پیدا کرده، آنها را خنثی کنیم تا در داخل هم اجماعی حداکثری برای توسعه روابط بین الملل به دست بیاوریم.
ممکن است چهره ظاهری روسای جمهور امریکا غلط انداز باشد. کما اینکه بایدن که فرد دموکراتی بود و به نظر می رسید که با حقوق بشر میانه خوبی داشته باشد، چشمش را بر جنایت های اسراییل در غزه و لبنان بست. اسراییل را تجهیز کرد و به این رژیم بمب داد تا بر سر مردم بی دفاع غزه و لبنان بریزد. معتقدم یکی از جنایتکارترین روسای جمهور امریکا در تاریخ این کشور، بایدن است. ترامپ برای بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران، در ظاهر چهره هولناکی دارد، اما چون انسان عملگرایی است می توان با او پروژه ای را در راستای نفع دوجانبه که در بردارنده منافع ملی ما باشد، پیش برد. از جمله این فرصت ها این است که ترامپ دوست دارد با ایران مذاکره مستقیم داشته باشد. او این را برای خودش موفقیت می داند. نباید راه مذاکره را به روی ترامپ بست. گفت وگوی مستقیم با ترامپ، امکان ایجاد حسن رابطه را برای ایران بیشتر فراهم می کند. باید مذاکره کنیم و امیدواریم باشیم از خلال این مذاکرات منافع ملی مان نیز تامین شود.
اسراییل و نتانیاهو قطعا دوست ندارند که ایران و ترامپ مذاکره مستقیم داشته باشند. وقتی گزاره ای خواسته نتانیاهو نباشد قطعا برای ایران سودمند است. بر این اساس اگر رابطه ایران با امریکا به صورت مستقیم ایجاد شود، چه بسا بتوان نتانیاهو را هم دور زد و از این رفتار گستاخانه باز داشت. در کنار اسراییل و نتانیاهو، تندروها و رادیکال های داخلی و سوداگران تحریم هم مایل به ایجاد رابطه شفاف میان ایران و امریکا نیستند.
به طور شفاف می توان گفت، مخالفان دکتر پزشکیان، جریان اصلاحات و جامه مدنی شامل طیف های مختلفی هستند. در واقع هسته مرکزی مخالفان گفتمان دکتر پزشکیان جبهه پایداری است. بخش هایی از جبهه پایداری را دیدگاه های ایدئولوژیک و بخش های دیگر را منفعت طلبان تشکیل می دهند. بخش های منفعت طلب که اتفاقا بخش های وسیعی از این جریان را شامل می شوند، کاسبان تحریم هستند. افراد و گروه هایی که از شرایط تحریمی و حتی شرایط جنگی، موقعیت های پولساز و سوداگرانه ای به نفع خود ایجاد می کنند. این طیف ها از رویکرد رادیکال حمایت می کنند، چراکه منافع آنها را تامین می کند. کاسبان تحریم مخالف مذاکره و رفع تحریم ها هستند، چون منافع سرشاری از تحریم می برند. پیوستن ایران به fatf را بر نمی تابند، چون از طریق انزوای ایران می توانند جریان واردات کالا در کشور را به دست گرفته و سودهای کلانی به جیب بزنند.
البته همان طور که عنوان شد، همه جریان رادیکال این گونه سوداگرانه به مسائل نگاه نمی کنند. برخی افراد و گروه ها هم هستند که دیدگاه های ایدئولوژیک دارند و اغلب هسته مرکزی این جریان را تشکیل می دهند. آنها گرفتار توهم هستند، شعارهایی را مطرح می کنند که با کار کارشناسی سازگار نیست. آنها از طریق شهود و غیب و روایت های بدون اصالت و پشتوانه، داستان هایی را شرح می دهند که فاقد استناد و اصالتند. توقیت ها و تطابق هایی که شاید برای طرفداران عوام شان الهام بخش باشد، اما برای اکثریت جامعه معنا و مفهوم روشنی ندارند. همان که مراجع تقلید هم نسبت به آن اعتراض کرده اند. افراد و جریانات تندرو، دچار آشفتگی و گسستگی با جامعه و حتی بدنه اجتماعی خود هستند. بدنه ای که آرام آرام متوجه واقعیت ها شده و از رادیکال ها فاصله می گیرد. این را از تجمعات کم رونق اخیر آنها می توان کاملا دریافت.
دکتر پزشکیان با شعار وفاق، رسما می گوید که اصولگرایان را یکپارچه نمی بیند! معتقد است از برخی اصولگرایان می توان استفاده کرد، ضمن اینکه تاکید دارد به برخی اصولگرایان هم نباید میدان داد. دولت چهاردهم این الگو را اجرایی کرده و نتیجه مناسبی هم گرفته. روشن است اجرای پروژه های بزرگ به وفاق همگانی نیاز دارد. بدون وفاق هیچ پروژه سنگینی اجرا نمی شود. پزشکیان از طریق اقناع، گفت وگو و به خصوص از طریق اقناع مخالفان حول محور کار کارشناسی در حال اجرای این هدف است. وقتی کار کارشناسی مبنای تصمیم گیری ها باشد، تندروها متوجه می شوند حنای شان دیگر برای مردم رنگی ندارد، چراکه با تصمیمات و ارزیابی های کارشناسی شده توهمات آنها نقش بر آب می شود. وفاق یعنی اجماع نخبگانی و این برای همه طیف ها متقاعدکننده است مگر افراد و گروه هایی که کینه و عناد داشته باشند و لجاجت به خرج بدهند. مشخص است بخش کوچکی از جریان راست، رادیکال و تندرو و بخش بزرگی از اصولگرایان و جناح راست به دنبال تحقق منافع ملی و خیر عمومی هستند.
این اصولگرایان اخیر را می توان در دایره وفاق دکتر پزشکیان جا داد. معنای این صحبت دکتر پزشکیان که می گوید بر مبنای کار کارشناسی و اجماع نخبگانی باید پروژه های کشور را پیش برد همان اصلاح طلبی است. ذات و بنیان اصلاح طلبی، استفاده از رویکردهای تخصصی، اجماع نخبگانی، شایسته سالاری و تخصص گرایی است. دکتر پزشکیان به جای اینکه به اصولگرایان بگوید که بیایید اصلاح طلب شوید، می گوید؛ تابع کار کارشناسی شوید! اصولگرایانی که اجماع نخبگانی را پذیرفته و تابع کار کارشناسی شوند، خود به خود اصلاح طلب شده اند، حتی اگر در ظاهر این عنوان را قبول نداشته باشند. این تحول هم اینک در حال انجام است و معتقدم نهایتا به موفقیت می رسد. فکر می کنم ایده های دکتر پزشکیان در خصوص اجماع نخبگانی و کار کارشناسانه منشا تحولات و تاثیرات مثبتی خواهد شد.